داستانی که در پشت آثار تاریخی اهدایی دو خانواده ایرانی و وارثان آنها به موزه ملی وجود دارد
ایلنا/ این خبر پیرامون داستانی که در پشت آثار تاریخی اهدایی دو خانواده ایرانی و وارثان آنها به موزه ملی وجود دارد، برای شما نوشته شد.
حدود سه سال پیش کشف جسدی در یک خانه مسکونی در منطقه نارمک تهران خبرساز شد. این پرونده به اداره دهم ویژه قتل و تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام شده بود. با حضور کارآگاهان پلیس آگاهی تهران بزرگ در محل کشف جسد و بررسی صحنه مشخص شد مردی حدودا 50 ساله که مدیرعامل شرکتی خصوصی در زمینه حمل و نقل عمومی نیز بوده با شلیک یک تیر از سلاح شکاری به ناحیه سر به زندگی خود پایان داده است.
در بررسی صحنه کشف جسد دست نوشته ای از متوفی کشف شد که در آن قید شده که متوفی بخاطر سرقت بیش از 7 میلیارد تومان از اموال شرکتش اقدام به این کار کرده و در پایان دست نوشته اش نیز تعدادی از افراد را به عنوان متهمان این سرقت 7 میلیارد تومانی معرفی کرده بود.
هرچند ممکن است در آن زمان خبر پیرامون فردی منتشر شد که مدیرعامل یک شرکت خصوصی حمل و نقل عمومی بود اما همین شخص یکی از بزرگترین مجموعه دارانی بود که علاقه خاصی به جمع آوری آثار تاریخی و باستانی داشت. چنانکه این روزها شاهد برگزاری نمایشگاهی از آثار اهدایی در موزه ملی ایران هستیم که توسط خانواده او اهدا شده است.
این نمایشگاه که تا 30 خرداد برپاست، شامل مجموعه ای از ظروف نقره ای، مفرغی و… است که مشابه آن در شهداد بدست آمده است. مفرغین لرستان، سرگرزها، تبرها و شمشیر و حتی تیردان تاریخی و ده ها اثر شاخص دیگر در این نمایشگاه در معرض دید عموم قرار گرفته است. تعداد زیادی از سکه های هخامنشی و آثاری از دوره اسلامی نیز در میان آثار بچشم میخورد. در این میان بیشتر آثار دارای اصالت هستند و تعداد اندکی فاقد اصالت تاریخی هستند.
به گفته رئیس کل موزه ملی ایران، بسیاری از آثار این نمایشگاه فلزی هستند که از ظروف نقره ای و زرین گرفته تا مفرغین را شامل می شوند. تعدادی از آثار آهنی نیز در این نمایشگاه دیده می شود. این آثار توسط دو خانواده ایرانی و وراث اهدا شده اند که پس از اطلاع به وزارت میراث فرهنگی مورد بررسی کارشناسان قرار گرفت و پس از اصالت سنجی در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شد.
یکی از این وارثان که آثار متعددی را به موزه ملی و وزارتخانه میراث فرهنگی اهدا کرده، رویا لواسانی (خواهر محمد جعفر شیخ علیا لواسانی) است. در ادامه گفتگو را درخصوص چرایی و چگونگی اهدای این اشیای تاریخی و با ارزش می خوانید:
تعداد زیادی از اشیای تاریخی با قدمت چند هزار ساله توسط شما به عنوان یکی از وارثان و خانواده مرحوم لواسانی به موزه ملی اهدا شده است. ماجرای اهدای این اشیا چیست؟ این آثار کجا نگهداری می شدند و چطور شد به موزه ملی اهدا شدند؟
یک خانه قدیمی در تهران دارم که 8 اتاق و یک حیاط بزرگ دارد و برادرم علاقه داشت که علاقمندی هایش را در آن حیاط نگهدارد. برادرم علاقه خاصی به جمع آوری اشیای تاریخی و آثار باستانی داشت. وقتی این اشیا را در زمان ها و مکان های مختلف خریداری کرد، تمایل داشت موزه ای راه اندازی کند تا این اشیا را به نمایش بگذارد؛ اما متاسفانه عمر او به این دنیا باقی نماند و فوت شد. بنابر وصیتی که داشت و دوست داشت این اشیا در قالب میراث فرهنگی کشور باقی بماند، تصمیم گرفتم که این آثار را به موزه ملی ایران اهدا کنم.
سعی کردم در منزل خودم موزه ای راه اندازی و این آثار را در آنجا به نمایش بگذارم اما از آنجایی که در خارج از کشور زندگی می کنم امکان مدیریت و رسیدگی به این موزه را نداشتم و کسی هم مسئولیت این امر را نمی پذیرفت. از آنجایی که نمی توانستم امنیت آنجا را تامین کنم از این رو داوطلبانه تصمیم گرفتم که اشیای تاریخی برادرم را جمع آوری و به وزارتخانه میراث فرهنگی و موزه ملی اهدا کنم. این آثار در جاهای مختلف و در دست افراد مختلف بود که درصدد جمع آوری آنها برآمدم.
البته تعدادی از اشیا نیز مفقود شده اند که اسامی تمام این آثار را به مسئولان اعلام کرده ام تا پیگیر بازگرداندن آن شوند. این آثار متعلق به ایران است و باید به میراث فرهنگی ایران بازگردانده شوند.
به اشیای مفقوده اشاره کردید، درحال حاضر چه تعداد اثر به موزه ملی اهدا کردید و چه تعداد اثر از اشیایی که برادرتان جمع آوری کرده بود، مفقود شده است؟
تا جایی که میدانم بالغ بر 1000 اثر از مجموعه برادرم در حال حاضر در موزه ملی ایران به نمایش گذاشته شده. اما براساس اعلام مسئولان 855 قلم شی بزرگ لیست شده است. اشیایی از جمله تاج، النگو قندان های طلا و… در دست فردی است که نامش را به مسئولان یگان حفاظت میراث اعلام کرده ام را این آثار را پس بگیرند. البته از آنجایی که کار او خرید و فروش اشیای تاریخی و باستانی است تاکنون موفق نشده اند این آثار را از او کشف کنند. البته پلیس بین الملل نیز به دنبال این آثار است.
علت مفقودی این آثار را می دانید؟
متاسفانه برادر من به مرگ طبیعی فوت نشده و معتقد هستم خانه برای نگهداری این اشیا امن نبود. باتوجه به شرایطی که جنازه برادرم را پیدا کردیم، این احتمال را می دهیم که به دلیل همین اشیای تاریخی به قتل رسیده باشد. ممکن است تعدادی از اشیا دزدیده شده باشند و برادرم به همین خاطر کشته شده باشد.
آیا می دانید که برادرتان این تعداد شی تاریخی را چگونه بدست آورده و جمع آوری کرده است؟
بخشی از این آثار توسط اشرار درحال جابجایی و خارج شدن از کشور بودند که برادرم متوجه شد و درصدد خرید و بدست آوردن این اشیا برآمد. بخشی از این آثار به قیمت 15 میلیارد تومان خریداری شد همچنین در دو مقطع نیز به صورت جداگانه دو تا 7 میلیارد تومان پرداخت کرد. در واقع میتوان گفت حدود 29 میلیارد تومان برای بدست آوردن بخشی از این اشیای تاریخی پول داده شد.
بخشی از این آثار 5 سال پیش خریداری شده است و بخشی هایی از آن نیز قبل از آن خریداری شده بود. بخشی هایی از این آثار از ایلام و جاهای مختلف کشور برای برادرم آورده میشد. از دهلران و ... هم آثاری آورده میشد و از آنجایی که برادرم عاشق این آثار تاریخی بود و دوست داشت این آثار را جمع آوری کند، خواهان تمام این آثار بود. او دوست داشت این آثار را جمع آوری کند و برای آن هزینه می کرد. حتی آثار را می شناخت و با وجود آنکه دکترای حقوق داشت، بسیاری از این آثار را کارشناسی و شناسایی میکرد.
او از 23 سالگی و زمان پایان جنگ تا زمان مرگش که 54 سال داشت آثار تاریخی را جمع آوری میکرد. گاهی آن اوایل، آثار اندک و کوچک از کاسه های قدیمی گرفته تا گرز برایش می آوردند و بعدها این آثار بزرگتر و بیشتر شد. او دوست داشت این آثار را بخرد و دوست نداشت بفروشد.
آیا فهرستی از این آثار در اختیار دارید که می توانید آثار مفقوده را شناسایی کنید؟
از آنجایی که اختلاف سنی بسیار کمی با برادرم دارم، تمام آثاری را که می خرید تصاویر و اطلاعاتش را برایم می فرستاد و من در جریان بودم و حتی افرادی که بخشی هایی از این آثار را نگهداری میکردند را می شناختم و بعد از فوت برادرم به سراغ آنها رفتم تا این آثار را جمع آوری کنم.
معتقد هستید که مرگ برادرتان به این آثار تاریخی گره خورده است. چرا چنین تصوری دارید؟
حدود سه سال پیش 27 دسامبر 2018 به ایران آمدم و صبح جمعه عروسی خواهرزاده ام بود. منتظر بودیم که برادرم را در عروسی ببینیم که متاسفانه نیامد. صبح شنبه پیگیر شدیم که کجاست و مشاورش گفت که از او خبر ندارد. به خانه محل زندگی او رفتیم و دیدیم کسی جواب نمی دهد از دیوار بالا رفتیم و دیدیم که بر اثر اصابت تیر به سرش فوت کرد.
یک تفنگ شکاری بزرگ بالای سر او بود. اگر با این تفنگ خودکشی کرده باشد باید شصت دستش روی ماشه می بود تا بتواند از آن ارتفاع شلیک کند درحالیکه انگشت اشاره او بر روی ماشه بود.