بقعه ای دیدنی در حاشیه دارابگرد که منتسب به یکی از صحابه پیامبر است
ایسنا/ این خبر پیرامون بقعه ای دیدنی در حاشیه دارابگرد که منتسب به یکی از صحابه پیامبر است، برای شما نگارش شد.
تاریخ ایران نشانه های فراوانی از تمدن در ادوار مختلف دارد؛ عمده نمادهای باقیمانده از ادوار گذشته، بناها و محوطه های باستانی و کهن و بخش مهمی مربوط به شخصیت های تاثیرگذار است، فرد یا افرادی که بواسطه جایگاه حاکمیتی، معنوی، علمی و ... شاخص شده و نامشان در تاریخ ماندگار شد.
هرآینه ماندگاری و اهمیت بناها و آثار تاریخی نیز، به دلیل پیوند آنها با فرد یا گروهی از افراد جامعه بشری است که در آن دوران، دارای جایگاه بوده اند؛ هرچند در مورد بسیاری از بناها، بیش از آنکه نام طراح و معمار و سازنده مطرح بوده باشد، نام سلاطین، حاکمان، عالمان و اندیشمندانی که آن بنا به واسطه یا دستور آنان احداث شده، مطرح بوده و در تاریخ برجسته شده است.
سراسر ایران مملو از آثار و بناهایی است که ریشه در گذشته کهن این مرز و بوم دارند، پیشینه ای از هزاره های پیش از میلاد تا صدهای اخیر و به حتم بسیاری از آنها برای اکثر افراد حتی ایرانیان ناشناخته و گمنام است. در این بین نه تنها بناها و آثار که شخصیت ها بدلیل تاثیرگذاریشان در طی مسیر تاریخی ایران زمین بسیار با اهمیت محسوب می شوند؛ افرادیکه شاید اکثر ما در مورد آنان کمتر شنیده باشیم.
دحیه کلبی یکی از این شخصیت های تاریخی است؛ فردی که در دوران بسیار مهم صدر اسلام ردپای او را میتوان در رخدادهای اثرگذاری یافت، این صحابه پیامبر جز همان گروه ناشناس مانده برای بسیاری از ایرانیان محسوب می شود؛ هرچند بخشی از علاقمندان به تاریخ و اماکن تاریخی و البته ساکنان شرق استان فارس و حتی جنوب شرقی کشور این نام را شنیده اند؛ نامی که شنوندگان آشنا را به یاد بقعه ای در حاشیه شهر قدیمی داراب یا همان دارابگرد می اندازد.
دحیه بن خلیفه کلبی معروف به دحیه کلبی از صحابه حضرت محمد (ص) بوده که بعد از جنگ احد به اسلام گروید اما جز نزدیکان پیامبر اسلام قرار گرفت تا جایی که آن حضرت او را به عنوان فرستاده خود برگزید و به نزد هرقل، امپراطور بیزانس اعزام کرد. این شخصیت اسلامی پس از پیامبر نیز سالها زندگی و محضر حضرت امام حسن مجتبی (ع) را نیز درک کرد و بنا به اسناد و روایاتی از سوی آن امام، عازم ایران و شهر دارابگرد شد و اکنون بقعه ای به نام او در حاشیه آن شهر وجود دارد.
داراب و دارابگرد
داراب یکی از نقاط ثقل تمدن و فرهنگ ایرانی اسلامیست؛ جایی که در متون تاریخی از آن به عنوان دارابگرد و دارابجرد یاد شده و نقطه ای بسیار آبادان و مرکزی مهم بوده و سکونت مردمان در این منطقه و رونق آن، حتی به هزاره های پیش از تاریخ نیز باز می گردد. اگرچه طی سالهای گذشته تاکنون چندان مورد لطف قرار نداشته و کاوش ها و اقدامات اثرگذار و مداومی را مانند دیگر بناها و محوطه های تاریخی شاهد نبوده است.
پیشینه تاریخی داراب به استناد گزارش های باستان شناسی به هزاره پنجم قبل از میلاد باز می گردد و در آخرین کاوش هایی که در تپه هیربدان انجام شد، اما هنوز نتایج آن منتشر نشده است، کاوشگران شواهدی قابل استناد از این پیشینه تاریخی را یافته اند.
داشته های تاریخی و تمدنی داراب در ادوار مختلف از هزاره پیش از میلاد تا هخامنشیان و ساسانیان آنقدر فراوان است که اهمیت این نقطه را متذکر شود؛ اما یکی از داشته های کهن این سرزمین حاصلخیز و آباد وجود بقعه ای است که کمتر به آن پرداخته شد.
محوطه باستانی دارابگرد
دارابگرد یکی از نقاط آباد ایران در دوره های مختلف تاریخ بشمار می رفته و شمار زیادی از تاریخ نویسان و پژوهندگان از آن به عنوان منطقه ای پر رونق و آبادان یاد کرده اند.
بنیان دارابگرد در دوران هخامنشیان نهاده شد، شهری به شکل دایره، با معماری ویژه و استحکاماتی منحصربفرد که در دوره هایی مرکز حکومت شد و به همین دلیل، محل آمد و شد بسیاری از شخصیت ها بوده و مدفن برخی از آنان است.
مهمترین یا یکی از مهمترین آثار برجای مانده از گذشته داراب، محوطه ای است با عنوان دارابگرد که بواسطه ویژگی های معماری و ساختاری، در جهان یک سازه منحصر بفرد محسوب می شود. اگرچه در ایران چندان با آن مهربان نبوده ایم.
محمدباقر مهاجر، استاد تاریخ دانشگاه داراب پیرامون بقعه ای دیدنی در حاشیه دارابگرد که منتسب به یکی از صحابه پیامبر است، گفت: دارابگرد مهمترین شهر مدور جهان بشمار می رود که پلان ویژه و منحصر بفردی داشته و دیوار دور آن بزرگترین دیوار گلی و خندق حفر شده در اطراف آن هم بزرگترین خندق در دوران خود بوده است.
او با بیان اینکه قدمت دارابگرد به عصر حکومت هخامنشیان باز می گردد، خاطرنشان کرد: البته در کاوش های باستان شناسی که اوایل دهه هشتاد توسط یک گروه از کاوشگران که یک باستان شناس انگلیسی هم آنها را همراهی می کرد، انجام شد، نشان داد که دارابگرد در دوران قبل تاریخ هم زیستگاه انسان بوده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه داراب گفت: این شهر مقر اصلی و اولیه اردشیر بابکان بوده و در دوران شبانکاره نیز پایتخت حکومت محسوب می شده و قبل از آن دوران نیز دارابگرد به عنوان یک منطقه آبادان در شرق فارس بوده و راهی تحت عنوان استخر-دارابگرد، مسیر اتصال این شهر با تخت جمشید بحساب می آمده است.
این استاد تاریخ در بیان اهمیت شهر دارابگرد در دوران اسلامی گفت: برای پی بردن به اهمیت دارابگرد همین بس که نام این شهر در عهدنامه صلح امام حسن (ع) و معاویه آمده و اینکه خراج این شهر به عنوان وثیقه اجرای عهدنامه ذکر شده، نشان دهنده آبادانی و رونق آن بوده است. بگونه ای که میزان خراج دارابگرد در آن دوران را میتوان با شهرهای آبادی نظیر همدان مقایسه کرد.
مهاجر در عین حال به وجود یک مقبره منتسب به یکی از شخصیت های مهم صدر اسلام در نزدیکی دارابگرد نیز اشاره و اضافه کرد: دحیه بن خلیفه کلبی، از صحابه بسیار نزدیک به حضرت محمد(ص) پیامبر گرانقدر اسلام در دوران حکومت معاویه بر جهان اسلام به این منطقه سفر کرده بود.
مهاجر با بیان اینکه تحقیقات بسیار محدودی در مورد این شخصیت و وجود مقبره دحیه کلبی در دارابگرد انجام شده، گفت: یکی از مهمترین اسناد در خصوص دحیه کلبی، کتاب تالیف شده توسط دکتر میرزامحمد حسنی است.
دحیه کلبی
دکتر میرزامحمد حسنی، نویسنده، پژوهشگر و استاد تاریخ به عنوان یکی از معدود شخصیت های علمی که در مورد دحیه کلبی پژوهشی انجام داده و آن را در قالب کتابی منتشر کرده، گفت: دحیه انصاری، صحابه و از افراد بسیار نزدیک و مورد اعتماد حضرت محمد، پیامبر مکرم اسلام (ص) بوده که نامش بارها در کتب تاریخ آمده است. او در زمان بعثت حضرت محمد (ص) به عنوان نماینده آن حضرت نامه دعوت به اسلام پیامبر برای امپراطور بیزانس را به دربار او برد.
این استاد دانشگاه با یادآوری اینکه براساس اسناد معتبر، دحیه تا سال 45 هجری یعنی دوران حکومت معاویه، زنده بوده و با بیان اینکه در بعضی اسناد تاریخی، محل زندگی دحیه را در آن دوران قریه ای به نام "مِزّه" در حوالی دمشق ذکر کرده اند، گفت: در خصوص حضور، اقامت و مرگ دحیه در دارابگرد اطلاعات و اسناد دقیقی وجود ندارد، اما به استناد شواهد و مستندات اندک موجود و متونی از اوراق تاریخی، مدفن این صحابه پیامبر در حاشیه دارابگرد قرار دارد.
سکونت نوادگان دحیه در داراب
این استاد و پژوهشگر حوزه تاریخ در مورد ادعای سکونت خاندانی از نوادگان دحیه در داراب خاطرنشان کرد: هیچ فرد یا خانواده ای که نواده صحابه پیامبر باشد، در شهر داراب شناسایی نشده است. او در ادامه گفت: علاوه بر آرامگاهی که در حاشیه دارابگرد به دحیه نسبت داده شده، آرامگاه هایی هم در دیگر نقاط دیگر جهان از جمله دمشق به او منتسب است.
او با اشاره به متون تاریخی و پژوهش هایی که شخصا در این ارتباط انجام داده، گفت: در متون معتبر تاریخی در مورد عهدنامه صلح امام حسن مجتبی (ع) با معاویه و بحث اختصاص خراج دارابگرد به آن امام مطالبی مطرح و عنوان شده است. میتوان احتمال داد که دحیه به عنوان نماینده آن حضرت با هدف جمع آوری خراج به دارابگرد عزیمت کرده باشد هر چند در این باره یعنی عزیمت ایشان به دارابگرد گزارشی در متون تاریخی ذکر نشده است. شایان ذکر است که در متون تاریخی آمده که مردم بصره، با اختصاص خراج دارابگرد به امام حسن (ع) مخالفت کرده و احتمال دارد این موضوع محقق نشده باشد.
او اضافه کرد: بر پایه شواهد اندک تاریخی موجود، این احتمال وجود دارد که دحیه، در همان ایام در دارابگرد فوت کرده یا به شهادت رسیده باشد، اما هیچ گزارش مستقیمی در این خصوص وجود ندارد.
حسنی در خصوص دلیل تقاضای خراج دارابگرد از سوی امام حسن (ع) گفت: برابر اسناد موجود، آن حضرت خراج دارابگرد را برای پرداخت به شهدای جنگهای جمل و صفین درخواست کرده بود.
رد دحیه در تاریخ جدید یزد
این استاد و پژوهشگر تاریخی خاطرنشان کرد: قدیمی ترین شواهی تاریخی پیرامون قرار داشتن آرامگاه دحیه کلبی در دارابگرد یا دارابجرد کتابی است با عنوان " تاریخ جدید یزد" که توسط احمدبن علی کاتب، تالیف شده و حاوی وقایعی تا تاریخ 862 قمری است.
او با این یادآوری که کتاب مربوط به قرن نهم هجری است، گفت: در بخشی از این کتاب که پیرامون بزرگان دفن شده در یزد مطالبی ذکر شده، آمده است که مزار مولانا مرتضی اعظم ابتدا و در سال 815 در جوار آرامگاه دحیه کلبی در دارابجرد بوده و بعدها توسط بستگانش به یزد منتقل می شود.
حسنی خاطرنشان کرد: سند دیگری که در مورد وجود آرامگاه دحیه کلبی وجود دارد، مدارک و شواهد بدست آمده در زمان بازسازی آن آرامگاه است.
این استاد تاریخ گفت: سال 1381 خورشیدی، هنگام بازسازی آرامگاه کنونی دحیه سنگ قبری در عمق 3 متری زمین یافت می شود. تاریخ این سنگ مزار سال 820 هجری قمری است. این سنگ مزار اشاره به مرمت و تعویض سنگ آرامگاه در تاریخ پیش گفته دارد. بنابراین این سنگ مزار بعد از تعویض سنگ قبر قبلی و قدیمی تر بر مزار دحیه نصب شده است.
او اضافه کرد: یکی دیگر از شواهد با مقایسه بین نقاشی های اوژن فلاندن از دارابگرد و وضعیت کنونی این محوطه است؛ در نقاشی ترسیمی این سیاح و مهندس فرانسوی در ابتدای دوره قاجار با تصویری از آرامگاه دحیه در حاشیه شهر دارابگرد مواجه می شویم. بررسی تصویر با نمونه آرامگاه های مشابه اثبات می کند بنای آرامگاه دحیه در ابتدای دوره قاجار بنایی از دوره ایلخانان مغول بوده است. بنابراین با این سند تصویری میتوان پیشینه مقبره دحیه را تا قرن هفتم هجری به عقب برد.
حسنی خاطرنشان کرد: یک احتمال دیگر اینکه، با توجه به یافت شدن سنگ قبر در عمق سه متری زمین میتوان پیشینه آرامگاه را تا قرن پنجم هم به عقب برد، زیرا در دوره سلجوقیان شیوه تدفین در سردابه و در عمق زمین مرسوم بوده است.
این استاد در پایان در پاسخ به این سوال که بنای این آرامگاه را چه کسی در ابتدا بنا نهاده، سند مشخصی وجود ندارد، اما با مراجعه به تاریخ میتوان پی برد که ایلخانان و تیموریان نسبت به دراویش، عرفا، زاهدان و ... ارادت بسیار داشته و به آنان احترام می گذاشتند. آنچه مسلم است بنای کنونی هیچ ارتباطی با مقبره اولیه ندارد و آرامگاه کاملا نوسازی شده است.
داراب ما را فرا می خواند
داراب که یکی از 37 شهرستان استان پهناور فارس بشمار می رود، قطعا یکی از مقصدهای مهم برای سفر بشمار می رود؛ نقطه ای که علاوه بر پیشینه اثرگذار تاریخی و آثار و بناها و محوطه هایی که از ادوار مختلف در دل خود جای داده، به لحاظ زیبایی های بصری و چندگونگی شرایط آب و هوایی، دیدنی است.
سفر به داراب، علاوه بر اینکه ما را به دوران ساسانیان خواهد برد! نقاطی طبیعی را در دل خود جای داده که هر کدام به لحاظ زیبایی های بصری هر بیننده را شگفت زده خواهد کرد. باغ های مصفای گل محمدی، چشمه و آبگیر و دشت و کوه ها و .... هر کدام جلوه ای از توانمندی خالق یکتاست.
مدیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان داراب گفت: شهرستان داراب 97 اثر ثبت شده ملی در زمینه آثار تاریخی، طبیعی و میراث ناملموس دارد که 92 مورد آن بناها، آثار و محوطه های تاریخی، 3 مورد اثر ملی و 2 مورد میراث ناملموس است.
هادی مرادی با یادآوری اینکه برای برخی آثار موجود دراین شهرستان پرونده ثبت در فهرست ملی تشکیل شده، گفت: بقعه دحبه کلبی یکی از آثار تاریخی مذهبی مهم ایران و فارس بشمار می رود که هنوز ثبت ملی هم نشد اما پیگیری برای ثبت آن می تواند یک اولویت محسوب شود.