باید فکری اساسی برای حل مشکلات فرش دستباف منطقه کاشمر شود
ایسنا/ براساس آخرین خبرهای بدست آمده، باید فکری اساسی برای حل مشکلات فرش دستباف منطقه کاشمر شود.
وقتی مرحوم محمد کرمانی، اولین استادکار قالیباف با آوردن هنر قالیبافی به شهرستان کاشمر توانست دستهای توانای هنرمندان کاشمری را با تار و پود این کالای ارزشمند آشنا کند، فکر نمی کرد زمانی برسد که دیگر کسی برای زنده نگه داشتن این هنر اصیل ایرانی در این منطقه که بخاطر بافت خوب و سالم و ظرافت کار بافندگان آوازه اش در داخل و خارج کشور به گوش اهل ذوق و هنر رسیده بود، دغدغه ای نداشته باشد.
یک قالیباف فرش دستباف در کاشمر گفت: تا دیروز کمتر خانه ای یافت میشد که در آن دار قالی برپا نباشد و وقتی از کوچه ای رد می شدی صدای آواز کسانی که شانه را بر تار و پود هزار نقش و رنگ فرش می کوبیدند و دوبیتی ها و ترانه های محلی را می خواندند می شنیدی اما امروز دیگر صدای زیبا و آهنگین نقشه خوانی قالی بافان کاشمری به گوش نمی رسد.
هر چند انتظار بود از زمانی که طرح و نقش فرش دستباف کاشمر به ثبت جهانی رسید، دستمایه انگیزه بیشتر برای تولید مضاعف شود اما شواهد امر حکایت از روزهای تأسف بار فرش این منطقه دارد بطوریکه هنر فرش دستباف کاشمر با چند صد سال قدمت، رنگ فراموشی گرفت.
نبود بافنده و کاهش تولید فرش دستباف
روزگاری بیشتر ساکنان روستاهای کاشمر به فرش بافی اشتغال داشتند، در همه خیابانهای این شهر از جمله فاطمیه، 15 خرداد، باقری و نیازمند که راه می رفتی صدای زدن ضربه های شانه بر تار و پود هزار نقش و رنگ فرش را می شنیدی اما در حال حاضر تنها چند خانواده انگشت شمار این کار را انجام می دهند.
این بافنده فرش کاشمر در همین خصوص عنوان کرد: باوجود اینکه بیشتر جوانان به خصوص در روستاها بیکار هستند، اما انگیزه ای برای دنبال کردن این صنعت ندارند، بیشتر بانوان در کنار کار خانه داری، دار کوچک قالی به پا کرده اند و با بافت فرش یا تابلو فرش، به معیشت زندگی مشترک کمک می کنند.
محمود زابلی که 55 سال از عمر خود را صرف این هنر اصیل کرده است وضعیت این روزهای فرش دستباف کاشمر را تأسف بار دانست و گفت: متأسفانه فرش کاشمر رو به افول است.
وی با بیان اینکه برخلاف گذشته که در هر کوچه و خیابان شاهد فعالیت کارگاه های قالی بافی بودیم امروزه بجز دو یا سه کارگاه دیگر کسی به ادامه این هنر اصیل و ارزشمند تمایلی ندارد، افزود: با توجه به وقت و هزینه ای که برای بافت یک فرش صرف می شود، بافندگان فرش سود زیادی از فروش آن بدست نمی آورند و انگیزه ای برای بافت ندارند.
این بافنده فرش تصریح کرد: از سال 1373 که با کشورهای اروپایی قطع رابطه شد و صادرات با مشکلات بسیاری مواجه شد درآمد قالیبافان نیز به شدت کاهش یافت، اکنون یک بافنده با 9 ساعت کاری 40 تا 45 هزار تومان بیشتر درآمد ندارد.
وی مطرح کرد: یک کارگر باید 12 هزار گره بزند تا بتواند درآمد یک روز را کسب کند، با این وضعیت نسل جوان هیچ تمایلی به ادامه این صنعت مهم منطقه که زمانی در دنیا حرف برای گفتن داشت، ندارد.
او که از سن 5 سالگی پشت دار قالی نشسته، گفت: در حال حاضر فرش کاشمر با طرح و نقش های زیرخاکی، تبریز، کاسه کوزه و گل پرند بافته و به فروش می رسد.
وی با اشاره به اینکه مشکلات موجود و بی توجهی های مسئولان و متولیان به این صنعت موجب شد تا فرش کاشمر از عرش به فرش برسد، گفت: متأسفانه از زمانیکه صادرات فرش ایران با مشکل مواجه شده، کشورهایی مانند هند، چین و پاکستان پیشی گرفته و جای فرش ما را گرفتند.
زابلی با اظهار تأسف از اینکه مشکلات به نوعی دارهای قالی مان را دار زده است، مطرح کرد: با گذر زمان فعالان این عرصه نتوانستند از ظرفیت های منطقه برای معرفی فرش دستباف کاشمر در داخل و خارج کشور به خوبی استفاده کنند و آن هم بخاطر حمایت نشدن بافنده ها بود.
وی افزود: بافندگان کاشمر طرح هفت شهر عشق، طرح تمام برجسته و جغرافیای ایران و دیگر طرح ها را در گذشته بافته اند اما دیگر انگیزه ای نیست، مشکلات در این عرصه بسیار زیاد شده است و اگر وضعیت به همین منوال بخواهد باشد، طی چند سال آینده هیچ اثری از این هنر و صنعت در منطقه نخواهد بود.
این هنرمند عرصه فرش دستباف یکی از مشکلات بافندگان فرش را نداشتن سرمایه دانست و افزود: به دلیل نبود بافنده تولید فرش در کاشمر به شدت کاهش یافته است.
دارهای قالی برای هیزم تنور استفاده می شوند
رئیس هیات مدیره اتحادیه بافندگان فرش دستباف کاشمر با اشاره به حال ناخوش این روزهای فرش دستباف منطقه گفت: متأسفانه فرش کاشمر بر دار رکود است بطوریکه دارهای قالی را یا تار عنکبوت گرفته و یا برای هیزم تنور استفاده می شوند.
سید مهدی هاشمی با بیان اینکه سالهاست نیروی کارآموز جدید نداریم و تولید فرش کاهش داشته، افزود: اگرچه بر اساس آمار سالهای قبل 5000 بافنده در کاشمر و کوهسرخ فعال بوده اند اما اکنون بسیاری از آنها را کارگران فصلی تشکیل داده اند.
وی تصریح کرد: تا کنون بیش از 300 کارگر قالیباف به مرحله بازنشستگی رسیده اند و در خوش بینانه ترین حالت میتوان گفت تا 10 یا 15 سال آینده دیگر هیچ کارگر قالیبافی در کاشمر نخواهیم داشت.
رئیس هیات مدیره اتحادیه بافندگان فرش دستباف کاشمر پیرامون اینکه باید فکری اساسی برای حل مشکلات فرش دستباف منطقه کاشمر شود، بیان کرد: در وضعیت موجود این صنعت توجیه اقتصادی ندارد و هیچ جوانی در منطقه رغبتی برای آمدن به سمت این حرفه ندارد.
وی با بیان اینکه هرچه فرش گران می شود باز هم از نرخ تورم عقب است، اظهار کرد: اگر هم کسی به سمت بافندگی می آید از سر ناچاری است، بطوریکه امروز هیچ مردی یافت نمی شود که بافندگی کند چون اکثرا مخارج زندگی را تامین می کنند و این کار کفاف مخارج را نمی دهد. فقط برخی زنان در این هنر باقی مانده اند که همان ها هم در آستانه پیری قرار دارند، آن قدر تعداد بافندگان کاهش یافته که دیگر آنها و مشکلاتشان در معرض دید مسئولان نیستند.
هاشمی با اشاره به اینکه برخلاف گذشته، روزانه یک کارگاه قالیبافی تعطیل می شود و اگر هم کسی قالی می بافد بصورت خانگی و قراردادی است، گفت: اگر یک کارگر به صورت دو شیفت کار کند و تعطیلی نداشته باشد می تواند ماهیانه 12 هزار گره ببافد، اما چون کارگران فصلی هستند 70 درصد این افراد در زمان برداشت محصولات بدلیل کسب دستمزد بیشتر قالی بافی نمی کنند.
اکنون زمان آن رسیده است که فکر اساسی برای حل مشکلات فرش دستباف منطقه کاشمر کنیم و ته مانده این هنر ناب ملی را از نابود شدن نجات دهیم و این هدف حاصل نمی شود مگر با همکاری تمام نهادها و دستگاه های مرتبط با فرش و تولیدکنندگان بخش خصوصی. پرواضح است که کاشمر این گنجینه دار صنعت فرش دستباف کشور برای اینکه جایگاه اصلی خود در کشور را باز یابد نیازمند حمایت جدی دولت و متصدیان این صنعت و هنر ماندگار است که نگذارند این هنر و صنعت به فراموشی سپرده شود.
به راستی گفتن اینکه فرش کاشمر تنها هنری که با گوشت و خون ما پیوند خورده است و امروز با این ابهت و عظمت بر سر زبان ها افتاده است، اغراق نیست و حقیقتی است که هرچه بیشتر از آن می گذرد، آسان تر درک می شود. شاید دیدن و شنیدن آمارهای تأسف برانگیز افول جایگاه فرش کاشمر و از آوازه افتادن این هنر ایرانی در سطح جهانی، تلنگر خوبی باشد برای فکر کردن به این سؤال که چرا ما همیشه تنها نگهبانان و مدعیان میراث گذشتگانیم؟ میراثی که هر روز در مقابل چشمانمان تضعیف می شود درحالیکه ما تنها به آوازه خوش گذشته آن دلخوش مانده ایم.