مسجدهای ایرانی | نقش نور و تجلی بازتاب آن در معماری مسجد
برخی فضاها در جهان از جمله مهم ترین جاذبه ها برای دیدن و آموختن به شمار می آیند. چرا که چهره بی واسطه و راستین مردمان هر دیار به همراه برترین نمونه های معماری در قالب های پیام های پیچیده در راز و رمزهای برگرفته از فرهنگ آن ها در این فضاها مملو از معنویت قابل مشاهده اند. مساجد ایرانی مکان هایی بی بدیل در این باره محسوب می شوند. فضاهایی که فرهنگ گسترده و عمیق ایرانی، پیام هایی بس عمیق و پرجاذبه را در آن ها تعبیه کرده است. در این مطلب سعی داشته ایم به رمزگشایی، بخشی از مسجدهای ایرانی و تصویر معانی درونی آن ها بپردازیم. پس با ما در مجله همگردی همراه باشید برای اطلاعات بیشتر از معماری مسجد.
نقش نور در مساجد ایرانی
نقش نور در رمزگشایی معماری مسجد محور توجه قرار داشته است. نور در جهان شناسی ایرانی از جایگاهی کم نظیر برخوردار است. چه پیش از ظهور اسلام و چه پس از آن، نور و روشنایی از جمله عناصر کلیدی در تشکیل و غنای ناخودآگاه جمعی و رمز آفرینی تمدنی به حساب می آمده اند. این رمز آفرینی با گرایش درونی به پاکی، راستی، بی آلایشی و حقیقت گرایی ساکنین نجد ایران ارتباط مستقیم داشته است و از همین روست که در تمامی آیین ها و شرایع ساری در این سرزمین، گرایش به نور، عطشی مداوم و خاموش نشدنی دارد. عطشی که در هر مرحله به گونه ای انعکاس ارادت و خلوص معتقدین را به نمایش می گذارد. در آیین زرتشتی، آتش منبع فعالیتی انقطاع ناپذیر تصور می شود که نماد سیر تکامل روح در درون ماده است. هم از این روست که در آتشکده ها، آتش را به عنوان سمبل روح پاک و متکامل و فعال، همواره روشن نگاه می داشتند. در مکتب مانی نیز نور و ظلمت هر دو آفرینندگان جهان خاکی محسوب می شوند. سرورانی که به گونه ای مداوم با یکدیگر در جدال هستند. در این مکتب که برای مدتی طولانی نفوذ چشمگیری در بخش بزرگی از جهان متمدن زمان خود به دست آورده بود، اهورا آفریینده نور، حامل عشق، ایمان، وفاداری و مردانگی تصور می شد و در مقابل اهریمن آفریینده ی تاریکی حامل نور، سیاهی، بیماری و سموم. با ظهور اسلام حضور آتش به کناری گذارده شد، با این حال رمز آفرینی بیانی آن ها همچنان حفظ گردید. حقیقت گرای ایرانی با درک حقایق دین جدید بدان سوی گرایش یافت و با ایجاد ارتباط حسی با مفاهیم پیام تازه و بی آلایش آسمانی که در جملاتی همچون (الله نور السماوات و الارض) ظهور و نمود می یافت با دین تازه انس گرفت و آن گاه گامی دیگر را در مسیر تکامل و تقویت و هویت خود برداشت و این گونه رازهای تمدنی خود را افزون ساخت و ناخودآگاه جمعی اش را غنای افزون تری بخشید.
مسجدهای ایرانی
انتخاب و تلفیق بهترین ها سنتی است که تمدن ایران به کمک آن توانسته در طول سالیان دراز بالندگی خود را حفظ کند و به عنوان یک کل منسجم و هویت یگانه در عین تکثر و فشارهای جانبی به حیات خود ادامه دهند. نمود متعالی این رویکرد را به خوبی می توان در عبادتگاه های ایرانی به ویژه در معماری مسجد و مساجد ایرانی اسلامی مشاهده کرد. مساجد مکان هایی عمومی و در عین حال ویژه هستند. مکان هایی که مسلمانان در آن محل اجتماع کرده و به سوی معبود خود به عبادت می پردازند. مسجدها مکانی امن و متبرک هستند که وظیفه دارند به جان های خسته آرامش بخشند و روح های پریشان را هدایت نمایند. نکته این که الگوی اولیه تمام این مکان ها، مسجد پیامبر اکرم در مدینه است. با این ویژگی که هر یک از حوزه های فرهنگی و تمدنی زیر نفوذ اندیشه اسلامی علاوه بر معیار قرار دادن الگوی آغازین و حفظ ارتباط محور و قبله، براساس سنت های خود عناصری را نیز به ساختار ان افزوده اند که می توان با توجه به این ها میراث بصری هر حوزه را نیز مورد شناسایی قرار داد. مسجدهای ایرانی در این باره مملو از پیام های پیچیده در راز و رمزهاست. اما چگونه می توان این رمزها را گشود و از متن و پیام آن ها آگاهی یافت. برای انسان ایرانی پیام ها بخشی جدایی ناپذیر از زندگی و درک شهودی او محسوب می شوند که بدون واسطه آن ها را حس و درک می کند. اما برای ناظران خارجی رمزگشایی از پیام ها بدون مطالعه و کسب شناخت لازم از جهان بینی ایرانی ممکن نخواهد بود. نکته جالب این است که تاکنون مطالعات بسیاری در مورد مسجدهای ایرانی و معماری مسجد به رشته تحریر در آمده است. لیکن همچنان پیام هایی وجود دارند که رمزگشایی آن ها نیازمند کاوش بیشتر است. از جمله این پیام های رازآلود که در اینجا به اجمال طرح موضوع شده و به اختصار به توضیح و تبیین آن پرداخته می شود. حضور بی واسطه نور و تجلی آن در معماری پرستشگاه های تمدن ایرانی است. در برخورد نخست ادعای این ارتباط شاید کمی ناموجه به نظر می رسد چرا که آتشکده ها و مساجد ایرانی علی رغم اینکه هر دو محل عبادت معتقدین محسوب می گردند به لحاظ اصول مذهبی مورد پذیرش در دو حوزه به طور کامل جداگانه قرار می گیرد (هرچند که در اصول دینی هر دو پرچم دار یگانه پرستی هستند) به گونه ای که در سال های نخست ظهور اسلام و حضور در ایران بنای بسیاری از مسجدها بر ویرانه های آتشکده ها بنا گذارده شد. با این حال در این زمینه سنت کهن تمدن ایرانی یعنی انتخاب بهترین ها و تلفیق با یکدیگر مجال بروز و ظهوری تازه یافت.
تاریخچه نور در پرستشگاه و مسجدهای ایرانی
نور که در کیش زرتشتی در شکل احترام به آتش مورد توجه قرار داشت. پس از اسلام نیز از موقعیتی ویژه برخوردار گردید به گونه ای که دانشمند بزرگی چون زکریای رازی می نویسد که نخستین آفریده نور و فروغ روحانی بسیط پاک و هیولایی (اصل) است که نفوس بر آن قائم است و یا در وجهی دیگر عبدالله بن میمون رهبر قرمطیان، پرچم سپید را به عنوان درفش خود برمی گزیند به این پندار که کیش وی نور خالص بوده و نفس های آدمیان پس از طواف زمین خاکی به سوی او عروج خواهد کرد. همچنین مشاهده می کنیم که آتش همچنان به عنوان ماده ای پاک کننده در رسایل علمای شیعی حضوری همیشگی دارد. آتش در آتشکده های ایران خاموش شد اما نور که همچنان در آرکئو تایپ مردم ساکن در نجد ایران جای خوش داشت، به نحوی می بایست به ظهور می رسید. این ظهور با انجام تغییرات شکلی و جداشدن از ظواهر و پیرایه های مذهبی و گاه شرک آلود مکان حضور خود را بازیافت. از ویژگی های معماری مسجد و مسجدهای ایرانی حضور پررنگ کاشی کاری ها، آیینه کاری ها، مقرنس ها و تراش کاری سنگ ها است. پیوند این عناصر با یکدیگر و ترتیب ایفای نقش آن ها در معماری فضایی بس روحانی و لطیف را از عالمی غیرمادی فراهم می سازد تا نمازگزار را از دنیای مادی جدا ساخته و ضمن تطهیر جان های آلوده، لذت حضور را در محضر باری تعالی مجسم نمایند. اما این واقعه چگونه در معماری مسجد محقق می گردد؟ پاسخ این پرسش در دست استادکاران عاشق معمار ایرانی است. کسایی که با ترکیب فضاها و تزیینات زیبا، زایر را گام به گام در طی طریق سلوک و تکامل همراهی می کنند.
معماری مسجد و تزیینات مساجد ایرانی
در ورودی نیایشگاه های ایرانی به ویژه در مساجد ایرانی و آرامگاه ها، زایر با گلدان های سنگی مواجه می شود که ستون های ورودی بنا، چنین می نماید که بر آن ها استقرار یافته اند. گلدان هایی که در دو طرف ورودی مساجد ایرانی به روی سنگ حکاکی شده اند و در داخل آن ها نه گل و ریحان بلکه حجاری های لوزی شکل قرار گرفته اند. اشکالی که می توان آن ها را در ابعادی بزرگ تر در سر در زیارتگاه ها و مسجدهای ایرانی به صورت مقرنس کاری هایی که با کاشی های ایرانی و یا آیینه کاری زینت یافته اند، مشاهده کرد. حال با کمی جابه جایی و تغییر زاویه در معماری مسجد، دید به ویژه در شبانگاه که چراغ ها پرتو افشانی می کنند. این حجم های هندسی سه بعدی به نحوی زیبا نور را بازتاب می دهند و تو گویی شعله هایی هستند که نیایشگران را جذب و از آن ها برای ورود به صحن اصلی دعوت به عمل می آورند. حال با گذر از درگاه مسجدهای ایرانی و رسیدن به صحن اصلی آیینه کاری هایی که تمام محوطه درونی گنبد را تا نیمه دیوارها پوشانده اند به همراه کاشی کاری های منقوش به خطوط اسلیمی و گل ها و گیاهان رنگارنگ نقش شده بر روی ان ها فضایی از بهشت را به تصویر می کشد، که در نوری فراگیر غرق شده اند، نوری که در هر لحظه طیفی را باز می نمایاند و نمازگزاران را در خود فرو می برد. این نور است که با منشا گرفتن از گنبد عظیم بنا که به نوعی سمبل جهان کامل و ابدی است روح نمازگزاران را از پلیدی و زشتی پاک می کند و جسم آنان را تطهیر می سازد. نمازگزاران در این نور غرق می شوند و از دنیای مادی فاصله می گیرند و جلوه ای از زیبایی های جهان دیگر را تجربه می کنند و این از خصوصیات معماری مسجد است که در مساجد ایرانی به چشم می خورد.
عرفان در مساجد ایرانی
معماری مسجدهای ایرانی بدین جا خاتمه نمی پذیرد، حجم عظیم تصاویر انعکاس یافته در آیینه ها نمادی از تکثر را به نمایش در می آورد، تکثری که همگی در لحظه ای با شکست منیت های زندگی خاکی، معرفتی بی بدیل را رقم می زنند و این لحظه ای است که ایشان در آگاهی مستقیم از فیض خالق هستی نسبت به خود قرار می گیرند که چگونه در دایره هستی، از نیست بود شده اند. این شکست و این آگاهی و این پاک شدن است که امکان شرف حضور را در محضر خالق برای مخلوق فراهم می سازد و این چنین امکان انجام تجربه ای شهودی را برای معتقدین فراهم می سازد تا در سلسله مراتب وجود به پرواز درآیند، پرواز در نور به سوی نور.