شیوا ابراهیمی در کنار ماشین قدیمی + عکس
شیوا ابراهیمی با انتشار این عکس نوشت:
در آخرین بندر
آن قدر ماندم
که از نو زاده شدم
در کافه ها آن قدر رقصیدم
که مادر خود شدم
پیراهنی سرخ به تن کردم
که به زهر و جاودانگی آغشته بود
دیگر نمی خواستم به آواز دریاها گوش بسپارم
در آلگروهایش، در تاریکی و روشنی
چیزی نبود
جز نشانه ای
از کشتی باشکوهی
که میان صخره ها در هم شکسته بود:
تهی از تهی
همچون شب پره ای
زیر نور نئون های خیابان ساحلی
در انتظار آخرین صبح و آخرین خورشید.
چه پهناور است این دشت آبی
با اسب های سفیدش
چه خنده های کف آلودی
که بر سرنوشت ما می زند
آن کشتی که آمدنی می پنداشتی، هرگز نمی آید
و آن که
در انتظارش نبودی
در دوردست ها نمایان می شود
امیرحسین تیکنی
عکس: رویا حسینی عزیز من❣️
شما هم رای بدهید