نظر فراستی درباره مشهورترین سریال امسال جهان + عکس
میز نقد و بررسی سریال مشهور گامبی وزیر با حضور 3 منتقد شناخته شده پخش شد.
مسعود فراستی:
گامبی وزیر ظاهرا در مورد دختری است که قهرمان شطرنج جهان شده است. بهتر است از فیلمنامه شروع کنیم.
محمدتقی فهیم :
سریال برای سال 2020 است و در 100 کشور دنیا دیده شده است. در خیلی از کشور ها خریداری شده و در بین 250 سریال برتر جهان جا دارد. سریال اول توسط مردم مورد استقبال قرار گرفته و سپس منتقدان سراغ آن آمده اند. به نظر من یک سریال الگویی است که می تواند مورد توجه قرار گیرد. هدفمند است و اصلا دستوری نیست و نویسنده ها فقط قصه شان را می گویند. قصه گویی درست و کلاسیک بهترین انتخاب برای داستان گویی است. اگر کسی بداند چگونه از آن استفاده کند می تواند بهترین انتخاب باشد. در سریال های ما قصه ها جلو نمی روند و تا قسمت سی ام پیام معلوم نمی شود اما در سریال های آمریکایی در هر قسمت یک نتیجه می دهند. گامبی وزیر یک اثر برای ترویج رویای آمریکایی است. فیلمنامه بر این اساس نوشته شده است. فیلمنامه شخصیت محور است و به همین دلیل به شخصیت های مکمل کمتر توجه می کند.
ناصر هاشم زاده:
شروع به گونه ای است که به ما می گوید اثر اقتباسی خوبی در پیش روی ماست. در همان چند دقیقه اول ما وارد ماجرایی جذاب می شویم. ما اکثرا فاقد داستان هستیم و اینجا یک داستان خوب وجود دارد. ما چون می خواهیم به لحاظ محتوا مساله را حل کنیم هیچ وقت شخصیت ساخته نمی شود و فکر می کنیم که از بین مکالمات و بحث ها می توان قصه گفت. ما شخصیت، فضا و دیالوگ را فراموش می کنیم. همه در فیلم حرف می زنند اما دیالوگی وجود ندارد. سینمای غرب متکی به ادبیات داستانی است و این قدرت به آن می دهد. ما در سریال سازی خودمان از تعلیق غافلیم و فقط می خواهیم مخاطب را بی اعصاب کنیم و فکر می کنیم این تعلیق است. اما در این سریال از همان اول تعلیق وجود دارد.
مسعود فراستی:
خلاصه قصه در مورد دختری است که از یتیم خانه به قهرمانی جهان می رسد. مشکل اصلی کار فیلمنامه است. از قسمت سوم سریال دیگر فیلمنامه ندارد. این دختر 9 ساله که دوست داشتنی است. تا قسمت دوم دختر خوب است اما از قسمت دوم فیلمنامه دچار مشکل می شود و مجبور می شود با سفرها و مسابقه آن را حل کند. یتیم خانه برای دو قسمت قابل دیدن است. سرایدار یتیم خانه کمکی زیادی می کند. اگر او نبود نمی شد یتیم خانه را تحمل کرد. فیزیک، بازی و معرفت وجودی اش به داستان کمک می کند. اما باز هم این شخصیت دارای کاستی است و نسبت او با شطرنج معلوم نمی شود. شطرنج در کار دراماتیزه نمی شود و نگاه حریفان به هم دراماتیزه نمی شود. انگار بازی منچ در حال انجام شدن است. فیلمساز نمی تواند شطرنج را مساله کند و به همین دلیل همه چیز محور شطرنج مفهومی می شود و نمایشی نیست. هیچ کدام از کسانی که در فیلم می بینیم شطرنج باز نمی شوند.