معماری تخت جمشید چگونه است؟ | آشنایی با بخش های مختلف تخت جمشید
باید یکی از با اهمیت ترین آثار تاریخی ایران را تخت جمشید بدانیم. نقوش برجسته تخت جمشید از یادگارهای هخامنشیان بوده که در دنیا شناخته شده است. از گذشته ها تا به امروز، مطالعات زیادی بر روی نقوش برجسته این اثر تاریخی و معماری آن صورت گرفت اما تاکنون مطلبی ارائه نشده که به قطعیت کاربری های معماری تخت جمشید را مشخص کند. به طور کلی، این بنای تاریخی از بخش های مختلفی شکل گرفته که هر یک داستانی برای گفتن دارد. با ما در مقاله معماری تخت جمشید چگونه است همراه باشید تا بدانید تخت جمشید چند سال قدمت دارد و از بخش های مختلف تخت جمشید هم آگاهی یابید. اگر تمایل دارید که با جاهای دیدنی شیراز مثل تخت جمشید آشنا گردید، پیشنهاد می کنیم که حتما سری به راهنمای سفر به شیراز بزنید.
از معماری تخت جمشید چه می دانیم؟
با توجه به کاربری کاخ های تخت جمشید در حکم کاخ های مسکونی، از یک دیدگاه فرضیه شهر یا مکان آئینی بودن این اثر تاریخی رد می شود. برای نمونه، کاخ خشایارشاه تالار جشن و بزم شاهانه و کاخ داریوش محل گشایش و آغاز مراسم است. با وجود این، مقایسه سبک معماری این بناها با یکدیگر و با بنای حرمسرای خشایارشاه این نکته را نشان می دهد که نوع و سبک ساختمان ها همچون خانه های مسکونی یکسان است. سبک بنای واقع در جانب شمال جایگاه های مقابل تالار صد ستون شبیه به دروازه خشایارشا و بنای مرکزی هم کاملا مشابه دروازه خشایارشاست.
بر این اساس، این بناها هم دروازه هستند. کاربری اتاق های پشتی بنای مرکزی که نگارنده و والتر هینتس آنها را محل کار (اداری) می دانیم، همچنان نامشخص است. در حقیقت، مسئله اصلی کاربری تالار صد ستون و بناهای سمت شرقی آن است. کاربری فضای شرقی مقابل تالار صد ستون و دیوار جدا کننده میان آن و محوطه آپادانا را پیش از کاوش سال 1329 اداره عتیقات و پس از آن هم اداره کل باستان شناسی ایران نمی دانستیم.
آشنایی با معماری بخش های مختلف تخت جمشید
تالار بارعام
براساس نتایج کاوش ها، این پرسش مطرح می شود که کاربری دو تالار بزرگ بارعام چه بوده و ارتباط این دو را با یکدیگر چگونه میتوان تحلیل کرد؟ اریک اشمیت در سال 1953 در این باره این گونه نظر داده است: "به هر حال پیش از تکمیل شدن بنای آپادانا یا اندکی پس از آن، خشایارشا ساخت دومین بنای وسیع خود مشهور به تختگاه را آغاز کرد و بی معنی به نظر می رسد که کاربری تالار دوم را مشابه کاربری تالار نخستین در نظر گرفته باشد."
اشمیت سپس تالار صد ستون را بخش اصلی خزانه شاهی، تالار گنجینه یا کاخ موزه در نظر می گیرد. برخلاف وی، آندره گدار چنین نظر داد که با توجه به نقش ملتزمان دربار زیر نقش پادشاه بر رئوس دیواره دروازه، تالار بارعام برای صاحب منصبان و سپاهیان و کاخ آپادانا هم محل پذیرایی هایی رسمی (بارعام) بوده است. در میان کسانی که در مورد کاربری ساختمان های یاد شده اظهارنظر کرده اند، فقط یک نفر دیگر را می شناسیم که یکی از گزینه های پیشنهادی را نمی پذیرد.
او م. ویلر است که به این مسئله اشاره می کند که شاهان مغول در قرون وسطی دو تالار بارعام داشتند، یکی برای بارعام و پذیرایی از افراد نزدیک، دوستان و شخصیت های عالی رتبه و دیگری برای کارهای روزمره اداری. او معتقد است که احتمالا این سنت در الگوی رایج دوره هخامنشی ریشه دارد. به این ترتیب، آپادانا و تالار صد ستون هر دو تالار بار عام اند. در اینجا قصد است ضمن تایید نظر ویلر، با اندکی اصلاح و تغییر این نظریه را به گونه ای شایسته تر بیان کند.
کاخ های پیش از دوره هخامنشی در میان رودان و عیلام نیز مانند تخت جمشید به شکل مجموعه ای از بناهای اختصاصی (منفضل) طراحی نشده اند بلکه فضاهای متعددی بوده اند که با دیواره های بیرونی از هم جدا می شدند اما در بررسی آنها نوعی تفکیک و طبقه بندی در چندین بخش مشهود است.
کاخ آپادانای داریوش
کاخ آپادانا همان کاخ شاهان عیلامی است که پیشتر احداث شده بود و هخامنشیان دوباره از آن استفاده کرده اند. این کاخ قدیمی شبیه کاخ های میان رودانی ساخته شده و به عقیده رابرت کلدوی، در حقیقت به شکل تعدادی خانه اربابی است. مرکز یک چنین بناهایی همیشه حیاط یا بارگاه با تالار بار عام بزرگی رو به جنوب هست. کاخ آپادانای داریوش دست کم سه حیاط دارد. نمونه ای بهتر هم دژ جنوبی بابل از زمان نبوکدنضر دوم (604 تا 562 ق م) است که شاهان هخامنشی دوباره از آن استفاده کرده اند.
در این مکان پنج حیاط تو در تو قرار دارد که از چهارتای آنها همواره در حکم واحدهایی با کاربری های ویژه نام برده شده و کتیبه های مهم نبوکدنضر هم گویای همین مطلب است. در مقایسه کاخ بابل با تخت جمشید شیراز، یک واحد ساختمانی در کاخ بابل را که ظاهرا کاخ مسکونی شاه بوده، میتوان با کاخ های مسکونی تخت جمشید و نقوش برجسته آن مشابه دانست. یک واحد دیگر را نیز میتوان با دروازه های تخت جمشید مقایسه کرد. با اینکه هنوز دو کاربری متفاوت برای تالار بارعام متصور هست، میتوان آنها را با آپادانا و تالار صد ستون نیز مقایسه کرد.
از کاخ های دوره آشور نو به خرصباد (دورشروکین) اشاره می کنم که به دستور سارگن دوم (721 تا 705 ق م) ساخته شد. در این کاخ برای دو حیاط بزرگ کاربری های گوناگونی در نظر گرفته شده و از آنجا که بارگاه غربی مقابل تختگاه بزرگ به آپادانای تخت جمشید شبیه است، بارگاه شرقی را هم میتوان با تالار صد ستون شبیه دانست. بنای دروازه در خرصباد به دروازه های تخت جمشید شیراز شبیه بوده و همچنین بناهای موجود در فضای ایوان که گویا کاخ مسکونی تشخیص داده شده، مشابه کاخ های مسکونی داریوش و خشایارشاست که از ایوان دیده می شود.
همچنین، باید توجه کرد که در پاسارگاد نیز دو بنای کاملا مشابه از نظر اندازه و نمای ظاهری که از دیدگاه سبک شناسی در گونه آپادانا می گنجد، در کنار یکدیگر قرار دارند. کاخی ستون هایش از کاخ دیگر بلندتر است و با ستون های بلندتری تجهیز شده و در مقایسه با دیگر کاخ ها طول بیشتری دارد. بنای دروازه ورودی محدوده کاخ محسوب می شود و نیز راه ارتباطی با کاخ S از طریق دروازه دیگری در محدوده باغ هست. در اینجا تالارهای بارعام در کنار یکدیگر طراحی نشده، بلکه پشت سر هم ساخته شده اند. به این ترتیب، میتوان چنین انگاشت که کاخ p تالار بارعام علیا و کاخ S تالار بارعام سفلی بوده است.
تالار صد ستون
آپادانا روی یک بلندی قرار دارد در حالی که تالار صد ستون این ویژگی را ندارد. از کاخ آپادانا چشم انداز دشت پایین دست صفه به خوبی پیداست اما از تالار صد ستون این چنین نیست. در ضمن، آپادانا مقابل تالار صد ستون واقع شده است. حتی بدون در نظر گرفتن تفاوت طراحی و تزئینات معماری میتوان این نتیجه را مطرح کرد که آپادانا به منظور بهره برداری و استفاده در سطحی بالاتر از تالار صد ستون ساخته شده است. تزئینات آپادانا شامل نقش برجسته های امتداد پلکان بوده و بر روی دیوارها از پایین به بالا به نمایش درآمده است.
همان گونه که از پژوهش های فون گال و آن تیلیا استنباط می شود، پلکان به گونه ای متقارن طراحی شده و همواره مسیر آن به سوی مرکز است یعنی جایی که شاهنشاه رو به حضار می نشست. در یک طرف و روبروی شاهنشاه نمایندگان همه 23 کشور پیش روی شاهنشاه نقش شده اند و به نشان وفاداری و پایبندی، در حال حمل هدایا برای وی هستند. در سوی دیگر پلکان و در پشت شاهنشاه هم گارد محافظان وی تصویر شده اند که فقط به نیزه مسلحند. همچنین، سه اسب و دو ارابه شاهی تصویر شده که شاهنشاه پیوسته آنها را دم دست نگه میداشت.
در اینجا 64 نجیب زاده پارسی و مادی پشت سر هم نقش شده اند. بسیاری از آنها به کمربند خود غلاف تیر و کمان مادی بسته اند. همه آنها مسلح به شمشیرهای کوتاه هستند. پارس ها روی کمربند شمشیر عیلامی بسته اند و مادها مجهز به شمشیر آکیناکس روی پای راست خود هستند. تقریبا همه این افراد همچون داریوش و پسرش خشایارشا، گل لوتوس در دست دارند. گلی که شاه در دست دارد، فقط کمی بزرگ تر و پربارتر با دو غنچه به جای یک غنچه است. ا
این مردان در سنین گوناگون هستند. برخی از مادها به جای شلوار و کت، شنل نمدی بلندی بر تن داشته و همه آنها حلقه ای در دست و نیز زیورآلاتی گرانبها بر گردن به نشانه مقام و مرتبه شان دارند. افرادی که از همه جلوتر ایستاده اند، به صورت تشریفاتی دست در دست هم دارند و به پادشاه می نگرند ولی آنهایی که در ردیف سوم نشان داده شده اند، مشغول گفت و گو و نیز در حال چرخش هستند، دست خود را روی شانه یا روی غلاف تیر و کمان فرد مقابل خود قرار داده اند، شاخه گلی در دست دارند و در حال تقدیم آن هستند.
نقوش برجسته هدایا آورندگان برای شاه
زمانی که شاه بزرگ هدایای آورده شده رعایای خود را می پذیرند، آنهایی که در حال صحبت کردن نقش شده اند، بی تردید از افراد خانواده، دوستان صمیمی و نزدیک، شاهزاده ها و صاحب منصبان بلند پایه نظامی بوده اند. آنچه شرح دادیم، نشانه این نیست که این افراد در حال رفتن به جشن اند بلکه این اطمینان را به بیننده القا می کند که همه دربار پشت سر فرمانروا ایستاده اند. همه صاحب منصبان بلند پایه که اغلب رابطه خویشاوندی با شاه دارند، گارد شخصی او، اسب و ارابه به مثابه نماد قدرت شاهی پشت سر شاه قرار دارند.
من در این مورد معتقدم که نمیتوان آنچه را بر پلکان منتهی به تالار ستون دار آپادانا به تصویر کشیده شده، بدون ارتباط با نقوش برجسته تخت جمشید درک کرد. در حقیقت، این نقش برجسته ها موضوعی مشابه دارند: شاهنشاه در حال پذیرش هدایای اقوام گوناگون تحت فرمانروایی در حضور همه صاحب منصبان بلند پایه و درباریان در میان محافظانش است که در حال مراقبت از او و قدرتش هستند. نقوش پلکان آپادانا را با پیشکش هدایا یا خراج نمایندگان همه اقوام مشابه نقوش و تصاویر تخت بزرگ شاهی می دانیم که نمایندگان همه اقوام حمل می کنند.
در خصوص نقوش حمل کنندگان تخت شاهی در نقش رستم نیز قدرت شاه و بزرگی قلمرو شاهنشاهی مشهود است. همین مسئله، بدون هیچ تفاوتی در نقوش برجسته پلکان آپادانا نیز دیده می شود. حمل کنندگان تخت شاهی، نمایندگان اقوام و ملل، آنان که روی دیوارهای پلکان آپادانا نقش شده اند در حالی که هدایا را می آورند، ضمانت انسجام پارس ها با نیزه هایشان هستند، همان گونه که در کتیبه به آن اشاره شده است. درباره ارتباط و پیوستگی نقش برجسته های دو سوی پلکان آپادانا که ما آن را تا به امروز به نام نقش برجسته های بارعام رسمی در خزانه شاهی می شناسیم، تاکنون هیچ اظهارنظری نشده است.
ارنست هرتسفلد صحبت از دسته خراج بزرگ به میان آورده و اریک اشمیت نمایش جشن سال نو را حدس زد، گرد والزر در آنها خوش آمد گویی سال نو را دیده است. کورت اردمان پارس ها و مادهای در ملازم شاه را در این نقش برجسته ها، جایی که کاملا شبیه به هم نشان داده شده اند، میهمانان جشن توصیف کرده که بسیار شاد به نظر می رسند. این نقوش به دلایلی نشان دهنده جشن تصور شده اند، از جمله اینکه همراهان نزدیک شاه بزرگ که ظاهرا با هم صحبت می کنند، به سوی یکدیگر برگشته اند و در حال تفریح و خوش گذرانی هستند به گونه ای که فقط در جشن امکانپذیر است.
به نظر من این بازسازی اشتباه است. هنرمندان پیکرنگار قرن ششم ق م در شرق همچون یونان جوهر یا ماهیت یا دست کم موضوع عمده و اساسی نقش را به تصویر می کشیده اند. هدف و نیت هنرمندان نه سطحی و آنی و نه ناگهانی بلکه از پیش تعیین شده بوده و مفهومی ویژه را تصویر می کرده اند. نقش برجسته هنرمندان دیگری نیز مربوط به دهه پس از آن وجود دارد که در آن عده ای در حال گفت و گو در زمان حمل پیشکش ها نشان داده شده اند. این اثر در حقیقت نقش مجمع خدایان در جبهه شرقی نقوش برجسته پارتنون است.
نجیب زادگان پارسی و مادی
موارد مشابه دیگری هم در معماری تخت جمشید و نقوش برجسته آن وجود دارد. نجیب زادگان پارسی و مادی با رفتاری شاخص از یکدیگر متمایز و برای نمونه خویشاوندان و نزدیکان شاه بزرگ یا نجیب زادگان و بزرگ منشان یا بزرگان و اربابان نشان داده شده اند. میتوان گفت که این نوع اثر هنری که در هنر خاور نزدیک کاملا نو بوده، تحت تاثیر هنر تصویری آشوری یعنی با ایجاد ارتباط میان گروههای جدا از یکدیگر یا متمایز براساس نوع رفتار تصویر شده است. این نکته نیز قابل توجه بوده که نجیب زادگان پارسی می توانستند هم سطح با نجیب زادگان مادی تصویر شوند.
این مسئله نوعی مفهوم و شناخت از این رویداد و اطلاعاتی را درباره ماهیت درونی طبقه اشراف در شاهنشاهی هخامنشی بدست می دهد. شصت و چهار نجیب زاده در ردیف های پلکان آپادانا به نمایش در آمده اند. آیا آنان احتمالا صاحبان مشاغل درباری بوده اند؟ این نکته نیز مهم است که به طور متناوب و یکی در میان یک مرد پارسی و یک مرد مادی نشان داده شد. این مسئله نوعی نظام حکومتی را نشان می دهد: اشراف و بزرگان پارسی و مادی باید به همان اندازه که در قدرت سهیم بودند، در مناصب اداری دربار هم نقش می داشتند.
شایان توجه است که 23 نفر از 64 نجیب زاده یاد شده، یک کمان و یک تیردان دارند، صرف نظر از اینکه پوشاک پارسی عیلامی یا مادی پوشیده باشند. تعداد 23 نفری که در این نقش به چشم می خورند، برابر تعداد هدیه آورندگان و بنابراین برابر با تعداد سرزمین های قلمرو شاهنشاهی هخامشی است. برآیند من در این مورد این هست که این 23 نفر نماینده نجیب زاده اقوام بزرگ هستند که یک تیردان دارند، هر کدام نماینده یکی از 23 سرزمین و تیردان ها نشان دهنده رتبه و درجه آنهاست.
اینکه بیشترین تعداد در میان این نظامیان پارسی هستند، حدود 18 نفر در برابر 5 نفر مادی این نظریه را به خوبی تایید می کند. شاهنشاه در میان تمامی مناصب اداری سرزمین های شاهنشاهی بالاترین رتبه را دارد. به این دلیل تیردان متعلق به ساز و برگ و تجهیزات مربوط به شاه بزرگ نشان داده شده است. در نقوش برجسته تخت جمشید در مقبره داریوش و نیز نقش برجسته ملاقات رسمی در میانه پلکان آپادانا تیردان شاه بزرگ را محافظ وی یعنی آسپادانا حمل می کند.
نقش برجسته ملاقات رسمی در مرکز پلکان آپادانا
در صورت محاسبه میتوان دریافت که سه نفر از بالاترین مقامات تصویر شده در نقوش برجسته ملاقات رسمی در مرکز پلکان آپادانا به کل مقامات ارشد اضافه شده اند که بنابراین می شود 67 نفر و با کم کردن 23 نفر تعداد 44 نفر بدست می آید. این 44 مقام ارشد احتمالا عهده دار 22 پست و منصب شامل یک صاحب منصب و جانشین او بوده اند که احتمالا هر مرتبه شامل یک پارسی و یک مادی میشده که مقامی را به طور مشترک در اختیار داشتند و وظیفه برقراری سازش در میان اقوام گوناگون بر عهده آنها بوده است.
بیست و دو منصب بلند مرتبه بدون تردید نشان دهنده وجود یک هیئت گسترده و پرتعداد شامل سخنوران، متصدیان و کارمندان مسئول، مترجمان و نویسندگان بوده که همگی در مقام سرپرستی در اداره ها مشغول به کار بوده اند. برای این کارهای اداری بدون شک به وجود دوایر اداری نیاز بوده است. والتر هینتس فرض کرد که محل کار آنان در فضاهای غربی کاخ اردشیر یکم قرار داشته است. مقام خزانه داری جایگاه خود را در گنجینه (خزانه شاهی) داشته و مقر مقام نظامی ارشد دروازه بوده است.
پرسش این است که مکان سایر دوایر اداری کجا بوده است؟ به اعتقاد من نظری سنجیده و پذیرفتنی این است که تصور کنیم همه منصب های ارشد و ادارات مربوط به آنها در یک فضای بزرگ اداری در تالار صد ستون قرار داشته است. این ساختمان اداری شرایط مناسبی را برای تصمیم گیری در موارد استثنایی و نیز برای انجام وظیفه در چهارچوب امور مورد نظر پادشاه فراهم می آورد که وی در حکم وظایف کم اهمیت روزانه به کارمندان درباری خود محول میکرد؛ کارمندانی که علاقه داشتند جزو بخش بزرگی از خویشاوندان شاه بزرگ محسوب شوند.
چنین تالاری را برای انجام وظیفه شاهزادگان و دیگر درباریان می شناسیم که نشان دهنده نوآوری در برابر آن چیزی است که از سیستم اداری میان رودان می دانستیم. در بخش شرقی کاخ خرصباد به جای یک تالار 10 اداره (اتاق های کوچک تشریفات و ملاقات های رسمی) برای تعداد زیاد کارمندان ساخته شد همان طور که در جانب جنوبی حیاط شرقی کاخ جنوبی بابل به جای یک تالار بزرگ 8 اتاق مشاوره ایجاد شده است. تالار بارعام شاهی در کاخ های آغاز هخامنشی دارای سلسله دفاتر کار برای سرپرستی ادارات دولتی در مقیاس بزرگ در محل تشریفات و ملاقات های رسمی شاه هست اما به گونه ای سازماندهی شده و مرتب و در مکان مناسب.
نقش برجسته تالار صد ستون
از آن سو نقوش برجسته تخت جمشید و نقش برجسته تالار صد ستون سنجیده و پرمعنی است. پادشاه در پشت تالار روی تخت شاهی تصویر شد. تخت شاهی را هم ردیفی از نمایندگان قلمرو شاهنشاهی حمل می کنند. شاه پیش از ورود دیگران برای مراسم بارعام، از روی ورودی خاص خود وارد می شود و بر تخت شاهی جلوس می کند. سربازان از ورودی محافظت می نمایند. مضمون نقوش برجسته تخت جمشید بسیار ساده و نادر فرمول بندی شده است.
مجلس بارعام در تالار صد ستون از مجلس بارعام تصویر شده در آپادانا در سطح پایین تر و ساده تری است. در نقش برجسته های مرکزی پلکان آپادانا تخت شاهی روی یک پله یا طبقه نشان داده شده و در نقش برجسته تالار صد ستون تخت شاهی روی همان سطحی نقش شده که حاضران در بارعام نقش شده اند. وارد شدن به کاخ آپادانا به بالا رفتن از یک سطح بلند نیاز داشت در حالی که تالار صد ستون هم سطح با کف محوطه بود.
همراهی شاه توسط درباریان وی نشان دهنده این موضوع نیست که شاه پشت سر همه قرار داشته است. این موضوع در ساختمان اداری تالار صد ستون به گونه ای یکسان تصویر شد. اگر این ساختمان را مقر امور اداری دست کم 22 صاحب منصب اداری در نظر بگیریم، فضای شرقی تالار صد ستون و همچنین جانب شرقی بارگاه این ساختمان را میتوان به گونه ای منطقه ای توصیف و تشریح کرد.
اقامتگاه های کارمندان و صاحب منصبان
بازرسی و کنترل امور سرپرستی ها و ادارات از کارهای اصلی شاه بوده است. در حقیقت، او اصرار داشته که همه امور اداری و درباری با نظارت و درست در مقابل چشمانش انجام شود و احتمالا در خصوص زمان کار و نیز حضور اجباری در محل کار راغب به سختگیری بوده است. شاه احتمالا اغلب صاحب منصبان رده بالای دربار را در مقر حکومت و اقامت خود اسکان می داده و خورد و خوراکشان را تامین می کرده است. رابرت کولدوی هم عقیده مرا در مورد مجموعه های ساختمانی مسکونی در قسمت شمالی بارگاه دژ جنوبی بابل و همچنین اقامتگاه های کارمندان و صاحب منصبان در خانه های جنوبی تالار بارعام در بارگاه مرکزی می پذیرد.
خانه های جنوبی پیوسته به یکدیگر را در پشت تالار بزرگ تخت شاهی در بارگاه اصلی برخلاف اعتقاد موجود، خانه هایی برای میهمانان دولتی تصور کنم. براساس تعداد مشهود صاحب منصبان در پلکان آپادانا، حرمسرای خشایارشا 22 خانه همچون مکان های اداری در بارگاه داشته است. این خانه ها واحدهای مسکونی بودند که در آنها هیچ امکانی برای پخت و پز وجود نداشت. در مورد کاخ های مسکونی شاهان هم میتوان دریافت که خوراک شاه از بیرون به کاخ آورده می شده است. میتوان تصور کرد که آشپزخانه تخت جمشید احتمالا در ساختمان جانب شرقی تالار صد ستون بوده و با آن و نیز با تالار ستوندار در جانب شرقی حیاط پشتی یک واحد ساختمانی را تشکیل می داد.
در یکی از حیاط های این واحد ساختمانی، پلکانی پهن از بالا به پایین به سوی بخش تونل مانندی تعبیه شده که از بخش زهکشی تخت جمشید جدا می شود؛ جایی که آب باران جاری از سقف آپادانا همچون سقف بارگاه بزرگ و تالار بارعام به آب انبار این مکان می رسید و نگهداری میشد. در این واحد ساختمانی 10*16 متر و همچنین احتمالا 12*16 متر مربع قرار دارد. یک سلسله ستون در بخش شمالی و جنوبی حیاط هم سقف سایه بانی به بلندی 4 متر را برپا نگاه داشته است. در فضای میان حیاط مرکزی و حیاط شمالی، دو انبار بزرگ ذخیره آذوقه با سقفی روی ردیفی از ستون ها قرار دارد. من کاربری تالار کوچک دیگر را در بخش شمالی سالن غذاخوری صاحب منصبان میدانم.
آشپزخانه تخت جمشید
در بخشی دیگر از واحدهای ساختمانی که به اعتقاد ما آشپزخانه است، اصطبل اسب و نیز در هر دو فضای یاد شده، اتاق پذیرایی برای سپاهیان تصور شد. بر پایه نقوش سربازان روی دیواره دروازه شمالی تالار صد ستون این تصور منطقی نیست. ارتش اجازه داشته در ساختمان های واقع در دامنه کوه ساکن شود؛ جایی که سهمی از آب انبار نیز به عنوان مقرری در دسترسشان بوده است. اینکه آب فقط برای آبیاری زمین مورد استفاده بوده، از نظر من غیرممکن است. علاوه بر این، طویله ای هم در صفه تخت جمشید شیراز وجود نداشت.
به همین، ترتیب حرمسرای یاد شده خشایارشا بنایی نیست که شاه زنان پرتعداد خود را در آن اسکان داده باشد. برای این منظور، دو واحد ساختمانی در کاخ وی کافی بوده است. حرمسرای مورد نظر احتمالا محل اسکان میهمانان بود. مکان پذیرش بنای موزه امروزی را هم میتوان محل پذیرش و اقامتگاه خصوصی صاحب منصبان رده بالا به حساب آورد. با این برداشت، معماری تخت جمشید نمادی معمارانه از مجموعه ادارات و مدیریت های شاهنشاهی هخامنشی است.
بسیارعالی است .این است عظمت امپراطوری اریایی . ایا سزاوار است تازی ها با ما کری بخوانند؟ اصالت ایرانی را فراموش نکنیم .