گشت و گذار در هند همراه با امین و هانیه | ( قسمت اول )
دیروز از پرواز سریلانکا به هند ما جا ماندیم و شب را در فرودگاه کلمبو گذراندیم. باورمان نمی شود بعد از آنهمه سختی حالا در هند هستیم. بلافاصله بعد از تحویل گرفتن کوله های مان از بار، سراغ گرفتن سیم کارت می رویم. سیم کارت را با قول فعال شدن بعد از سه ساعت تحویل می گیریم و بدون اینترنت وارد جنوب کشور پهناور هند، ایالت کرالا می شویم (نمی دانم هیچ ایرانی تا به حال به این ایالت آمده یا نه ولی هرچه قبل از رسیدن جستجو می کنیم سفرنامه ای پیدا نمی کنیم!). خدا پدر مادر مپس می را بیامرزد که می توانیم گلیم خودمان را در مواقع بدون اینترنت از آب بکشیم بیرون. آدرس خانه رو از "آرویند" میزبان کوچسرفینگی امشبمان گرفتم. با خودمان می گوییم ریسک نکنیم و اولین مسیر در هند پهناور را با ریکشا (همان توک توک سریلانکایی ها، تاکسی ارزان سه چرخ) برویم. ولی باز کله خری می کنیم و سراغ اتوبوس را می گیریم. بعد از دو ساعت با دو کورس اتوبوس و بیست دقیقه پیاده روی به خانه آرویند می رسیم. (اتوبوس های شهری اینجا یک چیزی مانند اتوبوس های دهه پنجاه ما هستند).
یکی از بدترین اتاق های هند برای اقامت ...
یکی از فرعی های خیابان "چیتور"، شهر کوچی، ایالت کرالا، کشور هند. جایی که من را یاد خانه های کپری و زباله ای فرحزاد بالا در تهران می اندازد وقتی برای شناسایی و مددکاری کودکان کار و بدسرپرست می رفتیم. شبیه محله زاغه نشین های هند. با زحمت خانه آرویند را پیدا می کنیم. اینجا هم خانه اوست و هم محل کارش، "آرویند انولوپ". آرویند خانه نیست، خط و اینترنت هم هنوز وصل نشده است که با او تماس بگیریم. مادرش را پیدا می کنیم و با زبان بی زبانی خودمان را معرفی می کنیم. ما را به اتاقمان راهنمایی می کند. باورمان نمی شود بعد از چند روز سخت قرار است امشب را اینجا بمانیم. هنوز امید داریم اتاق دیگری از این خرابه نصیبمان شود که آرویند سر می رسد و مطمئن می شویم درست آمده ایم.
سختی ها چیزی از لذت سفر کم نمیکنه
چند ساعت گذشته و هنوز سیم کارت فعال نشده و اینترنت نداریم. امروز اینجا تعطیل رسمی است (به مناسبت عید غدیر مسلمانان) و نمایندگی اپراتور وودافون باز نیست. کوله های مان را برمیداریم و به بهانه دیدن "کوچی فورت" از خانه بیرون می زنیم .
کوچی فورت، ساحلی زیبا اما پر از زباله !
اینجا "کوچی فورت" ساحل کرالا در جنوب هند با چیزهایی که ازش شنیده بودیم به کلی فرق دارد. شنیده بودیم شهرهای ساحلی جنوب هند توریستی هستند و نسبت به شهرهای شمالی و مرکزی امکانات بهتری دارند و تمیز ترند. ولی خب در خود شهر که هیچ خبری از این چیزها نبود. امید داشتیم لب ساحل یک جای آرام گیر بیاوریم و بنشینیم، یک رستوران خوب پیدا کنیم و بعد از سه روز نخوردن غذای درست حسابی (سیر کردن شکم هایمان با بیسکوییت) دلی از عزا دربیاوریم. به ساحل کوچی فورت که می رسیم کل کاخ آرزوهایمان خراب می شود. جزو انگشت شمار توریست های اینجا و تنها کوله به دوش ها هستیم. ساعت سه ظهر است و گرمای آفتاب مستقیم. بستنی می خریم و ترجیح می دهیم حالا که اینجاییم لب ساحل در جوار آشغال ها و از بین انبوه دست فروش ها قدم بزنیم و لذت ببریم.