خانه ای که دیگر یک میراث ملی نیست
ایسنا/ این خبر پیرامون خانه ای که دیگر یک میراث ملی نیست، برای شما مخاطبان گرامی نگارش شده است.
داستان چیست؟
هفدهم شهریور، معاون فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی اصفهان اعلام کرد: «مطابق وصیت نامه مرحوم کتابی بعنوان صاحب خانه، این ملک وقف حوزه علمیه شده و در رأی بدوی دیوان عدالت اداری نیز با اشاره به وصیت مرحوم کتابی، به صراحت ذکر شده که ایشان بخشی از ماترک ورثه اش را وقف حوزه علمیه کرده است.» ماده شش تشکیلات و اختیارات سازمان حج و اوقاف و امور خیریه هم حکم می کند که صرف درآمد موقوفات به منظور بقا و عین آنها بر سایر مصارف مقدم است و متولی موظف است موجبات آبادانی رقبات موقوفه را جهت بهره برداری صحیح از آنها به منظور اجرائیات واقف فراهم آورد.
حجت الاسلام علیرضا باطنی، جانشین مدیریت حوزه علمیه اصفهان اما در مصاحبه خود با یکی از رسانه ها وقفی بودن خانه کتابی را رد و اعلام کرد: «مرحوم کتابی خیر نیک اندیش ثلث مالش را به جاهای مختلف واگذار کرد، ازجمله یک سوم خانه اش را به حوزه علمیه داد و این به معنا و مفهوم وقف نیست که بگوییم اداره اوقاف موظف است در مسیر بقای عین و حفظ عین، منابعی را تحصیل و هزینه کند.»
باطنی، در بخش دیگری از گفت وگوی خود به این سؤال مهم که «آیا حوزه علمیه می تواند خانه کتابی را به دلیل اهمیت قرارگیری در حریم محور فرهنگی تاریخی اصفهان و حریم چهارباغ با دادن کاربری مناسب حفظ و نگهداری کند؟» چنین پاسخ داد: «حوزه علمیه با کدام منبعی این کار را بکند و تغییر کاربری دهد؟ مؤمنی یک مالی را داده تا خرج هزینه ها و نیازمندی های جاری حوزه علمیه شود؛ نگهش دارند که چه کارش کنند؟ با چه منبعی بازسازی کنند؟ برای چه منظوری کاربری تعریف کنند؟»
وی پیرامون خانه ای که دیگر یک میراث ملی نیست، خاطرنشان کرد: «بنایی که با شن و آجر و سیمان ساخته شده، چطور می تواند شأن ملی داشته باشد؟ اگر فکر می کنند این ملک بنای ارزشمندی است، به قیمت عادله بخرند. ما هم نمی خواهیم بنا را خراب بکنیم؛ بخرند و به هر شکلی که بخواهند تغییر کاربری دهند. وقتی مهر میراث به ملکی می خورد قیمت ملک را به نصف یا یک سوم کاهش می دهند یعنی ارزش مال را از بین می برند و این باعث ضرر و زیان اشخاص می شود.»
حجت الاسلام محمدحسین بلک، مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان اصفهان با ابراز بی اطلاعی از وقفی بودن یا نبودن خانه کتابی در خیابان چهار باغ می گوید: ممکن است برخی بناها وقفی بوده، اما در سامانه جامع اداره اوقاف ثبت نشده باشند، هر چند ممکن است خانه کتابی وقفی نباشد.
افزون بر این، در یک تحقیق دانشگاهی که به منظور مستندنگاری و تحلیل معماری خانه کتابی توسط دانشجویان رشته معماری دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان انجام و برای تکمیل آن با اقوام خانواده کتابی گفت وگو شد، درباره مالکیت این بنا اقوالی آمده که بازخوانی و بررسی چند و چون آن از نظر شرعی و قانونی ضروری است.
باقر چینی شکری، خواهرزاده محترم اخلاصی، همسر مرحوم کتابی در گفت وگویی که سال 1392 با خانم ها فدایی و محمدی، دانشجویان رشته معماری در دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان انجام داده، گفت: «کتابی این ملک را به نام همسرش محترم اخلاصی کرد. در جریانات انقلاب عده ای بدون اجازه و به بهانه پیدا کردن سلاح وارد خانه کتابی شدند و با اعضای خانه بدرفتاری کردند که باعث فوت همسر کتابی شد. همسر کتابی را در تخت فولاد به خاک سپردند. برادر زن کتابی پس از فوت خواهرش از کتابی شکایت کرد و ادعای ارث نمود و با رأی دادگاه حدود یک سوم ملک به اخلاصی، یک سوم به بنده و یک سوم هم به خود کتابی رسید.
کتابی وصیت کرده بود که مقداری از اموالش صرف امور خیریه و شرعی شود به همین دلیل این ملک که حدود 700 متر است و ملک کناری آن وقف حوزه علمیه شد. محمد نعیمی (نوه خواهر کتابی) بعد از فوت کتابی نامه ای ارائه نمود که در آن کتابی کلیه اموال خود را به او بخشیده بود. بعد از فوت کتابی یک سوم سهم (سهم محمد نعیمی) تبدیل به پارکینگ شیخ بهایی شد و بقیه سه پلاک، دو پلاک آن متعلق به حوزه است و دیگری به وراث می رسد.»
اهمیت خانه کتابی در چیست؟
مریم قاسمی سیچانی، نویسنده ای که در زمینه خانه های تاریخی اصفهان پژوهشهای متعددی را انجام داده و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان نیز هست، با بیان مقدمه ای پیرامون خانه ای که دیگر یک میراث ملی نیست، اظهار می کند: شروع ساخت وساز سنتی مسکن در اصفهان مشخص نیست، اما این روند در دوره صفویه به اوج رسید، در دوره قاجار شدت گرفته و در دوره پهلوی اول و دوم با تغییراتی همراه بوده است. البته، باید تصریح کرد که این معماری مسکونی تا دهۀ سی همچنان به اصول سنتی ساخت مسکن وفادار بوده و از همان مصالح و تکنولوژی گذشته استفاده می کرد، اما در نوع تزیینات و عناصر ظاهری تغییراتی در دوره پهلوی اول و دوم ایجاد می شود که روند آن در کل شهر قابل مشاهده است.
او می گوید: خانۀ اعیان و اشراف در اصفهان صفوی معمولاً قصر یا کوشکی بوده که وسط یک باغ قرار داشته و ما نمونه آن را در عمارت هشت بهشت یا خانه مارتا پیترز که اکنون حوزه ریاست دانشگاه هنر اصفهان است، می بینیم.
قاسمی ادامه می دهد: در دوره قاجار که اصفهان دیگر پایتخت نیست و اهمیت دوره صفویه را ندارد اغلب خانه ها به شیوه حیاط مرکزی ساخته می شوند. در واقع طبقات بالای جامعه که در این دوره قادر به ساخت مسکن فاخر بوده اند چهار دسته هستند؛ روحانیون درباری، تجار و بازرگانان، وابستگان حکومت و شاهزادگان و مالکینی مانند ادیب برومند که خانه او در شهر گز و برخوار قرار دارد.
این مدرس دانشگاه تصریح می کند: هر یک از این خانه ها در دوره قاجار متناسب با کاربر و کارفرما فضای خاص خود را داشته و در دوره پهلوی اول با ایجاد اولین کارخانه های صنعتی جدید در اصفهان و تبدیل شدن این شهر به قطب نساجی کشور، یک طبقه اجتماعی به نام اعیان های کارخانه دار به چهار دسته ای که پیش تر وجود داشت، اضافه می شود. آنها، مدیران کارخانه های صنعتی اصفهان بودند که با اروپا هم ارتباط داشتند. از جمله مدیران کارخانه معروف اصفهان که در جریان های فکری فرهنگی و اجتماعی شهر هم اثرگذار بودند می توان به سید محمد کتابی اشاره کرد؛ فردی که مدیر کارخانه نساجی رحیم زاده در اصفهان بود و خانه ای ساخت که امروز ما آن را به نام خانه کتابی می شناسیم.
او می افزاید: در دوره پهلوی اول به دلیل حضور ماشین و خیابان کشی ها نمای رو به بیرون در معماری خانه ها کم کم پا می گیرد و طبقات بالاخانه به معماری سنتی پیشین افزوده می شود، اما در کل همچنان همان الگوی حیاط مرکزی قدیم حرف برای گفتن داشته است. افرادی مانند سید محمد کتابی، عطاءالملک دهش، اسحاق ساسون و... که همه با صنعت رابطه مستقیم داشتند، در دوره پهلوی الگوی معماری خانه های خود را کمی متفاوت با الگوی سنتی رایج شهر می سازند و از این خانه ها امروز فقط چیزی در حدود 10 کوشک باقی مانده که خانه سید محمد کتابی، خانه امیر قلی امینی، عمارت راه نجات و خانه ای که امروز به نام خانه هنرمندان اصفهان می شناسیم، از جمله آنهاست.
قاسمی خاطر نشان می کند: در این خانه ها مانند ساختمان موزه آبگینه تهران، معماری فرنگی با معماری سنتی ایران ترکیب شده و پلان آن با الگوی سنتی کوشک ها متفاوت است. به این شکل که در نما از عناصر تزییناتی بیشتری بهره گرفته و از تلفیق هنر کاشی و آجرکاری استفاده کرده است. همین تمرکز بیش از حد بر الگوهای نماسازی این خانه ها را متمایز کرده و خانه سید محمد کتابی نیز از معدود خانه هایی است که در بخش زیادی از نمای بیرونی آن از تلفیق کاشی و آجر استفاده شده است.
این پژوهشگر خانه های تاریخی اصفهان یادآور می شود: یکی از مهمترین عناصر فصل معماری و اقلیم نیز حوض خانه است که خانه تاریخی کتابی در زیرزمین خود این عنصر را دارد.
او می گوید: در دوره پهلوی اول فضاهایی مثل حمام به خانه های اعیانی شهر افزوده می شود. تا قبل از این مردم از حمام عمومی استفاده می کردند و طبقات مرفهی که حمام داشتند نیز معمولاً در کنار خانه خود یک حمام به سبک همان حمام های عمومی ویژه خودشان می ساختند مانند آنچه در خانه الفت شاهدیم اما خانه سید محمد کتابی یکی از اولین خانه هایی است که مالک آن با بهره گیری از سیستم لوله کشی آب شهری، حمامی متفاوت ازآنچه تا پیش ازاین وجود داشت در آن می سازد و نقش مطبخ نیز که همیشه یک جای سیاه و پر دود بوده در این خانه عوض می شود.
قاسمی تأکید می کند: نظر به تمام این تمایزها می توان گفت که خانه کتابی روند تحول میراث مسکونی اصفهان را به نمایش می گذارد و از این جهت بسیار بااهمیت است. درواقع سید محمد کتابی تکنولوژی روز را با اصول ساختاری خانه های ایرانی تلفیق کرده و خانه ای ساخته که امروز پس از گذشت سالیان سال هنوز سرپا و استوار است.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه محمود درویش، عضو انستیتو معماری بریتیش کلمبیا که در کودکی بواسطه رابطه پدرش با مرحوم کتابی به این خانه اعیانی رفت وآمد داشته، خانه کتابی را به یک موزه تشبیه می کند، ادامه می دهد: در واقع بخشی که امروز از خانۀ بزرگ کتابی باقی مانده همین عمارتی است که از آن برای پذیرایی از مهمانان خاص استفاده می شده و بین این کوشک و عمارت اندرونی سیدمحمد کتابی، یک گلخانه شیشه ای وجود داشته که آن نیز با الهام از اروپاییان ساخته شده بوده، است.
او درباره وقفی بودن خانه کتابی اظهار می کند: سید محمد کتابی و همسرش فرزندی نداشتند، به همین دلیل خانه خود را وقف آموزش کردند. سال 1392 رئیس دانشگاه خوراسگان با مدیر حوزه علمیه اصفهان دیدار کرد و از او خواست تا این مکان را به دانشگاه واگذار کند تا امر آموزش در آن انجام شود، اما این درخواست پذیرفته نشد. مراحل ثبت این خانه در فهرست میراث ملی کشور نیز سال 1394 به همت یکی از متخصصان از تهران پیگیری شد.
قاسمی تأکید می کند: از آنجا که بنای این خانه سرپاست با حداقل هزینه مرمتی می شود آن را حفظ و احیا کرد، اما اکنون با خروج آن از فهرست میراث ملی کشور مشخص نیست که چه تصمیمی برای آن گرفته می شود.