موزه استاد ابوالحسن صبا، موزه ای مملو از فرهنگ ایرانی
ابوالحسن صبا از جمله اساتید هنر و موسیقی ایرانی می باشد که در زمان حیات خود، ساز ویلون را وارد دستگاه های موسیقی کشور نمود. استاد صبا دارای افتخارات بیشماری می باشد که قطعا با مراجعه به خانه موزه منتسب به او می توان تا حد زیادی با این افتخارات و بخش هایی از زندگی پر فراز و نشیب و کارهای هنری استاد ابوالحسن صبا آشنایی پیدا نمایید. ناگفته نماند که استاد ابوالحسن صبا در مدت آموزش و تدریس خود نیز توانست شاگردان مستعد و مطرحی را برای نسل های پس از خود نیز پرورش دهد و آنان را به بلوغ هنری مد نظر خود برساند! پس اگر شما هم علاقمند به آشنایی بیشتر با زندگی نامه استاد ابوالحسن صبا در نیمه نخست سده بیستم میلادی هستید، در ادامه مطلب موزه استاد ابوالحسن صبا با مجله گردشگری همگردی همراه شوید تا به شما یکی از رهبران تمام عیار در عرصه هنر و موسیقی کشور عزیزمان ایران را معرفی نماییم.
زندگی استاد ابوالحسن صبا
ابوالحسن صبا متولد سال 1281 و یا سال 1282 در محله ای به اسم ظهیرالاسلام تهران است (با قاطعیت تمام نمی توان تاریخ تولد این استاد برجسته ایرانی را تعیین نمود). نام پدر او ابوالقاسم خان کمال السلطنه و نام پدربزرگش که از شاعران مطرح عصر فتحعلی شاه قاجار تلقی می گردد، محمود خان صبا می باشد. ابوالحسن به دلیل ذوق هنری پدر و کشف استعداد ذاتی در او توسط پدرش، خیلی زود در سن 6 سالگی تحت عنوان یکی از ملازمان مخصوص پدر در شب نشینی ها و جشن های موسیقی و شعر خوانی دوستان پدرش شرکت می کرد و از همان سن 6 سالگی به آموزش و یادگیری نواختن سازهای مختلف هنری پرداخت و با گذشت زمان فامیلی پدربزرگ خود یعنی صبا را به جای فامیلی کمال السلطنه برای خود در نظر گرفت که نقطه عطف زندگی نامه استاد ابوالحسن صبا می باشد. ابوالحسن در سنین جوانی خود آنچنان به مرز هنر و تسلط بر سازهای مختلفی که همگی را نزد اساتید برجسته کشور عزیزمان در آن زمان فرا گرفته بود، رسید که حتی سه تار خود را به مدرسه می برد و در زنگ های تفریح با جمع کردن دوستان خود برای آنان به زیبایی هرچه تمام تر می نواخت. بد نیست در مورد اساتید استاد ابوالحسن صبا نیز بگوییم که وی تار و سه تار را نزد میرزا عبدالله و درویش خان، ویلون را پیش حسن خان هنگ آفرین، تنبک را نزد حاجی خان ضربی، کمانچه را از حسین خان و سنتور را از علی اکبر شاهی آموخت. ابوالحسن صبا به حدی در زمینه های درسی خود موفق شده بود که حتی می توانست به جای رفتن به مدرسه عالی موسیقی ایران که توسط کلنل علی نقی وزیری که خود از نوابغ تارنوازی عصر موسیقی کشور می باشد و این مدرسه را در سال 1302 تاسیس کرده بود، به بهترین کالج های آمریکایی آن هم به صورت بورسیه از طرف دولت و کاملا رایگان برود اما اشتیاق طی کردن پله های ترقی در عرصه های موسیقی و هنر این مملکت سبب شد تا وی به مدرسه عالی موسیقی وارد شود و خیلی زود سبک های متفاوتی را با نواختن ویلون خلق نماید. بی تردید تاثیر روش های نوین ویلون نوازی استاد ابوالحسن صبا تا ابد در زمینه های مربوط به این ساز باقی خواهد ماند چرا که وی از بیس این ساز را به ایرانیان معرفی کرد و صدای آن را برای آنان نواخت. استاد صبا اعتقاد شدیدی به بی احترامی کردن در محافل هنری به ساز ویلون داشت و معتقد بود نباید ویلون را از روی کمانچه مشق نمود که این مورد از کارهای هنری استاد ابوالحسن صبا می باشد. استاد صبا در سن 22 سالی خود به عنوان شاگرد اول و تک نواز حرفه ای در مدرسه عالی موسیقی معرفی شد و توانست مورد توجه و تحسین تمام دوستان خود و اساتید این مجموعه آموزش هنری قرار بگیرد. وی اولین اثر خود را در سال 1306 هجری شمسی که تماما آن را با ویلون، ساز مورد علاقه و محبوب خود نواخته بود بین دو بند سرود، ای وطن با صدای جادویی روح انگیز به نام زرد ملیجه بر روی صفحه ضبط و به بازار عرضه کرد که بسیار نیز با استقبال خوب و قابل قبولی از سوی هنرمندان و عموم مردم مواجه شد. ابوالحسن صبا در همان سال 1306 شمسی از سوی کلنل علی نقی وزیری مسئولیت تاسیس یک مدرسه موسیقی در شهر رشت را برعهده گرفت و برای این منظور دو سال را در رشت گذراند و در تمام مدت اقامت خود نیز به سراغ روستاها و آبادی های کوهپایه ای می رفت و هم برای مردم از هنر خود کمی اجرا می کرد و هم از نوازندگان محلی آنان و چوپان هایی که بر سر راه خود وجود داشتند کلی آوا و اصوات جدید فرا می گرفت. بر اساس مصاحبه ای که با این دسته از نوازندگان محلی و چوپانان به عمل آمده آنان اظهار داشته اند که صبا با نهایت دقت هر آنچه که آنان می نواخته اند را یادداشت کرده و سپس با کسب اجازه از خودشان با توجه به چیزهایی که بر روی کاغذ نوشته بود برای آن ها شروع به نواختن می کرد. لازم است بدانید این ماموریت دو ساله برای استاد صبا سبب گردید تا وی همیشه از ریشه داشتن موسیقی ایران در همین نغمه های محلی و آهنگ های روستایی برای همگان صحبت کند و جمعیت زیادی را عاشق شنیدن این قبیل صداهای گم شده کند. یکی از نویسندگان و موسیقی شناس های مطرح ایران یعنی جناب آقای دکتر تقی تفضلی در خصوص استاد ابوالحسن صبا این چنین می گوید که: ابوالحسن به طور پیوسته از این نگران بود که آن دسته از نفراتی که مدام می گویند موسیقی سنتی ایران غمگین است و دردناک، بروند و موسیقی شاد و نشاط آوری را پیدا کنند که اصلا ایرانی نباشد! وی ادامه صحبت های خود می گوید که صبا همیشه از نابود شدن موسیقی سنتی و اصیل ایرانی هراس داشت و نگران بود که مبادا روزی اشخاص و یا افرادی در عرصه های هنری و موسیقی این مملکت ظهور کنند و ساز و آهنگی را بنوازند که نه تنها در دستگاه های اصیل ایرانی گنجانده نمی شوند بلکه اصلا دارای ریشه موسیقی سنتی ایرانی نیز نباشند و سبب گمراهی مردم خصوصا طیف جوانان در عرصه های هنری و موسیقی این مرز و بوم شوند! ژاله دختر استاد صبا در خصوص شدت علاقه و قدرت تحقیقاتی پدرش در خصوص جمع آوری انواع مختلفی از موسیقی های محلی خاطره جالبی را نقل کرده که شاید بد نباشید آن را با هم درباره زندگی نامه استاد ابوالحسن صبا بشنویم. دختر استاد ابوالحسن صبا درباره کارهای هنری استاد ابوالحسن صبا می گوید روزی درویشی در حال نواختن یک موسیقی محلی بود و از کنار خانه ما عبور می کرد که ناگهان پدرم (استاد صبا) را دیدم که از روی عجله و حتی بدون پوشیدن لباس مناسب با همان لباس خانگی از خانه بیرون زد و به دنبال آن درویش رفت و تقریبا تمام ساز و آهنگی که وی در حال نواختن و رد شدن از کوچه ها و محله ها بود را بر روی کاغذهای تکه تکه ای که در جیب داشت، به ثبت رسانده بود و بسیار نیز از این کار خود به وجد آمده بود! فارغ از همه این بحث ها حاصل سال ها تلاش تحقیقاتی مفید و به ویژه سفر ابوالحسن صبا به استان گیلان سبب ایجاد یک نقطه عطف در مسیر زندگی نامه استاد ابوالحسن صبا و همچنین تاثیراتی فراوان در دنیای موسیقی ایران شد. استاد صبا با بازگشت خود از گیلان قطعه ها و آهنگ های گوش نوازی همچون دیلمان، رقص کوهستانی، رقص چوبی قاسم آبادی و همچنین رقص امیری مازندرانی را با خود به مدرسه عالی موسیقی آورد و در سال 1310 شمسی نیز با در نظر گرفتن دو تا از اتاق های خانه پدری به برپایی کلاس های آموزش و تدریس تخصصی موسیقی در آن مشغول شد که از کارهای هنری استاد ابوالحسن صبا به حساب می آید. استاد صبا در سال 1311 شمسی با دختر عموی نیما یوشیج از دیگر چهره های ماندگار عرصه های هنر و شعر ایران وصلت کرد و حاصل این ازدواج سه دختر با نام های غزاله، ژاله و رکسانا می باشد. ابوالحسن خان صبا هیچ هنگام دختران خود را مجبور به یادگیری و نواختن سازهای مختلف موسیقی حتی ویلونی که بسیار نیز آن را دوست داشت، نکرد و حتی در جایی از دختر بزرگ او یعنی غراله نقل شده که گفته است پدرم بارها به ما می گفت که از نسل خود موسیقی دان دیگری نمی خواهم! ابوالحسن صبا که دیگر در تهران و گیلان همگان آن را به خوبی می شناختند و از محصلان ممتاز مدرسه عالی موسیقی ایران بود و از همین مدرسه نیز فارغ التحصیل شده بود، با پر کردن صفحات مختلفی از هنر نواختن ویلون خود خیلی زود به شهرت زیادی دست پیدا کرد اما اوج شهرت او و افتادن نام استاد ابوالحسن صبا بر سر زبان ها مربوط می شود به سال 1318 شمسی که رادیو تهران در این سال فعالیت خود را آغاز نمود و در همان روزهای نخست کاری خود نیز کارهای هنری استاد ابوالحسن صبا را پخش و به گوش تمام مردمان سراسر کشور رساند و از آن موقع لقب یگانه نواز ویلون ایران را برای او در نظر گرفتند. استاد صبا در تمام سال های آموزش و یادگیری موسیقی خود سعی کرد تا هرآنچه که دوست دارد را بپذیرد و از آنچه که محبوب وی نیست، دوری کند! در دوران تدریس موسیقی خود نیز از همین روش های دلخواه خود استفاده کرد و به جای تقلید از آموزه ها و روش های غربی از هنر و استعداد پرورش یافته در خود بهره می گرفت. صبا استاد باهوشی بود و به جای اهدافی همچون درآمدزایی برای خود و خانواده اش بیشتر به فکر بهتر نمودن حال موسیقی کشور و کشف استعدادهای ناب برای عرصه های مختلف موسیقی ایران بود. به گفته اعضای خانواده اش شب ها تا دیرهنگام مشغول آموزش شاگردان خود بود و از آن دسته کسانی که توان پرداخت شهریه دوره آموزش را نداشتند نیز هیچ پولی دریافت نمی کرد. استاد صبا به راحتی و بدون هیچگونه تعارفی حرف دلش را به شاگردانش می زد و به کسانی که هیچ استعدادی در زمینه های موسیقی نداشتند، می گفت که به سراغ دیگر شاخه های هنری بروند و شانس خود را در سایر زمینه های دیگر هنری امتحان کنند و در عوض مشوق جدی برای آن دسته از شاگردانی بود که استعداد داشتند اما بیشتر به فکر بازیگوشی بودند تا پرورش استعداد ذاتی خود!
شاگردان استاد صبا و آثار او
استاد حسین تهرانی، حسین خواجه امیری (ملقب به ایرج)، استاد حسن کسایی، محمد دهکردی، داریوش صفوت، فرامرز پایور، استاد منوچهر صادقی، اسماعیل چشم آذر، استاد غلامحسین بنان، مهدی مفتاح، لطف الله مفخم پایان، علی تجویدی، استاد امیرهمایون خرم، منوچهر جهانبگلو، حبیب الله بدیعی، مهدی خالدی، استاد فرهاد فخرالدینی، اسدالله ملک، رحمت الله بدیعی، پرویز یاحقی، استاد ساسان سپنتا، بابک رادمنش، ابراهیم قنبری مهر، ملکه برومند و محمد حیدری. در کنار نام شاگردان مطرح استاد صبا شاید بد نباشد کمی هم از کتاب های منتشر شده وی که برای درک بهتر ما از موسیقی برجای مانده است، صحبت کنیم که عبارتند از کتاب چهار جلدی ردیف مجلس سنتور، کتاب سه جلدی ردیف مجلس ویلون، کتاب تک جلدی آموزش تار و سه تار و همچنین آثار جاودانی چون بهار مست، به یاد گذشته، به زندان، چهار مضراب گوناگون، در قفس و زنگ شتر. ابوالحسن صبا بسته به ذوق و استعداد هنری خود از همان سنین جوانی نیز سعی در یادگیری هنر نقاشی در مدرسه کمال الملک کرد و توانست همزمان با افزایش سن خود در عرصه های هنری نیز همچون موسیقی بدرخشد. او در کنار یادگیری و تسلط کامل خود بر زبان و ادبیات فارسی به خوبی زبان و ادبیات انگلیسی را نیز فرا گرفته بود. از جمله دوستان گرمابه و گلستان استاد صبا شهریار و نیما یوشیج بودند که در یک عصر زندگی می کردند و روابط بسیار خوب و نزدیکی را نیز با هم برقرار کرده بودند. استاد صبا برخلاف علاقه شدید خود به ساز ویلون همیشه سه تار را مونس و همدم تنهایی ها خود می دانست و معتقد بود این سه تار است که به نوازنده خود بیشتر از هر سازه دیگری اجازه بروز احساسات و تراوشات روحی خود را می دهد. شایان ذکر است در کنار معرفی ویلون توسط استاد صبا به ایرانیان می توان احیا و زنده کردن مجدد روش های سنتی نواختن سه تار را هم از دیگر کارهای هنری استاد ابوالحسن صبا در زندگی نامه استاد ابوالحسن صبا دانست! سرانجام استاد ابوالحسن صبا در تاریخ 29 آذر سال 1336 شمسی تنها در حالی که 55 سال از عمر خود را سپری کرده بود به دلیل عارضه قلبی در تهران برای همیشه خاموش شد. وی با برگزاری یک تشییع جنازه بسیار باشکوه در قبرستان ظهیرالدوله تهران که در خیابان دربند واقع شده برای همیشه به خاک سپرده شد و استاد شهریار که در زمان بیماری و بستری شدن استاد صبا در کنار وی بود، بعد از مرگ این استاد برجسته هنر و موسیقی ایران و به پاس کارهای هنری استاد ابوالحسن صبا یک دوبیتی زیبا را در سوگ وی سرود که آن را با هم می خوانیم:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکده عشق و محبت بودی چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
موزه استاد ابوالحسن صبا
در تاریخ 29 آبان سال 53 شمسی بنا به خواست و میل استاد صبا که در وصیت نامه خود آن را مطرح کرده بود، خانه وی به موزه استاد ابوالحسن صبا تعلق گرفت و از سال 53 برای بازدید همگان درب های موزه استاد ابوالحسن صبا گشوده شد. موزه استاد ابوالحسن صبا در حقیقت یک ملک پدری است که توسط ابوالقاسم خان کمال السلطنه، پزشک عصر ناصری خریداری شد و می توان گفت حدودا هفت نسل از خاندان صبا در این خانه بزرگ زندگی کرده اند اما سرانجام توسط وزارت فرهنگ و هنر از ورثه استاد صبا خریداری شد تا این خانه به پاس احترام و بزرگداشت کارهای هنری استاد ابوالحسن صبا به موزه استاد ابوالحسن صبا تبدیل شود. موزه استاد ابوالحسن صبا ساختمانی است قدیمی با حیاطی کوچک، زیرزمین و 5 اتاق که فارغ از اشیای و وسایلی که در آن قرار گرفته برای بازدید عموم به 3 بخش کلی تقسیم می شود که بخش اول شامل تصاویری از زندگی نامه استاد ابوالحسن صبا و استاد صبا در هنگام نواختن ساز، تدریس موسیقی و یا اوقات فراغت وی می باشد و همچنین مدارک و اسناد مکاتباتی وی با دستخط ایشان نیز در همین بخش گنجانده شده است. بخش دوم یک مجموعه کم نظیر لااقل در عرصه موسیقی کشور عزیزمان ایران است که متشکل شده از تمام سازهای این استاد خوش نام که از نظر تاریخچه و قدمت در جایگاه ممتازی قرار خواهند گرفت! بخش سوم این موزه هنری نیز متعلق است به عروسک ها و یادگاری های از همسر استاد صبا یعنی سرکار خانم اسفندیاری کوه نور که دختر عموی نیما یوشیج می باشد. لازم به ذکر است بخش زیادی از وسایل و آثار استاد صبا مدت ها بعد از بازگشایی موزه استاد ابوالحسن صبا توسط همسرشان به مجموعه اهدا شد و همچنین در بین تمامی آثار موجود در موزه صبا می توان تعدادی از نوت های شادروان فرامرز پایور را نیز مشاهده کرد که برحسب نزدیکی و عشق و علاقه زیاد وی به استاد زمانه خود یعنی ابوالحسن صبا از سوی شاگردان زنده یاد پایور به موزه استاد ابوالحسن صبا تقدیم شده است. به محض وارد شدن به موزه استاد ابوالحسن صبا با یک حوض پر از آب کوچک که به خوبی فضای داخلی این موزه را تلطیف کرده، مواجه می شوید. در قسمت راست شما یک دالان واقع شده که در اصل برای تماشای تمامی بخش های موزه باید از این دالانی باریک که درست در مقابل بخش نگهبانی تعبیه شده، استفاده نمایید. با پا گذاشتن به ساختمان موزه در همان ابتدای سالن ورودی، ویترینی قرار داده شده که در آن مجموعه ای چشم نواز از وسایل شخصی استاد صبا همچون دفترچه یادداشت او و کاغذهایی که دیگر لکه های زرد به خود گرفته اند و در بخش هایی نیز کاملا ناخوانا تلقی می شوند در کنار عینک، کلاه، دوات و قلم و همچنین بنچاق خانه پدری ایشان که تاریخ 1316 هجری قمری بر روی آن نقش بسته شده؛ قرار گرفته است. البته ناگفته نماند در همین بخش ابتدایی از موزه یک دست کت و شلوار رسمی و یک ماسک گچی طراحی شده مطابق با صورت استاد ابوالحسن صبا نیز در برای تماشای شما بازدیدکنندگان عزیز در نظر گرفته شده است. با ادامه دادن مسیر و رسیدن به بخش های میانی سالن با گالری از عکس های مربوط به زندگی نامه استاد ابوالحسن صبا مواجه می شود که می توانید در این قسمت با تصاویری از دوران نوجوانی و جوانی تا دوران پختگی و بزرگسالی ایشان را مشاهده نمایید که هر کدام قطعا با توجه به زندگی نامه استاد ابوالحسن صبا آبستن حوادث و داستان های زیادی هستند! اما در قسمت دیگری از موزه خانه استا صبا شما می توانید با آثاری از همسر ایشان یعنی خانم اسفندیاری کوه نور نیز مواجه شوید که با توجه به جذابیت آثار این بانوی هنرمند ایرانی می توان این طور پنداشت که استاد صبا در تمام دوران زندگی مشترک خود از همسری کاملا هنرمند با دید هنری بسیار وسیع و گسترده ای برخوردار بوده است. خانم اسفندیاری کوه نور فارغ از داشتن نسبت فامیلی با استاد یوشیج و خانوادگی با استاد صبا، دارای شخصیت هنری منحصر به فردی برای خود بوده است. این را می توان زمانی بهتر درک کرد که برای بار نخست دست به نگارش و اصلاح دستور صنایع دستی و خیاطی ایران زد و درصدد ایجاد روش های نوین در زمینه های خیاطی و گلدوزی برآمد و کتابی نیز در راستای تدریس و آموزش همین امور نیز منتشر کرد. جدا از توصیف استعداد و روح هنری همسر استاد صبا باید بگوییم که در موزه خانه صبا بخشی متعلق به آثار هنری همسر ایشان می باشد که در آن 90 عروسک گوناگون با پوشش و لباس هایی مربوط به مناطق مختلف کشور عزیزمان ایران به چشم می خورند که تمام لباس های این عروسک ها را نیز خود خانم اسفندیاری کوه نور دوخته و بر تن این عروسک ها کرد. لازم به ذکر است با توجه به طیف گسترده ای از پوشش عروسک های خانم صبا این مجموعه را می توان بنا به گفته شبابی کاملترین مجموعه مردم شناسی ایران قلمداد نمود! و بالاخره بخش پایانی موزه و زیرزمین ساختمان موزه که در گذشته محل تدریس اساتید مشهوری از عرصه موسیقی ایران همچون استاد غلامحسین بنان، استاد علی اکبر شهنازی، فرامرز پایور، علی تجویدی، احمد عبادی، علی اصغر بهاری و غیره بوده است. جالب است بدانید تمام این اساتیدی که چه نامشان آورده شده و چه آنانی که با پوزش فراوان از قلم افتاده اند همگی همچون استاد صبا عمل نموده اند.
کلام آخر
اگر بخواهیم موزه خانه صبا را با سایر موزه های هنری جهان و یا حتی دیگر موزه های هنری داخل کشور خود مقایسه کنیم باید بگوییم که این موزه از نظر وسعت و بزرگی نمی تواند خیلی حرفی برای گفتن داشته باشد چرا که کل موزه خانه صبا تنها در 230 متر مربع بنا شده و مساحتی در گذر زمان به آن افزوده و یا از آن کم نشده است! اما چیزی که سبب می شود موزه استاد صبا همیشه پر بازدید باشد و از سایر موزه های هنری همتراز خود متمایز باشد این است که موزه خان صبا تنها مجموعه ای است که برای هر علاقمندی به موسیقی اطلاعاتی جامع و سودمند در خصوص انواعی از سازهای موسیقی ارائه کرده است. فارغ از موزه و امتیازات مثبت آن که همگی منوط به همت بی وقفه استاد ابوالحسن صبا می باشد، تمامی اساتید موسیقی کشورمان بلااستثنا بر این باورند که صبا بزرگترین لطف را در حق موسیقی ایران انجام داد و اجازه نداد که موسیقی سنتی و اصیل ایرانی با گذشت زمان و روی کار آمدن سبک های جدیدی موسیقی از بین برود و مسیری را ایجاد و هموار کرد تا بتوان در عصر جدید موسیقی ایران نیز از فاکتورها و المان های موسیقی سنتی و اصیل ایرانی نیز استفاده کنیم و آن ها را فراموش نکنیم! البته جز این هم از کسی که در دوران طفولیت خود به جای انجام بازی های کودکانه در حال یادگیری سازهای مختلفی از موسیقی بوده است، نمی توان انتظار داشت زیرا وی به دلیل داشتن خانواده ای کاملا هنری از سن 5 سالگی فراگرفتن فهم موسیقی و سپس سازهای مختلف آن را تحت آموزش اساتید برجسته و بسیار بزرگ کشورمان آغاز نمود. ابوالحسن صبا یک هنرمند واقعی بود. وی نه تنها در عرصه موسیقی و نواختن سازهای مختلف مهارت زیادی داشت بلکه به دلیل ثبت نام در مدرسه کمال الملک و همچنین داشتن روابطی نزدیک با شاعرانی نامدار و اساتیدی بزرگ همچون شهریار، حسین بهزاد و ایرج میرزا دستی بر آتش نقاشی، مجسمه سازی، خطاطی و سرودن شعر هم داشت. از مکتب آموزشی استاد صبا شاگردان زیادی تعلیم و تربیت یافتند که برخی از آنان به فعالیت های موسیقی و هنری خود ادامه دادند و برخی دیگر تنها در حد پر کردن اوقات فراغت خود از مهارت های هنری استفاده کردند. در قسمت های قبل در خصوص شاگردان نامداری که بعدها به درجه استادی رسیدند و خود به تنهایی کلی دیگر از شاگردان و علاقمندان به عرصه های مختلف موسیقی را آموزش و پرورش دادند، اشاره کردیم و گفتیم که هر کدام از شاگردان استاد ابوالحسن صبا در صدد انتقال مفاهیم و نوع نگاه و مکتب ایشان به نسل های پس از او بوده و هستند.
آدرس موزه: تهران، میدان بهارستان، خیابان ظهیرالاسلام، پلاک 90
تلفن: 33111246-021