کشف اسکلتی که می تواند تاریخ تخت جمشید پس از ویرانی را روشن تر سازد
ایلنا/ براساس آخرین خبرهای بدست آمده، کشف اسکلتی که می تواند تاریخ تخت جمشید پس از ویرانی را روشن تر سازد، صورت گرفت.
این روزها ششمین فصل کاوش باستان شناختی آبراهه های تخت جمشید به سرپرستی احمد علی اسدی در جریان است. این کاوش در حیاط جنوبی کاخ تچر انجام می شود که منجر به کشف و شناسایی بقایایی از اسکلت انسانی (احتمالا متعلق به یک مرد) شده است.
علی اسدی (عضو هیئت علمی گروه باستان شناسی دانشگاه هنر شیراز و سرپرست ششمین فصل کاوش در آبراهه های تخت جمشید) با اشاره به کشف این اسکلت و اهمیت آن گفت: در گذشته در محدوده نزدیک به کف آبراهه کاخ تچر یک فک انسانی بدست آمده بود که بین رسوبات بود. در واقع فک مذکور نشانگر این بود که با گل و لای حمل شده و بقیه اجزاء آن شناسایی نشد. اما اکنون یک اسکلت کامل و آن هم در کف سنگی آبراهه بدست آوردیم که به لحاظ باستان شناختی از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که آثاری که روی کف بدست می آید، از اهمیت بسیار زیادی در لایه نگاری باستان شناختی هم به منظور گاهنگاری و هم بازسازی روند رخ داده برای هر یافته ای برخوردار است.
او ادامه داد: به احتمال قریب به یقین تاریخ این اسکلت مربوط به پس از ویرانی تخت جمشید است. اسکلت رو به پهلوی راست قرار دارد و جمجمه به سمت شرق است. بر روی اسکلت 3 قطعه سنگ قرار دارد که دست کم یک عدد از آنها دارای نقوش تزئینی مشابه پلکانهای اطراف حیاط کاخ تچر است. علاوه بر اسکلت یافت شده، قطعات زیاد و قابل ملاحظه ای از کنگره های شکسته شده پلکانهای مذکور نیز در درون آبراهه های حیاط کاخ تچر یافت شده است.
اسدی با تاکید برآنکه این سنگهای کنگره ای احتمالا مربوط به جابجایی مصالح ساختمانی کاخ G با هدف احداث کاخ موسوم به H در تخت جمشید هستند، ادامه داد: در دوره هخامنشیان کاخی وجود داشت که با توجه به آنکه هیچ نامی از آن باقی نمانده، از این رو اشمیت (کاوشگر آلمانی) نام آن کاخ را «G» می گذارد. اطلاعاتی از این کاخ در دست نیست اما می دانیم که از مصالح آن برای ساخت کاخی در جنوب حیاط کاخ تچر در دوران بعد از هخامنشیان استفاده شده است.
وی ادامه داد: به احتمال فراوان در حین انتقال و جابجایی بسیاری از کنگره های سنگی پلکان کاخ «G» به محل کاخ «H» شکسته و به صورت عمدی داخل آبراهه های حیاط تچر ریخته شده اند. هنوز نمی دانیم که چرا این کنگره ها به صورت عمدی شکسته شده اند شاید از این جهت باشد که بتوانند ساده تر حمل و نقل شوند. اکنون بخشی از این مصالح را روی این اسکلت بدست آورده ایم که به استخوان ها چسبیده است. اگر بتوانیم با آزمایش های گاهنگاری مطلق، زمان مرگ این اسکلت را بدست آوریم ممکن است بتوانیم به زمان دقیق این عملیات جابجایی کاخ ها دست پیدا کنیم، چرا که تاکنون این مهم برایمان همچون معما باقی مانده است.
سرپرست ششمین فصل کاوش در آبراهه های تخت جمشید اشاره کرد که هیچ گونه ساختار تدفین مانند (چاله گور) در اطراف اسکلت یافت شده شناسایی نشد. با این حال بسیار بعید است، وجود 3 سنگ در امتداد طولی اسکلت یافت شده اتفاقی باشد. با توجه به آنکه کاوش همچنان ادامه دارد و نظر به حضور یک متخصص آسیب شناسی استخوان های باستانی، در روزهای آتی ممکن است ناگفته های بیشتری درخصوص این کشف مشخص شود.
اسدی ادامه داد: البته که این تنها اسکلتی نیست که در آبراهه های تخت جمشید کشف شده و در فصل های پیشین کاوش، حدود 20 مورد اسکلت طی شش فصل بدست آمده که به گفته وی، آزمایش های اولیه آن اسکلتها انجام شده و باید نتایج نهایی مشخص شود. اما تاکنون براساس آزمایش های رادیو کربن انجام شده تاریخ 330 پیش از میلاد یعنی محدوده زمانی حمله اسکندر را نشان داده اند. البته تعدادی از این داده ها نیز تاریخ 180 پیش از میلاد را نشان داده اند. مرحله دیگری از آزمایش ها در جریان است تا تاریخ هر مورد به صورت دقیق تعیین شود.
این باستان شناس خاطرنشان کرد: اسکلت هایی که تاریخ 330 پیش از میلاد را دارند، به احتمال فراوان مربوط به رویدادهای مرتبط با حمله اسکندر به تخت جمشید هستند. البته نه آنکه حتما در همان زمان حمله و گرفته شدن تختگاه اتفاق افتاده باشد، چرا که تاریخ گذاری مطلق تا این اندازه دقیق نیست و عموما چند سال نوسان دارد اما می تواند رویدادهای مربوط به بازه زمانی چند سال بعد از حمله اسکندر و آشوب هایی که وجود داشته را در اختیار ما بگذارد. در حال حاضر با آزمایش هایی که روی DNA اسکلت های قبلی انجام شده، نژاد افرادی که در دروازه ناتمام بودند عمدتاً مربوط به ساتراپی های نواحی سوریه و آناتولی تشخیص داده شده اند.
اسدی با تاکید بر اهمیت کاوش در آبراهه های تخت جشمید گفت: آبراهه زیر کاخ تچر از جمله فنی ترین و دقیق ترین بخش آبراهه های تخت جمشید هستند، چرا که همه این آبراهه ها با بلوکهای سنگی ساخته شده اند. کف و دیوارها و سقف با بلوک های سنگی ساخته و تراشیده شده اند و با آبراهه هایی که در صخره های طبیعی کوه تراشیده شده اند، تفاوت دارند.
این باستان شناس ادامه داد: دقت تراش این آبراهه ها کمتر از سنگتراشی روی کاخ ها نیست و تنها پرداخت نهایی را ندارند اما فنی ترین ساختارهای معماری زیر تختگاه یا همان آبراهه ها هستند.