گورخواب های تهرانی | آن ها مرگ را زندگی می کنند

گور خواب ها ... اگر در این چند روز، این واژه را شنیده باشید، مطمئنا با خواندنش ابتدا کمی تامل می کنید، کمی فکر، بغض و آهی از سر ناراحتی، این بهترین حالتش است! عده ای درباره مردان، زنان و کودکانی که از سرما، باران و برف به قبرها پناه برده اند شنیدند و خواندند و با جملاتی مثل، بسیاری از آن ها معتاد هستند، مسئولین و دولت ببینند و ... همه را مقصر دانستند، جز خودشان!
بله در این مطلب از سهم خودمان گفته ام، از سهم خودم، از سهم ما، از سهم تو!
به چهره هایشان خوب نگاه کن، هموطن تو هستند، گذشته از ملیت، انسان هستند، شاید معتاد و بیمار، شاید هم کودکی بی گناه که در آستانه تباهی قدم های اولیه زندگی اش را برمیدارد.
از ابتدا برایتان می گویم، از لحظه ای که بسیاری از ما خشکمان زد از خواندن کلماتِ مقاله " زندگی در گور " به قلم خانم مریم روستایی...

هر شب برای آنها، عذابِ شب اول قبر است

" 50 زن، مرد و کودک، شب ها در گور می خوابند در هر گور یک تا 4 نفر زندگی می کنند. " این تیتر می تواند هم سطح تیتری مشابه با مضمون نسل کشی یهودیان در طی جنگ جهانی باشد! بله، همین قدر وحشتناک است با این تفاوت که اینبار این فاجعه در زمانی که ما زندگی می کنیم رخ داده، هموطنان ما در اطراف و درون گورستان بزرگ نصیرآبادِ باغستان در حومه شهریار، برای زنده ماندن به گورها پناه می برند. تصور انسان های زنده ای که برای بقا پا به قبرستان گذاشته و درون قبرها می روند، تا همراه با همسران و فرزندانشان عذاب شب اول قبر را تجربه کنند، می تواند آغازِ پایان انسانیت باشد. لکهِ ننگی که بر دامان من و شما نیز هست، هرچند که نبییم ، هرچند که باور نکنیم!

بی تفاوت نباشیم

البته، همان طور که اصغر فرهادی در نامه اش به رئیس جمهور نوشت که " قصد دارم همه آنانکه در این سرزمین و در این سی و چند سال مسئولیتی داشته و دارند را سهیم این شرمساری کنم. " درست است که بار این مسئولیت در ابتدا، بر دوش مسئولین است اما در نهایت نباید فراموش کنیم که من و شما هم این مقاله را خوانده ایم. حتی قبل تر از دیدن مردمانی که مرگ را زندگی می کنند، مردان و زنان با آبرویی را در پارک ها دیده بودیم، زیر پل ها، کنج دیوارها در روزهای سرد و بارانی، کودکانی که پشت چراغ قرمز از سرما می لرزند و دستمال کاغذی می فروشند، کودکانی که از فرط خستگی و ناتوانی برای داشتن و ساختن زندگی بهتر، هر چند وقت یکبار کم طاقت می شوند، به ماشین ها لگد می زنند، به سرنشینان ناسزا میگویند و ما کور و کر، تنها آن ها را تماشا می کنیم! تلخ نوشتم و صریح، زیرا هم تلخ است و هم زننده، واژه های زندگی در گور، گورخواب و ... کلماتی که به طرز بی رحمانه ای ابتدا به شان و منزلت انسانی حمله کرده اند و سپس به انسانیتِ تک تک ما.

بنی آدم اعضای یکدیگرند ...

واقعیت این است که شاید هیچ گاه از نظر سیاسی، اقتصادی و ... شرایط ایده آل و حتی مناسبی برای احیای حقوق مردم عملی نشود، اما کافیست تا برای چند دقیقه ای به صورت دوده گرفته افرادی که سر از قبرها بیرون آورده اند نگاه کنی، تا اینار که باران بارید یا برف، به آن ها و کودکانشان فکر کنی، به مادری که فرزندش بزرگ شده و دیگر نمی تواند تمام آن را در آغوش بگیرد تا گرم شود، حالا لباس می خواهد، یک پتوی جدا یک نفره که ندارد !
برای پایان گرفتن زنده به گوری، کارتن خوابی، کودک کار و ... کافیست تا یکبار هم ما، قبول مسئولیت کنیم، همانند سازمان های حمایت از حیوانات که در جای خود نشان دهنده انسانیت و دل رحمی ماست، برای آن ها هم کمپینی تشکیل دهیم، کمک جمع کنیم، برنامه ریزی کنیم، از مسئولین کمک بخواهیم، ببینیم، ببینیم و ببینیم، آن قدر ببینیم و بخوانیم مقالاتی از این دست را، آن قدر بشنویم فریادِ بی صدای افرادی که هر روز در جامعه، صدای کمک کمک خواستنشان گوش را کر کرده، تا درنهایت تلاش کنیم برای اینکه دنیا را به جای بهتری تبدیل کنیم. تلاش کنیم تا اینبار از " من " شروع کنیم و برای کمک به همنوعان و هموطنان خودمان از همین لحظه فکر چاره باشیم.

بلیط دبی
شما هم رای بدهید
رزرو آنلاین اقامتگاه
تور ها
فلای تودی

درباره نویسنده

من صدای ابرها و کوه ها را شنیده ام و به دنبال نجوای آنان، پاهایم ناخود آگاه ترین قدم هایشان را برداشته اند، چشمانم زیباترین مناظر را دیده و طبیعت را در آغوش کشیده است. همه را نت به نت، مو به مو، رنگ به رنگ از بر کرده ام و نوشتم تا تو بخوانی و حس کنی، جادو ی آنچه را که من دیده ام، همچو بار اولم، مبهوت، ماتِ زیبایی، اشک در چشم و لبخند بر لب ...

بیشتر بخوانید

کتیبه ها و اشیای تاریخی که لحظات پایانی زندگی ناصرالدین شاه قاجار را روایت می کنند

گلاره یوسف پور ، دوشنبه 26 تیر 1402

این خبر پیرامون کتیبه ها و اشیای تاریخی که لحظات پایانی زندگی ناصرالدین شاه قاجار را روایت می کنند، برای شما نوشته شد.

نظرت چیه
9 دیدگاه و 0 رای ثبت شده است .
مرتب سازی :
    • 14 دی 1395

    هیچکس ازملت ایران راضی نیست که اموالشان خرج ملل دیگه بشه .خودمان مگرفقیروکارتن خواب که حالابه گورخواب تغیرداده شده کم داریم که پول وامکاناتمان رابدهیم به عربهایی که ایران رابه تاراج بردند. مثل اینکه آقایون حملات وحشیانه اعراب به ایران راازیادبرده اندکه حاتم طایی شدند.

    • 13 دی 1395

    باسلام وقتی رئیس جمهورمابرای عدم اجراء سخنرانی یک نفر شرمگین میشود چرا برای این هموطنان عزیزمان سکوت کرده وحتما این مسئله نیز مقصر دولت های قبل است؟

    • 12 دی 1395

    دمت گرم گل گفتی

    • 11 دی 1395

    وقتی پول وامکانات این ملت به جیب مردمان سوریه ولبنان وعراق میره پس نبایدبیشترازاین توقع داشت . چراغی که به خانه رواست به مسجدحرامه

    • 11 دی 1395

    خودمانیم! ما ملت ایران خیلی راحت از خودمان سلب مسئولیت می کنیم و همه چیز را به گردن دولت می اندازیم. در همین ماجرای تأسف آور و تأثرآورِ گورخوابی، درعین حال خطری از بیخ گوش ملت ایران گذشت و کسی متوجه نشد. می پرسید چطور؟ موضوع اینستکه در آمریکا گورخواب وجود ندارد! می پرسید چه ربطی دارد؟ ربطش این است که اگر در آمریکا گور خواب وجود داشت، الان تمام مردم ایران به جای گورخواب می گفتند " گِرِیو اِسلیپر ،Grave - sleeper" لطفا توجه داشته باشید که اعضای آنچنانیِ دولت از بین مردم برخاسته اند. حقیقتاً اگر قرار است کسی شرم کند، ایا ملت ایران از این به بعد شرم می کند که واژه های بیگانه را به کار نبرد و به زبان و هویتِ ملیِ خودش خیانت نکند؟

    • 8 دی 1395

    واقعا جگرم اتیش گرفت اخه چرا؟ ایا میدانستید رهبران ایران خرج 580 نفر مردم دنیا را میدهند 80 میلیون نفر ایرانی و 500 میلیون نفر خارجی اخه چرا وقتی وضع ملت اینجوره من دیگه نمیخوام مسلمون باشم حالا فهمیدم اسلام یعنی مرگ اسلام یعنی دروغ و سو استفاده

    • 8 دی 1395

    خیلی ها در گور خواب ها هر شب می خوابند از بازنشسته ها گرفته تا مستمری بگیران و...مهم این است که این اتفاق را از چه منظری به تماشا بنشینی .حالا با این خبر یا رپرتاژکسی نمی آید شق القمر کند که هیچ همان گور را برای آنها از این پس دریغ خواهند کرد !!

    • 8 دی 1395

    لطفاٌ شماره حساب جهت کمک از یک موسسه معتبر در همین سایت اعلام شود

    • 8 دی 1395

    بنظرم کسانی که دراوایل انقلاب بازیگروکارگردان سینمایی بودندوالان هم زنده اندآن روزفیلم تاراج رامی ساختندوازناصرخسروومعتادین مستندسازی میکردندوهمه چیزرابه وارد کننده مواداشرف پهلوی نسبت میدادندبایدنظرخواست که امروزمقصرکی هست .