افسانه بایگان: می گفتند سوپراستار نمی خواهیم + عکس
افسانه بایگان می گوید زمانی که او تنها بازیگر زن جوان سینمای ایران بود که کارهایش با اقبال عمومی روبه می شد، به صراحت به او می گفتند ما سوپراستار نمی خواهیم. بایگان معتقد است در چنین شرایطی اگر عشق به سینما در وجودش نبود آن را رها می کرد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، افسانه بایگان، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، این روزها مشغول بازی در فیلم سینمایی «پینگ پنگ» به کارگردانی احسان روحی و دانوش یزدان پناه از اهالی تئاتر مشهد است.
او در گفت وگو با کافه شهر، به نکاتی اشاره کرده است که در ادامه می خوانیم:
«من سعی کردم همیشه ارتباطم را با تلویزیون حفظ کنم و با مخاطبی که تلویزیون را می بیند همچنان در ارتباط بمانم. «سربداران» هم داستانش متفاوت است. من در طول سال هایی که کار کردم به چنین تجربه ای برنخورده ام که به این شدت عاشقانه، حرفه ای، درست و با معیار و مدیوم بسیار بالا ساخته شود. برای نمونه، تار موسیقی ساخته شده آقای فخر الدینی را آقای لطفی نواخته بودند یعنی روی تمام اجزایی که این پازل را تشکیل می دهد دقت شده بود و به همین دلیل هم یک اثر جاودان به وجود آمد. من این شانس را داشتم که در کنار بزرگان سینما و تلویزیون فعالیتم را شروع کنم.
سینمای بعد از انقلاب در آن سال ها ستاره نداشت و تبیین هم نشده بود یعنی فیلم سازان نمی دانستند چطور باید کارشان را پیش ببرند. این مسائل باعث شد که من بعد از «سربداران» دو سالی دچار افسردگی شوم و هیچ کاری را قبول نکنم. آن زمان به پیشنهاد پدرم برای رادیو، آزمون دادم که مرحوم سمندریان استادم بودند و من یک دوره ای را در رادیو با ایشان کار کردم تا اینکه بازی در «گمشده» به من پیشنهاد شد. من از آقای سمندریان نظرشان را پرسیدم که به من گفتند «حتما برو، چون تو برای رادیو و پشت میکروفن ها ساخته نشدی، می توانی گاهی بیایی اینجا کار کنی، ولی برو سینما را همچنان ادامه بده و تجربه کن.»
آن دوره من تنها بازیگر زن جوان سینمای ایران بودم که کارهایم با اقبال عمومی روبه رو شده بود، اما بارها خیلی صریح به من گفتند ما سوپراستار نمی خواهیم. اگر این عشق به سینما در من نبود بارها و بارها شاید آن را رها می کردم. به هرحال ماندم و به فعالیتم ادامه دادم.
به عنوان حسرت نه، ولی همیشه علاقه مند هستم که این اتفاق بیفتد. یک روز استاد بزرگ سینما، جناب آقای بهرام بیضایی فیلم نامه ای را به من دادند به نام «پرده نئی» و گفتند این را یک روز با هم کار می کنیم و من امیدوارم که این استاد به سینمای ما برگردند و من هم این افتخار را داشته باشم که در این فیلم کار کنم.»