عکس قدیمی زنده یاد انوشیروان ارجمند در تئاتر مشهد
برزو ارجمند با انتشار این عکس نوشت: یک چیزهایی در زندگی آدم هست که جای خالیش با هیچ چیز دیگری پر نمی شود. مثل کتاب خطی موروثی جد هفتم آدم که ناگهان یک روز موریانه بزند. حالا بیایند بگویند سند کتابخانه کنگره آمریکا با آن همه عظمت و طمطراقش به نام شما. باز تو هی میروی ته ته های صندوق را در پی کهنه پاره ای از همان کتاب عجین شده با دودمانت می جویی و می جویی و می جویی!
در مثل که مناقشه نیست. عزیزانی هم هستند در زندگی آدم که هزارباره ی همین حکمند. عزیزانی که حتی جای خالی نفس هایشان هم روی هوا می ماند. جای خالی قدم هایشان روی زمین! عزیزانی که آن قدر اقیانوس وارانه در محیط محبتشان غرقی که ناگهان نبودنشان آوار می شود روی سرت. بعد هر چقدر هم خودت را بزنی به روزمرگی باز تکرار حسی عجیب می چسبد به گلویت و خفه ات می کند. حسی که به گمانم خداوند برای تجربه ی مرگ قبل از مرگ، آفریده اش و آدم ها اسمش را گذاشته اند دلتنگی!
استاد گرانقدرم داریوش جان! برزوی عزیزم! دخترم بهار! بانو امین گرامی!
دلتنگی کهنه رفیقی همچون انوشیروان عزیز در تمام این شش سال تکرار می شود و می شود و می شود و ناگهان در سالروز میلادش عظیم تر رخ نشان می دهد.
علی آرادنیا