واقعه ترسناک قبرستان مخوف بلژیک
برای بازدید از این قبرستان به سایت آژانس گردشگری ژیوار قسمت ژیوار نامه وارد شوید و راه های دسترسی به این قبرستان را در تور اروپا مشاهده کنید.
این مطلب ممکن است برای همه مناسب نباشد!!!
قبرستان لاکن بروکسل یکی از قدیمی ترین و مهم ترین قبرستان های بلژیک است. اغلب با قبرستان پرلاشز در پاریس مقایسه می شود، استراحتگاه ابدی بسیاری از بلژیکی های معروف است و دارای مقبره های پیچیده و آثار هنری مختلف است. در زیر گورستان لاکن یک دخمه گسترده قرار دارد که شامل یک گالری مرموز از تابوت هاست که در سکوت عجیب و غریبی فرو رفته است. این گورستان همچنین در مجاورت کلیسای" بانوی ما "، واقع شده است. همچنین می توان گفت دخمه سلطنتی بلژیک هم محسوب می شود، جایی که اعضای خانواده سلطنتی بلژیک در قرن 19 در آن دفن شده اند. از جنبه مخوف قبرستان بگذریم و نگاهی به تاریخچه آن بیاندازیم. در سال 1878 افتتاح شد، گالری تابوت های زیرزمینی در زیر گورستان لاکن مساحتی بیش از یک هکتار را در بر می گیرند. این دخمه از سه تونل اصلی تشکیل شده است که مسیرهای گورستان بالای خود را دنبال می کنند. فیلترهای نوری از پنجره های مربعی کوچک که در فواصل منظم داخل سقف قرار دارند، نور کافی را برای دیدن تابوت ها در اختیار بازدیدکنندگان قرار می دهد، اگر چه این نور برای چشم انسان مناسب نیست وطاقت فرساست، و کمتر از سه دقیقه تحمل ماندن در دخمه را برای افراد مسیر می کند. تابوت های مخفی در دیوارهای راهروهای ساکت، بعضی پر شده و برخی دیگر هنوز خالی هستند. قدیمی ترین قبر مربوط به دهه 1880 میلادی است و جدیدترین آنها در سال 1978 نصب شده است. مخوف بودن گورستان از اینجا آغاز شد. بعد از مدتی از افتتاح قبرستان لاکن، و دفن چندین جنازه، کارکنان قبرستان برای اولین بار شاهد صحنه ای عجیب در راهروهای نیمه تاریک دخمه شدند. زمانی که اولین جنازه را در کف راهرو دخمه دیدند، شوکه شده بودند و همگی به تماشای این صحنه گرد هم جمع شده بودند. بدون اینکه به مسئولشان گزارش دهند جنازه را به تابوت برگرداندند و از ماجرا دم نزدند، زیرا فکر می کردند که این اتفاق حاصل سهل انگاری خودشان است.
آنها این اتفاق را کم کاری از خود می دانستند که شاید درِ تابوت محکم نشده است، و یا در جای شیب داری تابوت را قرار داده اند.در مدت زمان کوتاهی از گذشت این اتفاق، باز هم یک اتفاق عجیب و ترسناک افتاده بود، یک جنازه از تابوت در ردیف سوم آویزان شده بود و فقط پاهایش داخل تابوت آن را نگه داشته بود. کم کم رعب و ترس و وحشت به دل کارکنان قبرستان راه پیدا کرد.ماجرا فردا و فردا و فردا هم تکرار شد و کارکنان یقین پیدا کردند که کم کاری از آنها نیست و این یک ماجرای غیر عادی است. باید مسئولشان را در جریان این اتفاقات مرموز قرار می دادند. ماجرا را به مسئول قبرستان گفتند و چون اتفاق تقریباً هر روز اتفاق می افتاد، اثبات ادعای کارکنان کار سختی نبود. خبر به مقامات بالاتر رسید.بعد از گذشت چند روز، جنازه ها همچنان از تابوت ها بیرون می افتادند و یا آویزان می شدند. کف راهرو هر روز نظافت می شد و جسدها را در جای خود قرار می دادند.
خیلی از کارکنان از قضیه مرموز بودن قبرستان خبر داشتند و میخواستند که از کار خود کناره گیری کنند، اما مقامات نمی خواستند که خبر به شهر درز پیدا کند و باعث وحشت مردم شود، پس باید علت مرموز بودن لاکن روشن می شد . ابتدا فرض بر آن گذاشته شد که شاید، شکارچیان گنج برای اجساد خانواده سلطنتی نقشه ای کشیده باشند، و خواهان لباس ها و جواهرات آنها باشند. اما این فرضیه به سادگی رد شد، زیرا کارکنان قبرستان بیان می کردند که این موضوع فقط برای اجساد سلطنتی اتفاق نیفتاده است بلکه برای همه جنازه ها حتی آنانی که اوضاع مالی خوبی نداشتند اتفاق می افتد، همچنین کارکنان بارها به چشم خود شاهد افتادن جنازه ها از تابوت ها به روی زمین بودند. روز به روز از تعداد کارکنان گورستان کم می شد، و طبیعتاً خبر به گوش مردم بروکسل خیلی زودتر از آنچه تصور می رفت، رسید.
مردم در شهر احساس ترس می کردند رفت و آمد حتی در اطراف گورستان هم تقریباً قطع شد. گورستان مرموز حالا بیش از پیش تاریک تر و وحشتناک تر هم شده بود. خیلی از ساکنان حومه، بروکسل را ترک کردند و به شهرهای اطراف برای زندگی رفتند. داستان ها درباره مرموز بودن قبرستان لاکن بر سر زبان ها جاری بود این معما برای سال ها بی جواب بود. سرانجام یک تیم تحقیق دل را به دریا زد و وارد ماجرا شد. تقریباً 150 سال پیش در زیر گورستان لاکن اولین جنازه دفن شد، ابتدا تابوت ها از چوب ساخته می شدند، اما تابوت های چوبی بر اثر فشاری که حجم جنازه ورم کرده به بدنه تابوت وارد می کرد و همچنین مایعی که بر اثر تجزیه جسد روی چوب می ریخت، چوب را فرسوده می کرد و در نهایت شکسته می شد و جنازه داخل تابوت به وسط راهرو می افتاد یا حتی از تابوت قسمتی از سر و یا پاهایش آویزان می شد.با توجه به معماری زیبایی که قبرستان داشت و اینکه در زمان خود قبرستان لاکن پیشرفته به حساب می آمد، پس باید از نو به این قبرستان بها داده می شد. نکته کار را پیدا کردند. تصمیم گرفته شد که در این گورستان استفاده از تابوت های فلزی (معمولاً از روی) برای دفن جنازه اجباری باشد که ماجرا بیرون افتادن جنازه ها دیگر تکرار نشود. اما قضیه به همین جا ختم نمی شد و بازهم مرموز بودن گورستان ادامه داشت.مشکلی که در سال های بعد بوجود آمد، انفجار تابوت ها بود، علت این انفجار مبهم بود چرا باید تابوت ها منفجر شود؟ کارکنان گورستان اکثراً آسیب می دیدند و حتی با ترس وارد دخمه ها می شدند این موضوع باید بررسی می شد.
پس از آمد و رفت فراوان و بررسی و تحقیقات علت انفجار تابوت ها مشخص شد. اگر تابوتی شیر تخلیه معیوبی داشت و یا اگر کاملاً کبس بود که کوچکترین جریانی برای رفت و امد هوا باقی نمی ماند. گاز حاصل از تجزیه شدن جنازه باعث انفجار تابوت میشد. حتی گاهاً به حدی شدت این انفجار زیاد بود که گرانیت های اطراف تابوت همگی آسیب می دیند. پس باید با این دخمه خداحافظی می کردند.دولت برای برای بار دیگر از این قبرستان دست کشید و کم کم به متروکه ای وحشتناک تبدیل شد، داستان انفجار برای مردم و علت آن نیز روشن بود اما باز هم افرادی شروع به داستان ها و افسانه هایی درباره زمین آن قبرستان می کردند و هر روز بیشتر وحشتناک تر از قبل دیده می شد. تا دهه 1980 ، این دخمه به حالت خرابه رها شده بود. زنگ زدگی و آوارهایی که در کف راهرو می ریخت باعث ایجاد روحیه ای تاریک در درون تونل های آن می شد. به مدت 30 سال این دخمه ویرانه باقی ماند ومردم تقریباً از آن به عنوان دخمه متروکه گورستان لاکن یاد می کردند. دولت محلی سرانجام مداخله کرد. پس از سرمایه گذاری 4.5 میلیون یورو و تلاش 5 ساله برای ترمیم، سرانجام گالری های تدفین به حالت محترم تری بازگردانده شد.
خیلی خوب بود، هیجان انگیز