بوشهر و ماهیِ بی فلس در دهمین آنگاه
شماره جدید مجله آنگاه از چشم اندازهای گوناگون به معرفی شهر بوشهر به عنوان دروازه مدارا پرداخته است. آنگاه، مجله ای فرهنگی و هنری است که در هر شماره خود به یک موضوع ویژه می پردازد و با قلم نویسندگان و روزنامه نگاران به روایت آن سوژه می پردازد.
به گزارش همگردی، روی جلد شماره دهم آنگاه تصویری از صادق چوبک، نویسنده سرشناس بوشهری است که با آثاری از جمله مجموعه «داستان انتری که لوطی اش مرده بود»، رمان «تنگسیر» و «سنگ صبور» در تاریخ ادبیات معاصر ایران، جاودانه شده است. در صفحات نخستین، آرش تنهایی، مدیرمسئول آنگاه احساس خود نسبت به شهر بوشهر را در تجربه اولین سفرش چنین بیان می کند: در میان هیاهوی بسیار شهرها و مقاصد گردشگری که به آنها سفر کرده بودم، بوشهر دو مزیت بزرگ داشت: فرهنگ و مردمش. این دو کافی بود تا چهره سالخورده و رنجورش برایم زیبا شود. به قول کالوینو در «شهرهای نامرئی» هر شهری شبیه زنی است و می شود آن را به زنی تشبیه کرد. بوشهر بیشتر شبیه مادر سالخورده ای بود که آغوشی باز و مهربان برای مسافرانش دارد.
حمیدرضا محمدی، دبیر این شماره آنگاه، در صفحات بعدی مجله علت انتخاب بوشهر به عنوان موضوع اصلی مجله را چنین می آورد: آنچه در صفحات پیش رو خواهید دید روایت ماست، روایت آنگاه و آنگاهیان از بوشهر که امید داریم بتواند این بندر جنوبی را در نظر هموطنان چنانکه هست بنماید تا چه قبول افتد و چه در نظر آید ... باید از بوشهر بنویسم و از آنگاه و از آنگاه بوشهر. اما من بوشهری نیستم و هیچ نسبت نسبی با این شهر ندارم و آنچه مرا با این بندر شمال خلیج فارس پیوند می زند، همه اش سببی است.
بوشهر از منظره تاریخ
سیدمحمد بهشتی، در مطلبی با عنوان «معاصر شدن مدنیت»، بوشهر را یک شهر ایرانی در مقیاس ملی مثل تهران می داند. شهری که در توفان سهمگین استعمار بر جهان که همه چیزش را از جایش اخراج می کرد، در دورانی کوتاه، تجربه عشقی روح افزا را از سر گذراند. نویسنده در این نوشتار به مرور مختصری بر تاریخچه شهر بوشهر و تحولات تاریخی آن پرداخته است. نقش این شهر درتحولات تاریخی چون مبارزه با انگلیسی ها و استعمارگران، قیام تنباکو و نهضت مشروطه جلوه ای از این تحولات است. جالب این است که بوشهر چند سال زودتر از تهران صاحب تلگرافخانه شده است.
گفتگوی آرش تنهایی، با احسان عبدی پور، فیلم نامه نویس و کارگردان اهل بوشهر بخش دیگری از محتوای شماره دهم آنگاه است. اولین خاطره او از تولدش در بوشهر گویای وضعیت تاریک این شهر در آن برهه تاریخی است: «من مالامال عزا متولد شدم. عموی مادرم که درجه دار نیروی هوایی بود در سن 27 سالگی در تصادف می میرد و دم دمای چهلم عزا پسرعمویم هم شهید می شود. چیز غریبی بگویم؛ بویی در زندگی ام تاپ تمام بوهایی است که دوست دارم بشنوم؛ خانه ای هفده هجده متری که ترکیب آشفته ای از بوی زن های عزادار و دود و قلیان و طعم مسقطی بوشهری در آن باشد.»
او ماهیِ بی فلس بود
18 صفحه از شماره دهم آنگاه به صادق چوبک اختصاص دارد. فاتح صباح درمطلبی با عنوان «هفت پرده خاکستر» به مرور زندگی صادق چوبک در بوشهر و شیراز و تهران و آمریکا پرداخته است. نگارنده، چوبک را به ماهی بی فلس تشبیه می کند و در توصیف او می نویسد: «صادق چوبک در گرماگرم جنگ بین الملل اول، به تاریخ چهاردهم تیرماه1295، در بندر بوشهر به دنیا آمد. در عوالم کودکانه اش بوشهر شهری نیمه اروپایی بود، به گونه یک مستعمره انگلیس که ییلاقاتش مملو از خانه های خوش آب و رنگ انگلیس ها بود...او مردی برآمده از خانواده ای برخوردار بود که شاهد وقایع گوناگون سیاسی و اجتماعی زمانه اش بود...»
شرح و حال ابراهیم دریایی نخستین ناخدای دریایی ایران
گفتگو با ناخدا عبدالرسول غریبی، دریانورد کهنه کار دریای پارس و شرح حال ابراهیم دریایی، نخستین ناخدای نیروی دریایی ایران که اصالتا بوشهری است، بخش دیگری از مجله است. تورج دریایی، در توصیف این ناخدای ایرانی می نویسد: «در جوانی توانسته بود با ناخدا سلیمان به دوردست ها برود، به چین و آفریقا سفر کند، همچون سندباد بحری ماجراجویی کند و عجایب المخلوقات را ببیند. وقتی ناصرالدین شاه تصمیم به خرید نخستین ناو جنگی نیروی دریایی ایران گرفته بود، این مرد بوشهری را به سبب مهارتش در دریانوردی برای ناخدایی انتخاب کردند.»
بوشهر شهر گفتگوی تمدن ها
محمدرضا حمیدی، در مطلبی با عنوان «ابوشهر تا بوشهر» به گفتگو با عبدالکریم مشایخی، رئیس بنیاد ایران شناسی بوشهر پرداخته است. مشایخی معتقد است بوشهر را باید شهر مدارا و گفتگوی تمدن ها نامید. او در این مصاحبه اظهار کرده است: «من در پایان نامه کارشناسی ارشدم با نام عیسویان در بوشهر به این نتیجه رسیدم که بوشهر شهر گفتگوی تمدن هاست که سیدمحمد خاتمی هم واضع این ایده در جهان بود. این موضوع را مطرح کردم چون در چهار محله که قلب شبه جزیره بوشهر است، چهار کلسیا وجود دارد: کلیسای کارملیت ها، که از زمان پرتغالی ها بود، کلیسای هوانس (یوحنا) کلیسای ظهور عیسی مسیح و کلیسای گریگوری (گئورک مقدس) که هنوز هم هست اما از کار افتاده است و همچنین قبرستان مسیحیان بریتانیایی. بین دو محله بهبهانی و دهدشتی هم دو کنیسه وجود داشت. جز این در محله کوتی هم مسجد شیح سعدون که برای شیعه است، وجود داشته و دارد و هم مسجد جامع اهل سنت و هیچ گزارشی مبنی بر درگیری میان پیروان ادیان وجود ندارد و همه با هم سده ها با مدارا، تساهل و تسامح زندگی کردند و هیچ مشکلی نداشتند.»
آشنایی با کهن ترین مدرسه فعال ایران
در ادامه مطالب مجله نیز مستنداتی از تاریخ بوشهر در دی ماه 59 یعنی روزهای نخستین جنگ، شرح خاطرات این شهر در برهه های حساس تاریخی مثل جنگ جهانی اول، توضیحی در خصوص مدرسه سعادت بوشهر به عنوان کهن ترین مدرسه فعال ایران و همچنین قدیمی ترین چاپخانه فعال این شهر آورده شده است. صفحات پایانی نیز به ذکر یاد و نام برخی از بزرگان شعر، نمایش و هنر این شهر، جایگاه ادبی و هنری بوشهر و برخی از آداب و رسوم فرهنگی آن اختصاص دارد.
مجله آنگاه که فعالیت خود را از پاییز 1395 شروع کرده تاکنون در 10 شماره به بررسی موضوع های جذابی از جمله «کافه و کافه نشینی»، «کانون پرورش فکری و نوجوانان»، «ترانه های عامه پسندی»، «گالری؛ مهجور موثر»، «خیام، شاعر اکنون» و... پرداخته است. علاقه مندان به خرید این مجله می توانند از طریق سایت مجله و یا کیوسک های روزنامه فروشی نسبت به تهیه آن اقدام کنند.