زیارتگاهی بیرون دروازه ناصریه و متصل به خیابان ناصریه ست، این محل در قدیم معروف به پیرسنگی بوده و در کوچیکی از سنگ هم داشته گذشته از زرتشتیان، مسلمان ها هم به این محل باور دارند و با پاکی نیت نیازهای خود رو از این محل می خوان . چنین معروفه که هنگام هجوم افغان ها به کرمان، شب رو در کنار خندقی که نزدیک شاورهرام ایزد بود استراحت کرده تا فردای آن روز، این حدود رو غارت کنند، شبانه پرچم سبزی در این محل ظاهر شد و در قلب سپاه آنان افراشته و برپا شد. افغان ها به گمان اینکه دشمن به ایشان حمله ور شده در تاریکی شب به کشتن یکدیگر پرداختند و پای به فرار گذاشتند. علت دیگری که باعث شده به این محل احترام بزارن اینه که محمد اسماعیل خان حاکم کرمان، جد سردار نصرت اسفندیاری مصمم بود که مسیر دروازه ناصریه رو از اواسط شاورهرام ایزد بگذرونن. هرچند زرتشتیان عجز و التماس کردن تا او را از این تصمیم منصرف کنن مؤثر واقع نشد، شبانه پیرمردی سفیدپوش و نورانی از چاه که در این محل قرار داره خطاب به او گفت: تو می خواهی خانه مرا خراب کنی؟ خانه ات را خراب و افراد آن را پریشان خواهم کرد. فردای آن روز محمد اسماعیل خان از تصمیم خود دست برداشت و دستور داد روی آن چاه صفه ای بسازند. یکی از زرتشتیان این عمل را به امر او انجام داد و این صفه تا امروز وجود دارد و امروزه زرتشتیان در این قسمت شمع روشن می کنن.
فقط زرتشتی ها رو تو راه می دن