جشن تیرگان در کنار جشن های نوروز، سده و مهرگان، از مهم ترین جشن های ایران باستان بوده و از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده است. این جشن به دلیل وجود این رسم با نام هایی چون «آبریزگان» یا «آب پاشان» یا «سرشوران» نیز یاد شده است.
مردم مازندران (مردم فیروزکوه، ساری، سنگسر و سوادکوه) که این جشن را با نام تیرماه، سیزده شو برگزار می کنند.
مردم فراهان، که آن را روز اول تیر ماه برگزار می کنند.
مردم گاریزات (بخشی در120 کیلومتری یزد) که آن را در روز اول تیرماه، با نام «آب، تیر، ماهی» برگزار می کنند.
ارامنه اصفهان و بعضی نقاط جهان، که آن را روز سیزدهم ژانویه برگزار می کنند.
زرتشتیان کرمان که آن را با نام تیر و جشن و در دهه دوم تیرماه برگزار می کنند.
به اعتقاد مردم ایران باستان در مورد برگزاری جشن تیرگان دو روایت وجود دارد اول اینکه به باور پیشینیان در روز تیرگان، تیشتر، فرشته باران به نبرد با اپوش دیو خشکسالی پرداخته و با یاری اهوران پیروز می شود از این رو مردم هر ساله سالگرد پیروزی را جشن می گرفتند. مورد دوم بر می گردد به ارش کمانگیر و پرتاب تیر او. اینگونه که در نبرد میان افراسیاب پادشاه توران و منوچهر پادشاه ایران که سال ها به طول انجامدیه بودف در تیرماه پادشاه ایران شکست می خورد و در نبرد سختی که در مازندران در می گیرد، دو سپاه تصمیم به صلح و سازش میگیرند و بنا را بر این میگذارند که جهت مشخص شدن مرز میان دو کشور، تیری از جانب مازندران به سمت خراسان رها شود و محل فرود آمدن آن مرز دو کشور را تعیین کند. به فرمان سپندارمذ (ایزد بانوی زمین)، این تیر توسط آرش کمانگیر پهلوان نامدار ایرانی از بالای کوه دماوند پرتاب می شود و خود او بی جان روی زمین می افتد و تیر پرتاب شده پس از گذشت زمان در کناره رود جیحون فرود می آید و آنجا به عنوان مرز ایران و توران تعیین می شود. از آن پس به این مناسبت جشن باشکوهی برگزار می کردند. در برگزاری این جشن، آیین های مخصوصی نیز اجرا می شده که از جمله آنها می توان به آب پاشی، فال کوزه، دستبند تیر و باد و خوردن میوه و گندم پخته اشاره کرد. این جشن به طور معمول در کنار آب ها برگزار می شد و آب پاشی و خیس کردن دیگران، یکی از مراسم رایج در آن بود. مردم در این جشن با پاشیدن آب به یکدیگر، آرزوی باران و دوری از خشکسالی می کنند.
فال کوزه از آیین هایی است که در جشن تیرگان اجرا می شود. روز پیش از جشن برای برگزاری این آیین، دوشیزه ای انتخاب می شد که کوزه سبز رنگ دهان گشادی را از آب چشمه پر کرده، دستمالی ابریشمی روی آن می انداختند و نزد کسانی می برد که آرزو یا نیتی در دل خود داشتند. آنها نیز جسم کوچکی چون انگشتر، سکه، سنجاق و مانند آن در آن می انداختند و آن دختر درنهایت کوزه را زیر درختی همیشه سبز مانند سرو می برد و آنجا می گذاشت. سپس در روز جشن، کوزه را از زیر درخت به میان جمع آورده و سالخوردگان با صدای بلند شعرهایی را می خواندند. در پایان هر شعر، آن دختر یکی از آن اجسام را از کوزه درمی آورد و صاحب آن جسم متوجه می شد که آن شعر مربوط به او و خواست و آرزوی او بوده است.
دستبند تیر و باد آیین دیگریست که در آن مردم در آغاز جشن و بعد از خوردن شیرینی، دستبندی که تیر و باد نام داشت و از هفت طناب با هفت رنگ متفاوت بافته شده بود را به دست خود می بستند و نه روز بعد به جای بلندی می رفته و آن را به دست باد می سپردند و به همراه آن آرزوهای خویش را هم طلب می کردند. این کار به همراه خواندن اشعار خاصی انجام می گرفته است.
خوردن میوه و گندم پخته نیز از دیگر رسم های این جشن است. این رسم که ابوریحان بیرونی نیز آن را نقل کرده، به این صورت بوده که جهت گرامیداشت خاطره رنج های منوچهر در جنگ با افراسیاب، مردم پوشاک کشاورزان و دهقانان را بر تن کرده و محصولات را به صورت ابتدایی آن، یعنی به صورت میوه و گندم پخته مصرف می کردند. اگرچه نمی توان نشانی از این جشن در کتاب های تاریخی و ادبی قرن هشتم به بعد پیدا کرد، اما این جشن هم اکنون نیز در میان بعضی مردمان برگزار می شود.