دلایل تجدید نظر در لیست آرزوها و نکات مهم و اساسی آن
وقتی به خاطرات مورد علاقه تان از گذشته فکر می کنید، کدام یک از آن ها برنامه ریزی شده بوده اند؟! مطمئنا همه آن ها برنامه ریزی شده نبودند و برای تعداد کمی از آن ها برنامه ریزی دقیق داشته اید. من بشخصه نمی دانستم تماشای جام جهانی فوتبال از کشور تیم برنده، جز فهرست آرزوهای من بوده و به همین دلیل، وقتی این اتفاق رخ داد، هر چه تصور در این زمینه داشتم بهم ریخت. من هرگز طرفدار خیلی پر و پا قرص فوتبال نبودم. تنها هر چهار سال یک بار که جام جهانی برگزار می شود، به تماشای بازی های فوتبال علاقمند می شوم. آن سالی که جام جهانی فوتبال در فرانسه برگزار می شد، برای کاری به شهر لیون در فرانسه رفته بودم. با دوستانم به تماشای بازی نیمه نهایی فرانسه و بلژیک رفته بودم که ناگهان به ذهنم رسید برای فینال بازی ها نیز در فرانسه خواهم بود. وقتی به دوستانم گفتم آن ها هم لحظه ای فکر کردند و سپس از اینکه برای فینال بازی ها در فرانسه خواهیم بود و احتمالا برد تیم فرانسه در فینال جام جهانی را خواهیم دید بسیار هیجان زده شدیم بنابراین با تماشاگران تیم فرانسه همصدا شدیم و جمله مشهور یالا آبی ها Allez les bleus را فریاد زدیم. در مطلب دلایل تجدید نظر در لیست آرزوها به شرح کامل این خاطره می پردازیم که باعث شد نظرمان در مورد فهرست آرزوها به طور کامل تغییر کند و در مورد آن تجدید نظر کنیم. گاهی بخاطر متمرکز بودن روی به دست آوردن یک تجربه خاص، تجربیات هیجان انگیز دیگری را که پیش رویمان هستند از دست می دهیم اما با خواندن مطلب علت تجدید نظر در لیست آرزوها می آموزیم که فهرست آرزوها می تواند ثابت و غیر قابل تغییر نباشد و بهتر است با استفاده از فرصت ها و غنیمت شمردن لحظه ها، این فهرست را طولانی تر و به یاد ماندنی تر کنیم. با همگردی همراه باشید.
فینال جام جهانی فوتبال
من و دوستانم نمی توانستیم تصمیم بگیریم که بازی فینال جام جهانی را کجا تماشا کنیم و در نهایت، تصمیم گرفتیم با دوستان فرانسوی مان به یک سالن کنسرت برویم و بازی را روی پرده بزرگ سالن به همراه دیگران تماشا نماییم. با فرانسوی هایی که سر میزمان نشسته بودند دوست شدیم و آن ها سه رنگ پرچم فرانسه یعنی آبی، سفید و سرخ را روی صورتمان نقاشی کردند. آن ها برخی از شعارها و شعرهای تماشاگران فرانسه را به ما یاد دادند. در تمام طول بازی، طرفدار تیم فرانسه بودیم. برخی اوقات، بر سر داور فریاد می کشیدیم، برای هر کدام از چهار گلی که زده شد، به هوا پریدیم و هر کسی که دم دستمان بود در آغوش کشیدیم. در طول بازی، در آغوش کشیدن ها، خنده ها، بالا و پایین پریدن ها و تشویق کردن ها قطع نمی شد. وقتی سوت پایان بازی زده شد و بازی چهار بر دو به نفع آبی ها به پایان رسید، سالن کنسرت تقریبا منفجر شد. همه فریاد می کشیدند: "قهرمان جهان" champions du monde و بالا و پایین می پریدند، آواز می خواندند، پرچم تکان می دادند، یکدیگر را در آغوش می کشیدند و به هر روشی که به ذهنشان می رسید در حال جشن گرفتن بودند اما زمان آن رسیده بود که به جشن بزرگتری که در میدان اصلی شهر برگزار می شد، بپیوندیم. بلافاصله از سالن بیرون آمدیم، سوار قطار مترو شدیم و خودمان را به میدان بله کور Place Bellecour در مرکز شهر رساندیم. حتی قبل از این که از ایستگاه مترو بیرون بیاییم، غریبه ها ما را در آغوش می کشیدند، دستانشان را به نشانه پیروزی به دستان ما و دیگران می زدند و همگی همچنان فریاد می کشیدند: "قهرمانان جهان" champions du monde. اتومبیلی پر از سرباز فرانسوی به میدان رسید و آنها هم مانند بقیه هیجان زده و خوشحال بودند. یکی از دوستانم راننده اتومبیل را از پنجره اتومبیل در آغوش گرفت و همگی فریاد کشیدند "قهرمان ها" champions و بقیه هم همگی فریاد زدند : "یالا" Allez. مردم روی اتومبیل ها ایستاده بودند، بوق اتومبیل ها را به صدا در می آوردند و کلی سر و صدا ایجاد می نمودند. نمایشی فوق العاده و بی نظیر از دور هم آمدن انسان ها جلوی چشممان بود. با این که سفرهای بسیار زیادی به سراسر جهان داشتم و چیزهای بسیار زیادی را مشاهده کرده بودم اما در زندگی ام تا آن زمان چنین صحنه هایی ندیده بودم. و در همان حال به ذهنم رسید که این اتفاق در سرتاسر کشور فرانسه در حال رخ دادن است، این یک جشن بزرگ به وسعت یک کشور است بنابراین به طور قطع، بزرگترین جشنی که تا آن زمان در آن شرکت داشتم، بود. در نهایت راهمان را از میان جمعیت باز کردیم، از کنار پلیس ضد شورش که به مراقبت ایستاده بود عبور نمودیم، به درون فوراه 200 ساله میدان پریدیم، با کسانی که در اتومبیل های عبوری بودند دست تکان می دادیم، غریبه ها را در آغوش می گرفتیم و تجربیات فوق العاده ای از آن شب کسب کردیم که هیچ چیزی شبیه به آن را در زندگی مان تجربه نکرده بودیم.
این داستان چه ارتباطی با فهرست آرزوهای من داشت؟!
شاید بپرسید این داستان چه ارتباطی با دلایل تجدید نظر در لیست آرزوها داشت. چیزی که با تعریف کردن این داستان می خواهم این است که درک کنید چه چیزی در این داستان از نظر من فوق العاده بوده است. اینکه این تجربه اصلا در فهرست آرزوهای من قرار نداشت تا اینکه با آن مواجه شدم، آن را تجربه کردم و سپس آن را از علت تجدید نظر در لیست آرزوها خط زدم. نکته همین است. من تا زمانی که این روز شگفت انگیز را تجربه نکردم، اصلا خبر نداشتم که می خواهم چنین چیزی را تجربه کنم. این تجربه اصلا در رادار تجربه های مورد انتظار و فهرست آرزوهای من برای آینده وجود نداشت. با تمام سفرهایی که داشتم و سال هایی که در جستجوی تجربیات مختلف گذرانده بودم، این تجربه هرگز حتی به مغزم خطور هم نکرده بود. کشور فرانسه حتی در فهرست مکان هایی که آرزو داشتم از آن ها بازدید کنم، جای مهمی نداشت اما بسیار از آن خوشم آمد و قطعا دوباره به این کشور باز خواهم گشت. از همه مهمتر این که من اصلا از فوتبال خیلی خوشم نمی آید. با این وجود، این روز یکی از خاطره انگیز ترین روزهای عمرم بود. بنابراین به فکر فرو رفتم. اینکه هر چند وقت یک بار به خاطر متمرکز بودن روی به دست آوردن یک تجربه خاص، تجربیات هیجان انگیز دیگری را که پیش رویمان هستند از دست می دهیم. اینکه هر چند وقت یک بار آنقدر نگران خط زدن یک تجربه از فهرست آرزوهایمان هستیم که پنج یا شش فرصت خارق العاده برای انجام یک کار هیجان انگیز را از دست داده ایم. در سفری که احتمالا به کشور پرو داشته اید، از کنار چند شهر پروئی بدون توقف کردن گذشته اید، تنها بخاطر اینکه مستقیما به ماچو پیچو بروید؟! دیدن چند آبشار مخفی در کشور ایسلند را بخاطر تمرکز روی بازدید از مشهورترین آبشارهای این کشور از دست داده اید؟! در مورد بسیاری از چیزهایی که تابحال به آن ها فکر نکرده اید، فکر کنید و تصور کنید چقدر احتمال دارد تعداد بسیار زیادی از آن ها در بین دلایل تجدید نظر در لیست آرزوها فوق العاده باشند.
فهرست جدید آرزوها
توصیه می کنم فهرست آرزوهای خودتان را تغییر دهید و از آن به عنوان راهی برای قرار دادن خودتان در موقعیت خوب برای کسب تجربیات جدید استفاده کنید. با فهرست آرزوهایتان مانند یک چک لیست که باید موارد آن یک به یک خط بخورند رفتار نکنید بلکه آن را به عنوان یک راهنما به کار بگیرید. فهرست خود را بنویسید و سپس اجازه دهید شما را در جستجوی خاطرات فوق العاده راهنمایی کند اما در عین حال، تغییرات و پیچش هایی که در طول راه رسیدن به آن ها، جلویتان را می گیرند را پذیرا باشید. به خاطر بسپارید که برخی از خاطره انگیزترین و به یاد ماندنی ترین چیزهایی که برای شما اتفاق می افتند، چیزهایی هستند که هرگز به آن ها فکر نکرده اید. بگذارید برایتان اتفاق بیفتند. در آخر باید بگویم من هنوز هم از فوتبال در بین علت تجدید نظر در لیست آرزوها خوشم نمی آید اما می گویم : یالا آبی ها ! Allez les Bleus!