جزیره ای با 128 نفر جمعیت و 55 طاووس در خلیج فارس
خبرگزاری مهر/ این خبر پیرامون جزیره ای با 128 نفر جمعیت و 55 طاووس در خلیج فارس برای شما نوشته شده است.
طی سالهای اخیر هر بار به جزیره کیش سفر کردم در تلاش بودم تا به جزیره هندورابی هم بروم. اما هر بار نمیشد. یا دریا «خواهر» نبود و سفرم به جزیره لغو میشد یا قایق پیدا نمیشد یا در خلال سفر به کیش، فرصتی برای سفر یک روزه به هندورابی به وجود نمی آمد. ولی این بار به دعوت معاون گردشگری منطقه آزاد کیش در هفته گردشگری و در قالب تور آشناسازی که به همت این معاونت برگزار شده بود به همراه جمعی از فعالان گردشگری جزیره راهی هندورابی شدم. آن هم بعد از یک روز تأخیر به دلیل مواج بودن دریا.
با فعالان گردشگری جزیره که خیلی از آنها هم هندورابی را ندیده بودند؛ به اسکله صیادی نزدیک ترین اسکله به هندورابی رفته و منتظر بودیم تا قایق از راه برسد. روز قبل امواج، زباله های زیادی را به سمت اسکله روانه کرده بود. این کار هر روزه دریاست. سوار قایقی شدیم که برای حضور 10 تا 15 نفره ما به علاوه یک کودک خردسال مناسب بود. با قایق بخش خصوصی حدود 40 دقیقه طول می کشید تا به جزیره برسیم. بین راه متوجه شدم فاصله بندر چیرویه تا جزیره هندورابی خیلی نزدیک تر است چیزی حدود ده دقیقه به شرطی که قایق پیدا شود.
این اولین باری بود که مدت زیادی را در قایق به سر می بردم پیش از این دو بار به جزیره ابوموسی رفتم اما هر دو بار با پروازی که از بندرعباس به سمت جزیره می رفت. در دهه 90 بعد از سفر رئیس جمهور وقت به ابوموسی و جنجالی که اماراتی ها به پا کردند؛ بنا به گفته فرماندار، اولین خبرنگاری بودم که پا به جزیره گذاشتم و درباره جزیره ایرانی گزارشهایی منتشر کردم. یادم هست قبل از آن هر چه درباره ابوموسی و شرایط زندگی مردم جست و جو می کردم چیزی پیدا نمیشد حتی یک عکس هم از این جزیره ایرانی نداشتیم.
براساس مقاله جزیره ای با 128 نفر جمعیت و 55 طاووس در خلیج فارس باید بدانید که حالا در مسیری قرار گرفته بودم که باید به هندورابی می رفتم و گزارشی از وضعیت آنجا می نوشتم. اتفاقی که کمتر افتاده است پیش از این چند بار از خبرنگاران جزیره درباره هندورابی پرسیده بودم. آنها هم یا نرفته بودند یا کمتر این جزیره را دیده اند.
چند باری هم از تهران پیگیر این سفر شدم حتی از گردشگران و طبیعتگردان متعددی درباره راههای سفر به هندورابی می پرسیدم و در عجب بودم که چرا خیلی از ایرانی ها نمی دانند جزیره ای به نام هندورابی هم داریم که در آن ایرانی ها زندگی می کنند.
بعد از اینکه چندین و چند بار سفرم به هندورابی جور نشد، متوجه شدم چرا این جزیره مثل خیلی دیگر از جزایر کمتر شناخته شده است و تنها کسانی توانسته اند آن را ببینند که در قالب تورهای گردشگری مدت کوتاهی به جزیره سفر کرده اند همان زمان که بخش خصوصی، اقامتگاه هایی برای پذیرایی از مسافرانش ایجاد کرده بود و فرودگاه کوچک آن هم در حال ساخت بود.
قایق با سرعت هر چه تمام تر آب را کنار می زد و مستقیم به سمت هندورابی پیش می رفت. از دور «بویه» های دریا را دیدم این بویه ها یک نوع علامت و هشدار به قایقرانان هستند. علائم و شکل و رنگ آنها هر کدام معنایی دارند و بزرگترین پیامشان این است که قایق ها نزدیکش نشوند. یکی از دلایلش عمق کم آب در آن قسمت است.
خلیج فارس آبی تر از آسمان است آب به رنگ سورمه ای درآمده است در حال نگاه کردن به آبی یکدست دریا و خط افق بودم که از دور یک خط کرم رنگ پیدا شد و هر چه جلوتر رفتیم جزئیات بیشتری پیدا کرد. خشکی معلوم شد. رسیدم. در چشم بهم زدنی آبی پررنگ دریا به رنگ آسمان درآمد از کنار قایق ته دریا معلوم بود. ساحل کرم رنگ و آبی آسمانی همه سرنشینان قایق را متحیر کرد.
از قایق که پیاده شدم شرجی بودن جزیره را نسبت به کیش بیشتر حس کردم شاید به این دلیل که هنوز جزیره بکر است و ساختمانهای غول پیکر بی هویت روی آن سایه نینداخته و هوایش را تغییر نداده اند.
تا همگی از قایق پیاده شوند؛ مشغول دیدن ماهی هایی شدیم که به آن مرجانی می گفتند. نماینده محیط زیست و گشت جزیره به همراه آقای ایرج شرف زاده مدیر جزایر اقماری کیش همراهمان بودند. سوار ون شده، به هتل رسیدیم. هتلی یک طبقه که زیر نظر سازمان منطقه آزاد کیش برای آن سه ستاره گرفته شده است. جدا از اینکه این سه ستاره روشن هستند یا خاموش، در کل سه نفر آن را اداره و از میهمانان سازمان پذیرایی می کنند.
ساختمان هتل سالها پیش ساخته شده بود ولی هر بار بازسازی شد تا بتواند رونقی به این جزیره بدهد. در حال حاضر این هتل 18 اتاق با تخت های دو نفره تویین و دبل دارد و کاناپه ا ی که به تخت تبدیل می شود. دو اتاق از مجموعه اتاق های آن VIP و سوئیت است.
پنجره اتاق ها رو به دریاست. تعدادی از طاووس های جزیره یاد گرفته اند و پشت در اتاق ها و رستوران می آیند. هر روز برای گرفتن غذا پشت پنجره به انتظار می نشینند. 55 طاووس دو هزار کبک و 13 پرنده جیرفتی ساکنان تازه وارد این جزیره هستند که تولید مثل کرده و جمعیتشان را اضافه کردند.
هتل تمیزی است اگر قرار بود مسافر بپذیرد حدوداً برای هر سه نفر در یک اتاق یک میلیون تومان نرخ داشت. حیف که مسافران غیر سازمانی نمی توانند از آن استفاده کنند. آنها معمولاً بیرون هتل جایی که سرویس بهداشتی و حمام تعبیه شده، چادر می زنند. طبیعتگردان زیادی هستند که دلشان می خواهد حتی نور ساختمان هتل را نداشته باشند تا بتوانند شبها آسمان پر ستاره جزیره را ببینند. از حالا به بعد یعنی در فصل پاییز و زمستان اینجا بهشت طبیعتگردان است. همان ها که شرایط سفر به جزیره را می دانند.
با این حال به همه مسافرانی که بتوانند خود را به جزیره برسانند، بروشور رفتار با طبیعت را می دهند تا بدانند سفر به این جزیره با هر جای دیگر متفاوت است. چون این جزیره هنوز خیلی از امکانات رفاهی که ممکن است مسافران طلب کنند را ندارد 22.8 کیلومتر کل مساحت جزیره است با 128 نفر جمعیت و 24 خانه محلی در روستای هندورابی. مردم روستا به زبان عربی هم صحبت می کنند. شغلشان از قدیم صیادی بوده است همان زمان که با لنج های چوبی به کشورهای خلیج فارس می رفتند و ماهی های صید شده را می فروختند.
پس از اندکی استراحت و گذاشتن وسایل اضافه در اتاق هتل به دیدن جاذبه های جزیره می رویم. در بین راه با امکاناتی که سازمان منطقه آزاد کیش برای اهالی روستا ایجاد کرده هم آشنا می شویم از جمله سیستم آب شیرین کن.
برای مردم جزیره هر زمان نیاز باشد یا درخواست بدهند پزشک متخصص آورده می شود تا اهالی را ویزیت کنند. یک خانه بهداشت هم در زمان اضطراری به مردم خدمات می دهد.
دو مدرسه در مقطع متوسطه و ابتدایی ایجاد شده و دو معلم به دانش آموزان درس می دهد. اما هنوز کل جزیره با مشکل برق مواجه هست چون حتی هتل هم با ژنراتور کار می کند و باید چند ساعتی خاموش باشد. این وضعیت در گرمای تابستان اذیت کننده است. با این حال سطح جزیره با آنکه پوشش گیاهی زیادی ندارد و آفتاب به همه بخش های آن خوب می تابد ولی از انرژی خورشیدی استفاده نمی شود.
براساس مقاله جزیره ای با 128 نفر جمعیت و 55 طاووس در خلیج فارس باید بدانید که باید فکر اساسی تری کرد. میشد از سرزمین اصلی و از زیر آب زیرساختها را برای تأمین برق جزیره ایجاد کرد اما هنوز این اقدامات انجام نشده است.
پس از وقفه ای کوتاه در مرکز اقامتی جزیره، باید با گروهی از فعالان گردشگری جزیره کیش که با هماهنگی و همت معاونت گردشگری سازمان منطقه آزاد کیش راهی جزیره شده بودیم، سری به جاذبه های هندورابی می زدیم؛ جزیره ای که برای فعالان کیش هم ناشناخته بود.
چون راه رسیدن به آن همیشگی و در دسترس نیست. اما این عدم دسترسی آنها را خوشحال هم کرد! چون می گفتند هندورابی توسعه پیدا نکرده و همین قدر بکر ماندن جزیره خوشایند است. کاش هیچ وقت مثل کیش نشود!
برای درک بهتر از جذابیت های جزیره سوار ون شدیم و اولین چیزی که به چشممان خورد پوشش گیاهی جزیره بود. در واقع جزیره یک سطح صاف سنگلاخی است که دور تا دورش را مرجان ها گرفته اند و ساحل کرم رنگی در کنار آبی روشن دریا ایجاد کرده اند.
اما در وسط جزیره گاهی ممکن است درختان لور، کنار و گز مشاهده شود که بزهای رها در جزیره، تعدادی گربه، 55 طاووس، 13 پرنده جیرفتی و 930 کبک به سایه آن پناه می برند و عقاب هایی که بالای جزیره پرواز می کنند.
گرمای جزیره با هوای شرجی درهم آمیخته بود ولی اینها باعث نمیشد تا برای دیدن جاذبه ها از خودروی ون پیاده نشوم. قلب هندورابی اولین جایی است که شگفت زده می کند. تنگه ای کوچک مرجانی که اگر رو به دریا بایستی شبیه قلب آبی رنگی است که میتوان کنارش نشست و ساعتها رفت و آمد موج دریا را دید و خسته نشد به خصوص اگر «تموج» باشد. من آن را قلب هندورابی نامیدم.
در کنارش هیچ امکاناتی نیست ولی چادر زدن در بالای صخره ها می تواند نه تنها به طبیعت آسیبی وارد نکند بلکه جذاب هم باشد به شرطی که طبیعتگرد باشی و بدانی بدون امکانات چطور باید کمپ بزنی.
چند دقیقه ای نگذشته بود که تصور کردم سنگ بزرگی در کنار صخره تکان میخورد. سنگ نبود. لاکپشت بسیار بزرگی بود که از جایش تکان خورد و شناکنان از صخره دور شد. تا به آن لحظه لاکپشتی به این بزرگی ندیده بودم. ماهی های رنگی بسیار در کنارش رفت و آمد می کردند و هر از گاهی بوسه ای به او می زدند.
مقصد بعدی تنگه دیگری شبیه به یک پل بود. صداهای عجیبی را می شنیدم. روی زمین که نشستم متوجه شدم ساحل مرجانی نزدیک این پل کوچک آبی و کرمی، درست از دل سنگهای سیاه صدای نفس کشیدن دریا می آید. یک «هوووی» بلند هر چند ثانیه یک بار شنیده میشد.
انگار که راه بازدم جزیره از اینجاست. درست در کنارش صدفهای فسیلی بین سنگها سالیان سال است که جا خوش کرده اند. دلم میخواست ساعتها آنجا می نشستم و همراه با این صدا نفس می کشیدم یک دم و بازدم طبیعی. پیش خودم گفتم اگر هندی ها این جزیره را داشتند اولین کاری که می کردند مراقبه و اصلاح نفس کشیدن در همین نقطه از جزیره است!
ساحل صدفی. تصورش را هم نمی کردم در کنار یک ساحل تا این حد صدف وجود داشته باشد از صدف های بهم چسبیده تا فسیل های صدفی که داخل صخره های مرجانی به وفور قابل دیدن بود. خرچنگ های زنده کوچک و بزرگ و صدف هایی که هنوز موجودات لزج درونش تکان می خوردند و به سرعت سمت آب می دویدند.
از ساحل صدفی به سمت روستای هندورابی رفتیم در بین راه دو بنای قدیمی توجهم را جلب کرد. دو برکه یا آب انبار قدیمی که بیشتر از 60 سال سن دارند. این دو بنا را برای استفاده از آب باران ساخته اند. زمانی بود که مردم روستا از آب جمع آوری شده آن تغذیه می کردند. آب را به درون کوزه ای ریخته، سرش پارچه ای تور مانند می بستند تا فیلتر شود.
ورودی این برکه ها را پوشانده اند تا حیوانات جزیره داخل آنها نیفتند. این برکه ها هنوز سرحال و پر آب هستند هر چند که اهالی روستا از آب آشامیدنی تصفیه شده استفاده می کنند.
در کنار برکه ها سنگهای کوچک ایستاده زیادی وجود دارد. این سنگها به نشانه وجود قبر در زمین بوده، یک سنگ برای یک نفر یا یک دورچین از سنگهای متعدد که نشان دهند قبر فرد مهمترین است. سنگ قبرهای جزیره بیش از دو هزار مورد در سه محوطه قبرستان است.
قبرستان دیگر نزدیک به قلعه ای است که از سالها پیش در جزیره کاربرد داشته و الان تنها تلی از سنگ و خاک باقی مانده است. با این حال میتوان فهمید این قلعه چاه و برجکی داشته است. به بالای تل سنگ و خاک که رفتم می توانستم دور تا دور جزیره را ببینم. آقای هندورابی زاده که مسئول محیط زیست جزیره است نشانم داد که در دور دست بقایایی از دو روستای دیگر هندورابی به نام الدورات و الصرا وجود دارد.
میگوید داستان بدون منبعی هست که می گوید مردم این دو روستا با هم سر جنگ داشتند و یکدیگر را از بین بردند قدرتمندترین شان روستای هندورابی بوده که هنوز هم هست. اهالی دو روستا از جزیره رفتند و از سنگهای باقیمانده خانه های دیگری در جزیره ساخته شد.
در همین جا کنار قلعه هم سنگ قبرهای زیادی روی زمین قابل مشاهده است. برخی از آنها یک نشانه خاص دارند. محمد هندورابی زاده می گوید که به این سنگها 5 انگشتی می گویند، چون حجاری مختصری روی آن به شکل 5 انگشت انجام شده است. او نمی داند معنی آن چیست. تعدادی از سنگ قبرها بزرگ هستند و شبیه به آرامگاهی ایجاد شده اند و دور تا دور قبر قرار گرفته اند.
هندورابی زاده از اینکه به مرور زمان به سختی می تواند سنگهای 5 انگشتی را پیدا کند ناراحت است و می گوید که این سنگها در حال از بین رفتن هستند و من نمی دانم چه کار باید کنم ضمن اینکه دیگر پیدا کردم سنگهای 6 انگشتی از این هم سخت تر شده است.
او به یاد می آورد که پدرش می گفته تعدادی از افرادی که اینجا به خاک سپرده شده اند جزو پرتغالی هایی بوده اند که زمانی جزیره را اشغال کرده بوده و همین جا از دنیا رفته اند اما نمی داند کدام قبر متعلق به آنهاست.
از قبرستان به سمت چادرهای سفید رنگی می روم که از ده سال پیش تا به حال در جزیره مانده است چادرهای برزنتی محکمی که هیچ باد و باران و طوفانی حتی شرجی هوا آن را از بین نبرده است و همچنان پابرجا هستند این چادرها به چادرهای ایتالیایی مشهورند بخش خصوصی همان زمان که این جزیره برای فعالیتهای گردشگری شروع بکار کرد، این تجهیزات را به جزیره آورد و روزانه تورهایی با ظرفیت 200 نفر برگزار میکرد.
داخل چادرها امکاناتی مانند چوب تختها، سرویس های بهداشتی و حمام تعبیه شده است. ده چادر ایتالیایی با جانمایی مناسب کنار ساحل قرار دارند که 5 چادر دارای استخر است. بخش خصوصی تا پایان سال فرصت داشت تا تکلیف این چادرها را مشخص کند.
چون از یک سالی به بعد مشکلاتی در قرارداد پیدا کرد که نتوانست این تورها را اجرا کند. با این وجود هنوز خودروهای کاروان و موتورهای چهارچرخ آنها در جزیره باقی مانده است. از این میان 20 چادر عربی هم در نزدیکی این چادرها ایجاد شده که آنها هم زمانی میزبان گردشگران بودند هنوز چادر رستوران بعد از سالها سرجایش مانده است به این امید که گردشگری هندورابی دوباره جان بگیرد.
ادامه سفرنامه به جزیره هندورابی را در حالی آغاز میکنم که رفته رفته هوای جزیره بهتر از قبل می شود و طبیعتگردان کم کم به جزیره می روند؛ همان ها که قرار است در کنار ساحل کمپ می زنند و با شرایط جوی و امکانات و فرهنگ جزیره آشنا هستند.
با گروهی از فعالان گردشگری جزیره کیش که در قالب تور یک روزه آشناسازی با هندورابی همراه شدم و به دیدن جاذبه های این جزیره رفتم؛ جزیره ای که جاذبه هایش تنها به طبیعتش ختم نمی شود بلکه مردم روستا بخش مهمی از جاذبه این جزیره هستند 128 نفری که در جزیره زندگی می کنند با همه چالش ها و سختی هایی که دارند، حافظ این جزیره ایرانی هستند. بیشتر آنها ماهیگیر و صیاد بوده و از قبل هم همین شغل را داشته اند و هنوز اگرچه به سبک قدیم ماهیگیری نمی کنند اما یادشان هست که با لنج های چوبی ماهی صید شده را در کشورهای خلیج فارس خالی می کردند. لنج هایی که دیگر در جزیره پهلو نمی گیرند و از همه قایق ها و کشتی ها ته مانده اسکلت یک «بارج» باقی مانده است.
مردم جزیره ای که از سرزمین اصلی دور هستند و رفت و آمد به کشورمان برای آنها آسان نیست؛ داستانهای زیادی درباره «هند» و «رابی» دو عاشق و معشوقی دارند. از جمله اینکه در جزیره زندگی می کردند و از همان جا اسم جزیره را هندورابی گذاشتند. این نام اکنون به عنوان نام خانوادگی اهالی جزیره هم استفاده می شود و تعداد زیادی از مردم «هندورابی زاده» نام دارند.
پیرمردی که از همه سن و سال دارتر است و هنوز هم خاطرات قدیمی این جزیره برای او زنده است یادش می آید که وقتی می خواستند نام خانوادگی برای او انتخاب کنند گفته من در هندورابی زاده شده ام و همان نام را برایش ثبت کرده اند. او بزرگ جزیره است و میهمانان زیادی وقتی به جزیره می روند، با او دیدار می کنند.
یکی از پسرانش به نام محمد مسئولیت محیط زیست جزیره را به عهده دارد. روحیه حفاظت از زیست جزیره را از پدرش به ارث برده است. وقتی در رستوران تنها هتل جزیره صحبت می کردیم؛ درباره گونه های حیوانی و جانوری این جزیره کوچک و حفاظت از مرجان های دریایی میگفت و اینکه لاکپشت های پوزه عقابی در حال انقراض در جزیره زندگی می کنند و تعدادشان هم کم نیست.
محمد هندورابی زاده از اینکه قرار است به جز درختان بومی و لور و کنار گونه های دیگری از درختان در جزیره تکثیر شوند خوشحال است و همانطور که توانسته اند طاووس ها و کبک های جزیره را تکثیر کنند.
در حال صحبت با هندورابی زاده بودم که برخی از فعالان گردشگری کیش به او گفتند اگر گردشگر به جزیره بیاید، طبیعت آن را خراب می کند ولی او گفت که براساس طرح جامع جزیره، طبیعت گرد به جزیره و محیط زیستش آسیبی نمی زند با این وجود هنگامی که گردشگران پا به جزیره می گذارند به آنها بروشوری می دهیم که در آن اطلاعاتی درباره رفتار با طبیعت در جزیره نوشته شده است.
با هندورابی زاده و آقای ایرج شرف زاده، مدیر جزایر اقماری سازمان منطقه آزاد کیش سری به روستا و بخش های دیگری از جزیره زدم و متوجه شدم مردم جزیره هندورابی با مشکل بزرگ برق مواجه هستند. آنها چند ساعت در روز حتی در گرمای طاقت فرسای تابستان هم چند ساعتی قطعی برق را باید تحمل کنند. پنل های خورشیدی گزینه مناسبی برای استفاده از آفتاب جزیره است اما گویا نصب آن مشکلات زیادی به همراه هزینه هنگفت دارد و اهالی نمی توانند از این امکانات استفاده کنند ضمن اینکه همیشگی نیست. پس باید فکر اساسی دیگری کرد.
از طرفی اگرچه تلاشی برای داشتن آنتن موبایل در جزیره انجام شده ولی بیشتر شبها آنتن ندارند. بنابراین دسترسی به اینترنت نیز برایشان مشکل است.
اما استفاده از آب شیرین با نصب دستگاه های بزرگی حل شده است. خانه بهداشت هم برای غربالگری اولیه بیماران خوب است اما باید برای درمان های اساسی تر به کیش سفر کنند یا به سرزمین اصلی.
نکته جالب برای من در این سفر، تزئین خانه های جزیره با پرچم ایران بود. آنها هر زمان جشنی، عروسی مراسمی داشته باشند از پرچم ایران برای تزئین و نشان دادن شادی و پایکوبی استفاده می کنند. مردم پرچم را در آن روز خاص از سر درخانه ها هم آویزان می کنند.
محمد می گوید: با وجود اینکه خیلی از مردم جزیره به امارات رفته اند اما پدرم حب وطن دارد و این خصوصیت را مردم دیگر جزیره هم دارند خیلی ها موقع جشن تعجب می کنند که چقدر پرچم در خانه ها آویزان است.
اتفاقات تلخ و عجیب این مردم هم کم نبوده است. محمد میگوید که هر سال دو تا سه جنازه به ساحل می آید با وضعیتهای ناخوشایند. در آن صورت جسد را به پزشکی قانونی انتقال می دهند تا هویتش مشخص شود. رفت و آمد برای مردم جزیره مثل خیلی از جزایر دیگر به سهولت انجام نمی شود. اولین مشکل مواج بودن دریاست که انتقال به سرزمین اصلی یا جزیره کیش را دچار مشکل می کند.
در حین بازدیدم از جزیره، فرودگاهی را دیدم که چند سال پیش با سر و صدای زیادی افتتاح آن جشن گرفته شد، چون قرار بود پروازهای آموزشی توسط هواپیماهای کوچک را برگزار کند، اما هیچ وقت کارایی نداشت و همانطور بلااستفاده ماند.
امکانات گردشگری و اقامتی جزیره هم که ده سالی است خاک میخورد امکاناتی که مناسب طبیعتگردان و محیط جزیره است و بعد از این همه سال دیگر استفاده ای از آنها نمی شود.
براساس مقاله جزیره ای با 128 نفر جمعیت و 55 طاووس در خلیج فارس باید بدانید که این جزیره 87 چاه دارد و جاذبه هایی که تنها اهالی جزیره می دانند کجاست و چه ساعت از شبانه روز میتوان آنها را بهتر دید مانند چشمه های آب شیرین و بازی کوسه ها و پیاده روی در آب دریا!