شاهنامه فردوسی بزرگترین موزه ایران شناسی است
ایسنا/ براساس سخنان یک استاد ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد، شاهنامه فردوسی بزرگترین موزه ایران شناسی است.
علیرضا قیامتی اظهار کرد: وطن و میهن در شاهنامه مجموعه ای از پسندهای آرمانی، اخلاق و گنجینه فرهنگ، تمدن، داد و خرد است. در شاهنامه میهن و مفهوم میهن دوستی به معنی نژادپرستی نیست بلکه وطن دوستی آغاز دوست داشتن تمام مردم جهان است.
وی پیرامون اینکه شاهنامه فردوسی بزرگترین موزه ایران شناسی است، افزود: شاهنامه کتاب صلح و خرد است و هیچ کتابی در جهان نتوانسته در تدوین هویت ملی یک کشور به این اندازه مفید باشد. از این جهت شاهنامه از آثاری چون «ایلیاد و ادیسه»، «مهابهاراتا» و آثار «شکپیر» و «گوته» در این زمینه بیشتر مطرح شده است.
این استاد ادبیات دانشگاه فردوسی با تاکید بر اینکه 1700 بار تکرار نام ایران و ایرانی در شاهنامه نشان دهنده عشق فردوسی به میهن است، عنوان کرد: علت ستایش ایران در شاهنامه خودستایی و احساسات ملی نیست بلکه نشان این است که فردوسی باور دارد که نژاد ایرانی به دنیا خدمت کرده، پیام آور صلح بوده، توانسته علم و دانش دنیا را متحول کند و فرهنگ و سخن اخلاق محور و انسان دوستانه به جهان ارزانی داشته است.
قیامتی ادامه داد: در نتیجه شاهنامه بهترین کتابی است که می تواند درس میهن دوستی به ما بدهد، آن هم در روزگار کنونی که هویت ملی ما دستخوش یورش بیگانگان شده است. در این زمان بیش از هر زمانی نیازمند شاهنامه هستیم که بتوانیم ایرانی بمانیم و خود را در آیینه شاهنامه ببینیم.
وی تصریح کرد: هیچ نشانی در شاهنامه از جانبداری های قومی، نژادی، دینی و مذهبی نمی بینیم. در این کتاب نژادی بالاتر است که در مبارزه با بیدادگری و ستم بیشتر کوشیده باشد. از جایی که فرهنگ ایرانی همیشه در مبارزه با ستم سرآمد بوده فردوسی به ایران عشق ورزیده است و شاهنامه تجلی این عشق است.
میهن دوستی در شاهنامه مانع جهان دوستی نیست
این استاد ادبیات دانشگاه فردوسی با اشاره به میهن دوستی در شاهنامه بیان کرد: هیچ شاهکار ادبی به این اندازه نتوانسته عشق به میهن را به تصویر بکشد. البته که میهن دوستی در شاهنامه مانع جهان دوستی نیست. پاسداشت ایران و ایرانی به مفهوم بی ارج کردن دیگران نیست؛ یعنی فردوسی در شاهنامه نمی خواهد دیگران را زشت و بد جلوه دهد و میهن دوستی او با ارتباط با جهانیان مغایرتی ندارد.
قیامتی افزود: فردوسی خواهان پیروزی ظالم نیست حتی اگر ایرانی باشد و معتقد است که باید حق به حق دار برسد. در داستان خوشنواز و پیروزشاه نیز فردوسی طرف یک غیرایرانی را میگیرد.
وی با اشاره به اینکه ایرانیان و تورانیان هر دو فرزندان فریدون هستند، گفت: جنگ های شاهنامه جنگ های نژادی نیست بلکه رویارویی خرد و نادانی و ظلم و دادگری است. تورانیان و ایرانیان اگر در مقابل هم می ایستند به خاطر خوی و منششان است و اگر ضحاک و افراسیاب نکوهش می شوند به خاطر نژادشان نیست بلکه به خاطر در خطر قرار دادن انسان و انسانیت است.
این استاد ادبیات دانشگاه فردوسی با تاکید بر اینکه جنگ های شاهنامه برای برقراری عدل و داد است، تصریح کرد: در زمان صلح می بینیم که شخصیت های شاهنامه از کمک به دشمنان ایران هم دریغ نمی کنند. همچنین برخی از پهلوانان شاهنامه رگ تورانی دارند؛ مانند رستم، سهراب، سیاوش و زال. اگر فردوسی ایران را مطرح می کند میخواهد آن را به عنوان یک ظرف برای نیکی ها نگه دارد.
قیامتی در خصوص نشانه های وطن دوستی فردوسی در شاهنامه عنوان کرد: حضور یگانه پرستی که نماد آیین مزدیسنا یا زرتشت است و سوگندهای آیین زرتشت و آیین مهر در شاهنامه نشانه هایی از وطن دوستی فردوسی است. «به دادار دارنده سوگند خورد/ به روز سپید و شب لاجورد» یکی از سوگندهای آیین مهر است.
وی افزود: در شاهنامه فردوسی هویت ملی، فرهنگ، آیین ها و رسم و رسومات ایرانیان بازتاب پیدا کرده است که این هم از دیگر نشانه های علاقه فردوسی به ایران است. در واقع شاهنامه آیینه است که ایران را در آن به زیبایی می بینیم.
این استاد ادبیات دانشگاه فردوسی تشریح کرد: در شاهنامه جشن هایی مانند نوروز و مهرگان را می بینیم. همچنین راه و روش خواستگاری و سوگواری ایرانی، نیایش های ایرانی، تاریخ، فرهنگ، اعتقادات و اسطوره های ایرانی در شاهنامه نمایش داده شده است. تمام آیین های ایرانی در مراسم ازدواج مانند عروسی، پاتختی، شاباش، گل آرایی مرکب عروس و داماد و نثار کردن زر، نقره، زعفران و گل بر سر عروس و داماد ریختن در شاهنامه بچشم می خورد.
شخصیت های شاهنامه جلوه عشق به ایران هستند
قیامتی با اشاره به اینکه عشق به ایران در واژه واژه شاهنامه مشخص است، تصریح کرد: در جایی از شاهنامه رستم گفته است که جانش را برای ایران و ایرانی فدا می کند. در واقع تمام پهلوانان شاهنامه نماد میهن دوستی هستند. ابتدا رستم است و سپس پهلوانانی چون بیژن، گیو، گودرز، طوس و شهریارانی چون کیخسرو، بهرام و نوشیرون عادل و دادگر که همگی در راه ایران از جان خود دریغ نمی کردند.
وی افزود: در جایی از شاهنامه بهرام می گوید «که دادار کیهان مرا یاور است/ که از دانش برتران برتر است/ به نیروی آن پادشاه بزرگ/ من ایران نگه دارم از چنگ گرگ». در جایی دیگر نوشته است که رستم در هنگام بازگشت به ایران وقتی خاک ایران را می بیند اشک از چشمانش جاری می شود. همچنین بهرام نیز می خواسته در ایران دفن شود.
این استاد ادبیات دانشگاه فردوسی بیان کرد: در شاهنامه عشق به ایران، عشق به انسانیت و ارتباط با خدا پیوند خورده است. فردوسی نمی گوید ایرانی برتر است، بلکه ایران را ظرف خوبی ها قرار داد، چرا که هویت ایرانی در خطر بوده و از هر سو مورد هجمه قرار میگرفته است.
داستانهای شاهنامه پندی برای امروز است
قیامتی با بیان اینکه شاهنامه ما را در گذشته محدود نمی کند، گفت: شاهنامه کتابی برای آینده است و آینده را می سراید. قطعا شاهنامه بهترین کتاب است که می تواند هویت ملی ما و وحدتمان را حفظ کند. در شاهنامه نه تنها ایران امروز که جغرافیای وسیع ایران تاریخی به نمایش درآمده است و سمرقند، بخارا، سیستان، آذربایجان، مازندران، خراسان و سپاهان را به هم متصل می بیند. هر پهلوانی از هر نقطه ای برای هدفی مشترک کار می کند و هر بخشی جایگاه والایی دارد.
وی از زبان فردوسی در پاسخ کسانی که شاهنامه را افسانه می دانند بیان کرد: «تو مر دیو را مردم بد شناس/ کسی کو ندارد به یزدان سپاس/ هر آن کس گذشت از ره آدمی/ ز دیوان شمر، مشمر از آدمی» یا در جایی گفته است «خردمند کاین داستان بشنود/ به دانش گراید بدین نگرود/ ولیکن چون معنیش یادآوری/ شود رام و کوته کند داوری».
این استاد ادبیات دانشگاه فردوسی تصریح کرد: در بخشی دیگر از شاهنامه آمده است «تو این را دروغ و فسانه مدان/ به رنگ فسون و بهانه مدان/ از او هر چه اندر خورد با خرد/ دگر بر ره رمز و معنی برد» این داستان ها نماد و رمز است. شاهنامه حقیقت مطلق است نه افسانه. شاهنامه ترویج خردورزی است و انسان خردمند اخلاق مدار است.
قیامتی با تاکید بر اینکه بنیان اخلاق در شاهنامه خردورزی است، گفت: کسی که با اخلاق اشنا باشد به سوی جنگ نخواهد رفت. «به دانش نیاید سر جنگجوی/ نباشد به جنگ اندرون آبروی/ سر مرد جنگی خرد نسپرد/ که هرگز نیامیخت کین با خردبه دانش». خرد با ایران پیوند خورده است. «خرد رهنمای و خرد دلگشای/ خرد دست گیرد به هر دو سرای» خرد زیربنای اخلاق است و اخلاق زیربنای دین داری و قدرت است. شاهنامه، امروز می تواند خردورزی را به ما یاد دهد و این به اخلاق مدار شدن ما خواهد انجامید.