وقتی بازیگر خانه امن منتقد سخت گیر خودش می شود + عکس
حمیدرضا پگاه می گوید منتقد سختگیر خودش است و چنین ادامه می دهد: وقتی کاری از خودم می بینم ، چه تازه بازی کرده باشم و چه در گذشته، با نگاه منتقدانه به آن نگاه می کنم و همیشه اول می گردم و عیب و نقص های کار خودم را پیدا می کنم. بیشتر دنبال ضعف های خودم در بازیگری هستم تا آن را در کارهای بعدی تکرار نکنم.
حمیدرضا پگاه بازیگر «خانه امن» درباره نقشش در سریال «آوای باران» گفت: قصه «آوای باران» در دو موقعیت زمانی روایت می شد و شخصیتی که من باید بازی اش می کردم، در مقطعی از داستان خارج شده و بعد از سال ها برمی گردد و با یک موقعیت تازه مواجه می شود. تعلیقی که در ذات و روند این قصه وجود دارد و فراز و نشیب هایی که «طاها» در آن تجربه می کند، برای من جذاب بود. من همیشه گفته ام که دوست دارم شخصیت ها و آدم های معمولی را در شرایط خاص بازی کنم و به نظرم «طاها» واجد این ویژگی بود.
او با یادآوری این که «آوای باران» دومین همکاری اش با حسین سهیلی زاده بعد از سریال «آخرین گناه» که یک سریال ماورایی بوده است، درباره این دو تجربه گفت: هر کارگردانی برای کار کردن در ژانرها و فضاهای مختلف، قواعد خاص خودش را دارد؛ اما همان کارگردان است که البته طی تجربه کار کردن پخته تر می شود، همانطور که یک بازیگر این فرآیند را طی می کند. در کل باید این را بگویم که کار کردن با آقای سهیلی زاده خیلی راحت است. چون دقیقا می دانند چه می خواهند و تکلیفشان با خودشان و دیگران روشن است و نسبت به اثری که در حال ساخت آن هستند، آگاهی و اشراف کافی دارند. البته از سمت دیگر سخت است، چون باید به اندازه ایشان نسبت به کار حساس و دقیق باشید. من همیشه می گویم خوب انجام دادن هر کاری سخت است.
«آوای باران» نسبت به «آخرین گناه» فضای متفاوتی داشت و به لحاظ ژانری در دو فضای متمایز بودند، ولی چون من و سهیلی زاده شناخت و همکاری قبلی با هم داشتیم خیلی راحت و بی دردسر با هم کار کردیم.
بازیگر «آوای باران» با اعتقاد بر اینکه حتی اگر سهم یک بازیگر از یک فیلم یا سریال، فقط این باشد که وارد قاب شود، داخل چند کشو را بگردد و از قاب بیرون بیاید، این بازی شاید به نظر ساده بیاید، اما بازی کردن همین کنش به شکل هنرمندانه دشوار است، در ادامه اظهار کرد: برای اینکه این بازی به ظاهر کم اهمیت، طبیعی و باورپذیر شود و برای اینکه واقعی به نظر برسد، شما به عنوان بازیگر باید اندازه و شیوه اجرای این عمل و کنش را به خوبی بدانید و مهارت اجرای آن را داشته باشید. به نظر من خود بازیگری چالش است. یعنی اگر یک پلان هم بازی کنید در واقع وارد یک چالش شده اید. یک چالش دراماتیک و تصویری. فرقی نمی کند. به هر حال شما باید این شخصیت را معرفی کنید و فراز و فرودهای شخصیت را در فراز و نشیب های قصه به شکل باورپذیری به تصویر بکشید. «طاها» در یک مقطع به لحاظ کاری و اجتماعی در اوج است و در مقطع زمانی دیگر برمی گردد و به دلیل اتفاقات خاصی که تجربه کرده، در یک شرایط جدید قرار می گیرد. حالا جایگاه او فرق کرده و انگار به دلیل زندانی طولانی که متحمل شده، به یک شخصیت دیگر بدل شده است. در واقع من نقش آدمی را که 15-20 سال از خودم بزرگ تر است، بازی کردم و این خیلی کار راحتی نبود. از سوی دیگر این شخصیت بعد از یک غیبت طولانی و تجربه زندان وقتی برمی گردد، با آدم ها و واقعیت های مختلفی رو به رو می شود، حتی برخی به او دروغ می گویند و با او صادق نیستند. در واقع «طاها»ی «آوای باران» یک آدم زخم خورده است و همه این ویژگی ها، ما را با یک شخصیت پیچیده رو به رو می کند. حفظ هویت این شخصیت و باورپذیر بودن این تغییرات در «طاها» برای مخاطب، بخش سخت کار بود.
پگاه با اعتقاد بر اینکه در سریال «آوای باران» گویی دو نقش را ایفا کرده است، خاطرنشان کرد: «طاها»ی بعد از زندان با «طاها»ی قبل از زندان متفاوت بود. این شخصیت دچار تغییر و تحول شده و انگار به یک آدم دیگر با خصلت ها و ویژگی های رفتاری دیگری بدل شده و این برای بازیگر به مثابه بازی در دو نقش است؛ گرچه کاراکتر همان کاراکتر است.