هیچ کدام از تپه ها و گورستانهای باستانی کشور از حفاری قاچاقچیان در امان نمانده است

ایلنا/ براساس آخرین خبرهای بدست آمده، هیچ کدام از تپه ها و گورستانهای باستانی کشور از حفاری قاچاقچیان در امان نمانده است.

گفتگو را با عبدالرضا مهاجری نژاد (عضو هیات علمی پژوهشکده باستان شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری) می خوانید:

عموما یکی از مهمترین سئوالاتی که باستان شناسی به دنبال آن است چگونگی زندگی و چالش هایی است که مردمان هزاران سال پیش و گذشتگان ما با آن روبرو بودند. با این وجود هر باستان شناس در ذهن خود سئوالاتی دارد که فعالیت در این رشته فرصتی برای یافتن پاسخ به آن را در اختیارش میگذارد. بزرگترین پرسشی که در حوزه باستان شناسی به دنبال پاسخ آن هستید، چیست؟

براساس مقاله هیچ کدام از تپه ها و گورستانهای باستانی کشور از حفاری قاچاقچیان در امان نمانده است، باید بدانید که باستان شناسی امروز همچون 50 یا 60 سال قبل نیست. در 30 سال قبل اگر در یک گور کاوش داشتیم، حداکثر اطلاعاتی که بدست می آوردیم درخصوص جنسیت و نهایتا سن فردی بود که در آن گور دفن شده بود. اما اکنون دیگر اینگونه نیست. به اندازه ای فعالیت های میان رشته ای و استفاده از ابزارهای جدید در حوزه باستان شناسی گسترش و توسعه یافته که حتی میتوان پاسخ دلیل فوت و بیماری های احتمالی را بدست آورد و به مسائل بهداشتی و جامعه شناسی آن زمان نیز پرداخت. چنین رویکردی به باستان شناسی در تمام دنیا گسترش یافته اما به نظرم همچنان در این حوزه آماتور هستیم. نوع پرسش مهم است.

مثال می زنم، ممکن است بیمار شویم و به پزشک مراجعه کنید. هر پزشک براساس پرسش هایی که در ذهن دارد آزمایش هایی برای شما می نویسد که انجام دهید. شاید بتواند با جواب آن آزمایش به پاسخی که در ذهن دارد برسد. اصل باستان شناسی نیز اینگونه است. باستان شناس براساس پرسش هایی که دارد به سراغ محوطه های باستانی می رود.

شاید نخستین سئوال که در ذهن عموم جامعه درخصوص گذشتگان وجود دارد این باشد که آنها چگونه زندگی می کردند. یکی از سئوالات مهمی که باستان شناسی نیز به دنبال آن است، همین است. آنچه همیشه در ذهن دارم باتوجه به علایقم به حوزه تاریخی و تاریخ سیاسی آن است که سیر تحول و تطور فرهنگ انسانها که از گذشته تا به امروز به جای مانده چیست. شاید تاکنون کتاب «سینوهه» را 5 بار خوانده باشم در این کتاب آمده که سینوهه در آن زمان گفته بود «استثمار و بهره کشی ملت ها به مرور زمان در آینده بیشتر می شود اما با متد و روش جدید» او این نظر را هزاران سال پیش در زمان فراعنه مصر داده بود.

براساس مقاله هیچ کدام از تپه ها و گورستانهای باستانی کشور از حفاری قاچاقچیان در امان نمانده است، باید بدانید که اکنون وقتی به آن نگاه می کنم، کاملا برایم مشهود است. سیر تحول و تطور رسیدن به آنچه اکنون شاهد هستیم برایم مهم است و به دنبال آن هستم. دوست دارم بدانم که طی هزاران سال گذشته چه اتفاقاتی افتاده و چه چیزهایی عوض شده و چه چیزهایی دوباره تکرار می شود. چگونه می شود که امروز ما در این نقطه ای که ایستاده ایم قرار گرفتیم.

آیا طی سالها فعالیت و مطالعه ای که داشتید، توانستید به پاسخ سئوالاتی که در ذهن دارید دست یابید؟ کاوش های باستان شناسی که داشتید توانسته شما را برای یافتن پاسخ این سئوال یاری دهد؟

کاوش های من مختلف و متنوع بود. در نقاط مختلف ایران کار کرد. از تپه ازبکی و اولتان گرفته تا سلطانیه و گورستانهای گیلان و مازندران و حتی سمنان و…حتی دوره اسلامی نیز کار کردم. بیش از 48 فصل کاوش داشتم و با بزرگان باستان شناسی ایران از ملک و کابلی گرفته تا سید سجادی و رهبر همکاری داشتم و چیزهای زیادی از آنها آموختم.

گورستان ها یکی از محوطه هایی هستند که کاوش های زیادی داشتم. گورستان و یافته های آن اطلاعات خوبی به باستان شناس می دهد. نوع نگاه اهمیت دارد پرسش هایی که در ذهن داریم می تواند راهگشای رسیدن به نکات مهمی باشد. ایران از معدود کشورهای دنیاست که سیر تحول و تطور، بدون وقفه در آن جریان داشت. ایران در همه دوره های تاریخی با این تحول و تطور درگیر بود. کمتر جایی در دنیا وجود دارد که دستخوش چنین تغییراتی شده باشد.

وقتی به مطالعات تاریخی نگاه می کنیم از هخامنشیان گرفت تا ساسانیان، اشکانیان و… وقتی به فرهنگ آن دوره نگاه می کنیم و تاریخ را ادامه می دهیم و به یک باره به نقطه ای می رسیم که دیگر خبری از آن فرهنگ نیست، اینجاست که با یک گپ تاریخی روبرو می شویم و این سئوال مطرح می شود که چرا با وجود فرهنگی که هزاران سال قبل از میلاد وجود داشت و حتی در دوره تاریخی ادامه یافت اما به یکباره بعد از حمله اعراب به ایران و تاکنون با یک انقطاع فرهنگی و خلاء در تاریخ کشورمان روبرو هستیم!

وقتی مستندات تاریخی و منابع موجود را نگاه کنیم و به یافته های باستان شناس می پردازیم، می توانیم با تطبیق آنها پاسخ این سئوال را بیابیم. دلیل کاملا روشن است. در چندین برهه تاریخی در کشورمان شاهد بوجود آمدن گپ فرهنگی هستیم که دلیل خاص خود را دارد. همین که می گویند تاریخ تکرار می شود، قابل تامل است. برای من این سئوال مطرح است که چرا فرهنگ ایران که در فاصله نزدیک بین النهرین قرار دارد با وقفه ای دو هزارساله از بین النهرین، خط را پذیرا می شود. چه شد که به یکباره فاصله جامعه شهری و روستایی ما زیاد شد؟ چه شد که به یکباره ایران از دوره سلجوقی و مغول به سمت جامعه روستانشین می رود؟ تمام اینها دلیل دارد.

تاریخ تکرار می شود و فقط زمان آن متفاوت است. در زمان حمله اعراب به ایران دولت مستقل از بین می رود و حکومت های منطقه ای برپا می شود و این روند تا دوره صفویان ادامه می یابد. همین امر راه را برای حمله مغول ها و تیمور به ایران هموار می کند. بعد از حمله مغولان، مردم به دشت ها و کوهها و…پناه می برند و این امر بیش از صد سال طول میکشد اینگونه است که زندگی عشایری شکل می گیرد و جای جامعه روستایی و شهری عوض می شود. در دوره های مختلف شاهد انقطاع فرهنگی در کشور هستیم و این روند در حکومت های منطقه ای ادامه می یابد.

حتی اکنون اگر نگاهی به مقوله مهاجرت داشته باشیم می بینیم که مفهوم آن در دوره باستان یک چیز بود و در دوره معاصر نیز یک بحث دیگر است. هرکدام از اینها تعاریف خاص خود را دارند. وقتی اقوام ایرانی وارد فلات ایران می شوند دلیل اصلی این مهاجرت و کوچ، خشکسالی و یخبندان بود. اقتصاد آن زمان براساس منابعی همچون دام و مراتع چرای دام ها بود. جنگ و دیگری هایی که آن زمان رخ میداد نیز برای بدست آوردن چنین منابعی بود. در زمان های بعد مباحث دیگری از ایدئولوژی گرفته تا دین و… مطرح شد. بعدها نیز مسائل اقتصادی مطرح شد. تمام این روند در طول تاریخ ایران رخ داده و در هر زمان که شاهد مهاجرت هستیم قطعا تغییراتی در امور مهم زندگی زمانه رخ داد.

براساس مقاله هیچ کدام از تپه ها و گورستانهای باستانی کشور از حفاری قاچاقچیان در امان نمانده است، باید بدانید که در عصر باستان شاهد شکل گیری بزرگترین تمدن ها از بین النهرین گرفته تا مصر و…در کنار رودخانه ها و منابع آبی هستیم. وقتی آب، زمین حاصل خیر، بهترین نهشته ها و…را داریم تمدن شکل می گیرد. اولین خط، اولین جامعه شهرنشینی، جامعه روستانشینی، ساختار معابد و…در بین النهرین شکل گرفته است. همه این موارد براساس دلایل علمی است. منابع در دوره های مختلف متفاوت است. وقتی از دوره مس و سنگ به این سو معادن کشف می شوند، ذوب فلز، سفالگری و..شکل می گیرد شغل ها و حرفه های مختلف بوجود می آید و پراکندگی جمعیت بیشتر می شود.

منابع غذایی نیز در دوره های مختلف بیشتر می شود و بعد از انقلاب کشاورزی، شاهد افزایش جمعیت هستیم، چرا که منابع افزایش یافته. در دوره شهرنشینی شاهد شکل گیری ساختارهای مختلف هستیم. نگاه به دوره های مختلف و بررسی آن علل مختلفی از چرایی کاهش و افزایش جمعیت ها و شکل گیری جوامع را پیش روی ما میگذارد.

در دوره های جدیدتر نیز بی خردی سیاسی حکام تاثیرگذار است. جنگهای جهانی بر اثر نابخردی حکام اتفاق افتاد و اینجاست که بار دیگر شاهد تکرار تاریخ هستیم. بنابراین برای یک باستان شناس که براساس مستندات به تاریخ نگاه می کند تمام آنچه در طول هزاران سال اتفاق افتاده و در تاریخ نقل شده برساس مستندات کشف شده نیز صدق پیدا می کند و شاهد روند این اتفاقات است. البته نگاه هر کس متفاوت است. من همیشه به دنبال رسیدن معلوم به علت هستم.

شاید اگر بتوان مستندات بیشتری را در گذشتگان بدست آورد، بتوانیم آثاری از این نابخردی را حتی در عصر نئاندرتال ها هم بیابیم. چرا این امر همچنان تکرار می شود؟

به دوره پیش از تاریخ کاری ندارم اما میتوانم به جرات بگویم که از دوره تاریخی به این سو از عصر باستان تاکنون تاریخ همچنان تکرار می شود. این امر دلیل دارد. ساختار قدرت در کشورها به نوعی تعریف شده است که هرگاه این ساختار قدرت متمرکز باشد، فساد ایجاد می کند. در ایران وقتی به اواخر دوره هخامنشیان نگاه می کنیم شاهد اعمال قدرت در حوزه های دین و مذهب و اعمال محدودیت در این حوزه هستیم. همچنین فساد در دربار ایجاد می شود و جنگهای پیاپی صورت می گیرد و در نهایت سلسله هخامنشیان از هم می پاشند.

این امر در سوریه، یمن و… تکرار شده است. حتی اواخر دوره ساسانیان شاهد تکرار این امر هستیم و فساد اداری شکل گرفته است. در آن دوره مغ های زرتشتی با محدودیت هایی که در جامعه در حوزه دین و مذهب بوجود آورده بودند سبب شدند تا گرایش مردم به سمت اعراب بیشتر شود. حتی فرقه گرایی زمانی بوجود آمد که فشارها در جامعه افزایش یافت و اختلافاتی که در میان عموم جامعه بوجود آمد. با نگاهی به کتیبه بیستون میتوان شاهد آنچه که در تاریخ باستان گذشته نیز بود. در آن کتیبه آمده که داریوش بعد از بازگشت مغ را میکشد. آنچه که به ما رسیده برگرفته از تاریخ فرهنگی گذشته ماست.

یک مثال می زنم؛ بارها پیش آمده که برای افرادی که کار نادرستی انجام می دهند از واژه های «پدر سوخته»، «شارلاتان»، «گور به گور شده» و… استفاده می کنیم. این واژه ها از فرهنگمان نشات گرفته و به نسل های بعد و جامعه منتقل شد. دلیل آن چیست؟ قطعا سابقه تاریخی در پس این فرهنگ وجود دارد. زمانی که مغول ها به ایران حمله کردند برای ایجاد ترس و وحشت در جامعه و تصرف منابع موجود، جنازه کسانی که با آنها مخالف بودند را پس از مرگ از قبر بیرون می آوردند و اسکلت آن را آتش می زدند.

براساس مقاله هیچ کدام از تپه ها و گورستانهای باستانی کشور از حفاری قاچاقچیان در امان نمانده است، باید بدانید که آنها با این کار رعب و وحشت در جامعه ایجاد می کردند تا دیگران در مقابلشان ایستادگی و مقاومت نکنند. این واژه «گور به گور شدن» یا «پدر سوخته» از همان زمان نشات گرفت، چرا که بازماندگان برای آنکه مغولان نتوانند قبر متوفا را پیدا کنند و جنازه را به آتش بکشند، متوفا را به نوعی قبر می کردند که گور او قابل شناسایی نباشد به نوعی «گور به گور شدن».

آیا باستان شناسی می تواند راهکاری برای مقابله با این امر ارائه دهد و به نوعی از تکرار تاریخ بکاهد؟

باستان شناسی می تواند آنچه گذشته را روایت کند. بارها شنیده ایم که در آمریکا بسیاری از سدها را تخریب می کنند تا اکوسیستم به حالت اولیه خود بازگردد دلیل هم آن است که مطالعات باستان شناسی انجام شده به این نتیجه رسیده که 500 یا هزار سال پیش اکوسیستم به نوعی بود که اکنون با تغییرات ایجاد شده آسیب دید. مستندات تاریخی که توسط باستان شناسان ارائه شده، راهگشای تصمیمات حال و آینده شده است.

آن زمان ساختار قدرت در ایران نهادینه نبوده است. در زمان کوروش، داریوش و…همواره اینگونه بوده شاید در دوره ساسانیان تا حدودی از این تمرکزگرایی کاسته شده باشد و مجلس موسسان شکل گرفته باشد اما در دوره های دیگر این امر تکرار شده است. حتی در دوره صفوی، قاجار و پهلوی ساختار قدرت مستبدانه بود. شاید در دوره های مختلف کارهایی توسط پادشاهان انجام شده باشد و آبادانی های صورت گرفته باشد اما در نهایت تصمیم گیری فقط توسط مرکز قدرت انجام گرفت. ساختار به ظاهر دموکراسی اما در واقعیت چیز دیگری بود.

ایران از جمله معدود کشورهایی است که سالهاست اقوام مختلف در کنار هم بدون مشکل زندگی می کنند. همچنین ساختار قدرت در ایران براساس آب و آبیاری بود. هر کس زمین بیشتری داشت، آب بیشتری در اختیار داشت و قدرت بیشتری هم داشت.

در دوره معاصر نیز دلیل دیگری وجود دارد، چرا که رئوس قدرت جهانی به دنبال آنهایی هستند که منابع یا موقعیت سوق الجهشی دارند. تا زمانی که کشورهای جهان سوم منابع غنی و سرشاری دارند به شکل های مختلف استعمار و استثمار می شوند. اینجاست که همان صحبت اول من که از سینوهه بود صدق می کند. مدل استثمار و بهره کشی در دنیای جدید شکل دیگری به خود گرفت.

یکی از کاوش هایی که داشتید در قلعه اولتان بود. به تازگی کاوش ها در گورستان اولتان نشان از تنوع تدفین ها دارد که می تواند نشان از تنوع فرهنگ و آداب و رسوم در این منطقه داشته باشد. از یافته های کاوشی که در قلعه اولتان داشتید بگویید. از این قلعه در دوره های مختلف تاریخ از پیش از اسلام گرفته تا بعد از آن استفاده میشد.

اقوام در ایران، گذشته غنی دارند. نباید فراموش کرد که در زمانی که در ایران تمدن شکل گرفت در سایر مناطق از بین النهرین گرفته تا مصر، چین، مکزیک و… نیز تمدن وجود داشت. در طول تاریخ برای ساختن فرهنگ، تمام اقوام شرکت داشتند. برای ساخت تخت جمشید نیز از تمام دنیا کارگران و استادکاران آمده بودند و نظرات و ایده هایشان را اجرا می کردند. از آنجا که اقوام ایرانی از مادها گرفت تا پارتیان و هخامنشیان و…ریشه مشترک دارند از این رو اقوام در ایران هیچگاه نمی توانند از یکدیگر جدا شوند.

از همان عصر باستان، ازدواج ها و پیوندهای خانوادگی ایجاد شده و حتی مادها و هخامنشیان نیز با پیوند خانوادگی قدرت را تقسیم کردند. کرد، بلوچ، گیلانی، ترک و…همواره در طول تاریخ در کنار یکدیگر قرار داشتند و اینگونه نبود که یک قدرت بیاید و همه را کنار بگذارد و تنها یک قوم باقی بماند و…در واقع، اقوام ایرانی از ایران باستان تاکنون ریشه های مشترک با یکدیگر دارند و پابرجا هستند. همین امر تنوع آیین و تنوع فرهنگ بوجود آمد.

برای کاوش در قلعه اولتان در نقطه صفر مرزی اولتان در استان اردبیل کار کردیم که یک قلعه اشکانی ساسانی بدست آمد که استفاده از آن حتی دوره نادری و سلجوقی و حتی معاصر…ادامه داشت. در دوره اسلامی، تاثیر عثمانیان در این منطقه بیشتر مشهود است. دورتادور قلعه خندق است که در دوره اشکانی و ساسانی کنده شده همچنین برج هایی در دوره اسلامی به این قلعه الحاق شده که هنوز دلیل آن را نمی دانیم. ما داخل قلعه کار کردیم و تراکم معماری و داده های آن بسیار زیاد و متنوع بود. حتی برای نخستین بار توالت فرهنگی را در این قلعه پیدا کردیم که برایمان خیلی جالب توجه بود. در واقع، میتوان گفت استفاده از توالت فرهنگی در فرهنگ قدیم ما و قبل از اسلام وجود داشت اما کم کم فراموش شد. تمام اینها دلیل و ریشه تاریخی دارد.

باتوجه به کاوش های متعددی که در نقاط مختلف داشتید آیا به نظر شما کاوش باستان شناسی در شرایطی که امکان حفاظت ومرمت وجود ندارد، لازم است یا تخریب گر خواهد بود؟

درحال حاضر کلا با کاوش باستان شناسی مخالف هستم. کاوش نیازمند مرمت حفاظت و نگهداری و حتی مستندنگاری و انتشار مقالات است. در هیات های کاوش باید علاوه بر باستان شناس، مرمتگر، معمار، متخصص میان رشته ای از گیاه شناس گرفته تا مردم شناس و…حضور داشته باشد. این درحالی است که طی 20 سال گذشته نمی توانیم هیاتی را پیدا کنیم که چنین ویژگی هایی داشته باشد. از همه مهمتر وقتی جایی را کاوش می کنیم باید تبدیل به منابع و رفرنس شود اما سالهاست اینگونه نیست و کاوش تبدیل به نوعی تخریب شده است.

چند درصد از استانداردهای کاوش های باستان شناسی بین المللی در کشور رعایت می شود؟

استانداردهای باستان شناسی با استانداردهای کل یک کاوش تفاوت دارد. وقتی اعتبار و بودجه نباشد با 50 یا 100 میلیون تومان چه می شود کرد؟ اتفاقی نمی افتد. حفاری و کاوش باستان شناسی زمانی علمی و سیستماتیک است که همه فرآیندهای کاوش از حضور کارشناسان و متخصصان گرایش های مختلف و میان رشته ای گرفته تا حفاظت و مرمت و در نهایت انتشار مقالات پیاپی و…فراهم باشد. این در حالی است که مهمترین بخش کاوش که همان انتشار مقالات است سالهاست به فراموشی سپرده شد.

البته در بسیاری از موارد که شاهد فعالیت هیات های مشترک باستان شناسی هستیم از آنجایی که هیات های خارجی هزینه کاوش را تامین می کنند از این رو، نخستین بازخورد انتشار مقاله یافته ها در اختیار آنهاست. کسی مخالف کاوش مشترک نیست اما آیا به همان اندازه که ما به خارجی ها مجوز کاوش در محوطه هایمان را می دهیم، ما نیز اجازه داریم که در محوطه های باستانی آنها کاوش داشته باشیم؟ پاسخ خیر است. آنها ما را در کاوش هایشان شریک نمی کنند. باید ضوابط اجرا شود.

اما از آنجا که بسیاری از موارد دستوری است از این رو با مشکل روبرو می شویم. گاهی به دلیل عدم آگاهی کافی وزیر و معاونان او شاهد اتفاقاتی در حوزه میراث هستیم که نمونه آن می شود ساخت فیلم در بناهای تاریخی که عوامل درصدد افزدون بنای الحاقی به بنای ثبتی بر می آیند و کسی هم به آنها نمی گوید بالای چشمتان ابرو. باید برای هر اثر منقول و غیر منقول براساس ضوابط و پروتکل عمل کرد اما کارهای ما گزینشی سلیقه ای عمل می کنیم.

یکی از موضوعاتی که این روزها در حوزه باستان شناسی مطرح است حضور هیات های خارجی در قالب هیات های مشترک در کاوش هاست. عموما هیات های خارجی برای یافتن پاسخ پرسش های خود به ایران می آیند، آیا سرپرستان ایرانی تنها همراهی کننده هیات خارجی هستند و برای یافتن پاسخ سئوالات خود تن به کاوش نمی دهند یا آنکه این نیاز در آنها احساس نمی شود؟

به لحاظ سخت افزاری، باستان شناسان ایرانی بهترین اطلاعات و آگاهی را دارند. میتوان گفت بدنه باستان شناسی ایران قوی است. اول باید تعریف شود که هیات های خارجی که به ایران می آیند با چه پرسشی می آیند و اصلا شاید این پرسش ها به درد ایران نخورد. آنها می خواهند در بهشت باستان شناسی کار کنند و رزومه بسازند. کسی مخالف هیات های مشترکت را خارجی ها نیست اما منافع دو طرف باید در نظر گرفته شود. ممکن است مشکل اعتبار، آزمایشگاه و سخت افزار داشته باشیم کما آنکه وسایل آزمایشگاهی ما به بیش از 5 دهه پیش باز می گردد. اینجاست که وزیر میراث و گردشگری باید به ساختار موجود احاطه داشته باشد. نیازمند نوسازی هستیم، اما در نهایت باید پرسش های مطرح شده برای ما نیز اهمیت داشته باشد.

بیش از 48 فصل کاوش در محوطه های مختلف را تجربه کردید. در میان این کاوش ها کدام محوطه برایتان جذاب تر بود؟

پاسخ به این سئوال سخت است. هیجان در کار تمام باستان شناسان وجود دارد. برای مثال وقتی در سلطانیه کار میکردم عظمت معماری، کاشی کاری ها و مواد فرهنگی که بدست می آمد برایم جالب بود. همه چیز خاص و منحصر بفرد است، چرا که اطلاعات بدست آمده تکمیل کننده هستند.

در زیویه کار می کردم که با گور دسته جمعی که 12 نفر در آن دفن شده بودند روبرو شدیم. این گور دسته جمعی و علت دفن آن جالب بود. ورودی داشت و چند تدفینه بود. اکنون نیز گورهای دسته جمعی اینچنینی در نقاط مختلف کشف می شود که ریشه تاریخی دارند. همین کشفیات و اینکه یافته های جدید می تواند بخشی از پازل سئوالات ما را فاش کند، جالب و جذاب است. انواع تدفین ها و حتی اشیای تدفینی و نحوه چیدمان آن در هر گور تفاوت دارد که نشان از جایگاه اجتماعی، ثروت و شخصیت آن فرد دارد.

در زیویه 11 گور را کاوش کردیم که 9 گور آن قبلا توسط حفاران غیر مجاز وقاچاقیان باز شده بود. در یکی از این گورها دو دکمه طلا پیدا کردیم که دقیقا عین همان دکمه ای بود که یکی دیگر از باستان شناسان در جوبجی خوزستان پیداکرده بود. برایم جای سئوال بود که آن دکمه ها از دوره عیلام بودند اما این دکمه ها از دوره ماناییان بود. اینکه چه ارتباطی بین آنها می تواند وجود داشته باشد و اینکه چرا به لحاظ شکل و ماهیت این اشیا تا این اندازه شبیه به یکدیگر هستند برایم جالب بود. قطعا ارتباط مستقیمی بین آنها وجود داشته یا منشاء ساخت آن یکی بود یا…

حفاری های غیر مجاز یکی از آسیب های حوزه میراث فرهنگی و باستان شناسی است. سالهاست محوطه های باستانی توسط قاچاقچیان شخم زده می شوند و اشیای باستانی غارت می شوند. حفاری های غیرمجاز تا چه اندازه به حوزه باستان شناسی آسیب وارد می کند؟

همین امر نیز ریشه های تاریخی و فرهنگی دارد. متاسفانه به لحاظ فرهنگی به اندازه ای ضعیف هستیم که بسیاری از آدمها حتی آنهایی که تحصیلات عالیه دارند، با در دست گرفتن نسخه های مختلف به دنبال گنج و آثار تاریخی می روند. حتی بارها شاهد آن بودیم و هستی که برخی در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی درخصوص گنج یابی و…تبلیغ می کنند اما کسی کاری به کارشان ندارد. حفاری های غیرمجاز آسیب های زیادی به فرهنگ و تاریخ کشور می زنند. همین تبلیغاتی که کسی کاری به کارشان ندارد سبب تحریک سایر افراد می شود که به این سمت گرایش پیدا کنند. هیچ کدام از تپه ها و گورستان های باستانی کشور از حفاری قاچاقچیان در امان نماند. یکی از دلایل این امر بی تفاوتی مسئولان و دلیل دیگر ضعف معاونت میراث و یگان حفاظت میراث در حفاظت و حراست از این محوطه هاست.

آیا خاطره جالبی از کاوش های باستان شناسی دارید؟

یکی از خاطراتم به «دوکیلو سفال» باز می گردد البته این خاطره نقلی از فروزان فر است که در آن زمان در شهر سوخته کار میکرد. او برایمان تعریف میکرد که یک روز خبرنگاری برای تهیه گزارش به محوطه آمده بود. در آن زمان گورهای متعددی در گورستان شهر سوخته کاوش شده بود و اشیای متعددی بدست آمده بود. فروزانفر می گفت که در حال توضیح اشیای بدست آمده در گورهای شهر سوخته بود که در یکی از توضیحاتش عنوان می کند افرادی که در این مکان دفن شده اند پیشانی بلند یا فوق پیشانی بلند بودند که در اصطلاح به آنها «دولیکوسفال» گفته می شود. فردای آن روز تیتر روزنامه ها این بود که «باستان شناسان در شهر سوخته دو کیلو سفال پیدا کردند». این خاطره برایم خیلی جالب است.

یکی از کارهایی که هنگام کاوش همراه با بزرگان باستان شناسی و اساتید امر داشتیم و انجام می دادیم این بود که شیطنت می کردیم و یک اثر تقلبی شبیه به آثار آن محوطه را درست می کردیم و برای ایجاد هیجان در ترانشه ها جا می زدیم که مثلا چنین چیزی پیدا شده. یکبار این کار را در دهه 70 در شهر سوخته انجام دادیم و در یکی از ترانشه ها یک اثر تبلت تقلبی را جاساز کردیم و کشف آن هیجان زیادی را در گروه بوجود آورد و جشن گرفتند و در آخر گفتیم که تقلبی است و خودمان کرده ایم و در به جش و پایکوبی پایان دادیم اما انرژی مضاعفی در تیم بوجود آمد که کار را پیش ببرد.

گفتگو: معصومه دیودار

هیچ کدام از تپه ها و گورستانهای باستانی کشور از حفاری قاچاقچیان در امان نمانده است
شما هم رای بدهید
رزرو آنلاین اقامتگاه
تور ها
فلای تودی

درباره نویسنده

بیشتر بخوانید

طرح استفاده بهینه از اشیای باستانی و گنج ها هنوز به هیچ کمیسیونی ارجاع نشده است

گلاره یوسف پور ، یکشنبه 25 اردیبهشت 1401

براساس آخرین خبرهای بدست رسیده، طرح استفاده بهینه از اشیای باستانی و گنج ها هنوز به هیچ کمیسیونی ارجاع نشده است.

نظرت چیه
0 دیدگاه و 0 رای ثبت شده است .
مرتب سازی :