سکوت مطلق سازمان جنگل ها درباره سیل اخیر
بارندگی های اخیر کشور شاید با یک مدیریت صحیح می توانست حلاوت و شیرینی خود را پس از گذراندن چند سال خشک برای کشور به ارمغان بیاورد، اما رحمت و نعمت نزولات آسمانی در سرزمین کم آبمان به مصیبت و عذاب تبدیل شد! این مساله از ابعاد مختلف قابل ارزیابی است، برای بررسی ابعاد این سیلاب با گفت وگو با مرتضی شریفی محقق برجسته کشاورزی و منابع طبیعی این مقوله را از بعد طراحی محیط و برنامه ریزی و مدیریت منابع طبیعی مورد کند و کاو قرار دادیم. تلاش داریم آسیب شناسی از دستگاه های مسئول داشته باشیم که چگونه در مقابل این نعمت کاسه را وارونه گرفته اند تا مردم نه تنها از این رحمت محروم شوند، بلکه رحمت تبدیل به عذاب برای آن ها شود:
جنگل ها و مراتع در واقع سدهای طبیعی در حفظ و توزیع نزولات محسوب می شوند و ماموریت اصلی سازمان جنگل ها حفظ شرایط مطلوب منابع است، آیا در سیل های اخیر این منابع عملکرد مناسب داشته اند؟
شریفی: معمولا اگر بخواهیم شرایط کیفی یک سایت جنگلی یا مرتعی را ارزیابی کنیم یکی از شاخص ها، برآورد میزان گل آلودی جریان آب سطحی یا به بیانی ضریب رسوب دهی حوزه درهنگام بارندگی ها است. رسوب های گسترده گل و لای در دامنه جنگل ها و مراتع از شمال تا غرب علامت خوبی نیست. خاکی که برای تشکیل هر سانتیمتر مکعبش یک بازه زمانی حدود 500 سال نیاز است به خاطر کوتاهی در حفاظت منابع شسته شده و از دسترس گیاهان مرتعی و جنگلی خارج شد.
در نتیجه توان تولید و سایت اندیکس به شدت افت و درجه آسیب پذیری در حد غیرقابل کنترل افزایش می یابد. اساساً یک سایت جنگلی با کیفیت مناسب در مقایسه با اراضی لم یزرع به طور متوسط حدود 15 برابر نفوذ پذیری نزولات را افزایش می دهد. برمبنای شواهد در حد گمانه زنی نه تنها جنگل های زاگرس بلکه جنگل های شمال هم چنین عملکردی نداشته اند. البته این آمار باید با پایش میدانی سازمان جنگل ها و موسسه عریض و طویل تحقیقات منابع طبیعی برای قضاوت ارائه شود. سطح و میزان نزولات مشخص است، اما می شد با نمونه گیری، حداقل در مسیل های عمده ورودی خروجی آب و درجه گل آلودی را برآورد کرد. جالب است تقریباً اغلب دستگاه ها خسارت سیل را در حوزه کاریشان بررسی گزارش کرده اند، چرا سازمان جنگل ها سکوت مطلق کرده است؟
ممکن است به مصادیقی از کوتاهی سازمان جنگل ها که آسیب پذیری در مقابل نزولات را تشدید کرده اشاره داشته باشید؟
شریفی: مصداق بارز ناکارآمدی و کوتاهی سازمان جنگل ها در طرح ریزی برای جنگل های منحصر به فرد جهانی شمال که براساس ماده 2 مصوبه قانونی «برنامه بهینه سازی جنگل» در سال 92 این سازمان ملزم به تدوین برنامه اجرائی مدیریت پایدار جنگل (SFM) بوده که قدمی برنداشته است.
اخیرا به جای مدل «مدیریت پایدار جنگل» دستورالعمل طرح کلیشه ای نیمه تفصیلی، برای جنگل هیرکان ابلاغ شده است. کار ارائه شده هیچ ارتباطی با SFM ندارد. مدل مدیریت پایدار دارای چارچوب استاندارد است، اتفاقا یکی از معیارهای عمده در مدل مدیریت پایدار جنگل، جنگلداری با رویکرد مدیریت آب است که در آن حوزه های سیل خیز جنگل، شناسایی و با اعمال برنامه پرورشی و با افزایش اشکوب ها توان حفظ آب ارتقا می یابد.
از طرفی دستور العمل باید به طور شفاف بگوید کدام داده ها جمع آوری به چه روش تبدیل به اطلاعات می شوند در کدام متدولوژی اطلاعات غربال شده و به خروجی ها ی مدیریتی مشخص منتهی می شوند؛ کار ارائه شده چنین مشخصاتی ندارد، از هر دری سخنی بیش نیست وجاهت علمی ندارد.
با دستورالعمل مشابه، چندین سال قبل با هزینه میلیاردی آن مقطع تحت عنوان طرح صیانت برای جنگل های زاگرس، طرح های غیر موجه تهیه شد. وقتی متوجه شدند که طرح قابلیت اجرایی ندارد به جای برخورد فقط به بازنشسته کردن مدیر مربوطه اکتفا کردند. در صورتی که زاگرس به عنوان قطب تولید آب مطرح بوده و حدود 35درصد آب شیرین سرزمین را تامین می کند اگر به جای طرح فاقد وجاهت فنی، طرح جنگل داری با رویکرد مدیریت آب، طرح ریزی و اجرا می شد، بخش اعظم نزولات یا به بیانی نعمت آسمانی در دل طبیعت زاگرس حفظ و طبیعت جان می گرفت و خسارت وارده به منابع طبیعی، استان های منطقه زاگرس و خوزستان تعدیل می شد.
چنین کوتاهی به هیچ وجه قابل اغماض نیست. زاگرس می توانست و می تواند براساس معیارهای بروز شده اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت بخاطر نقش در تامین آب سرزمین منطقه حفاظتی اعلام شود. حداقل سازمان جنگل ها موظف بوده جنگلداری با رویکرد مدیریت آب را در زاگرس اعمال کند.
امروزه نظر به اطلاعات آماری موجود در خوش بینانه ترین حالت موجود 75 درصد اشکوب بالای را در بیش از 80 درصد جنگل های زاگرس از دست داده ایم. وزیر جهاد کشاورزی شخم زدن زیر اشکوب را ترویج می کند، رئیس سازمان جنگل ها، مراتع را با علف هرز اشتباهی می گیرد و دستور برداشت آن در زیر اشکوب جنگل ها و مراتع را می دهد. سازمان جنگل ها با صدور بخشنامه ای قانون را دور زده تغییر بخش های گون زارها (یعنی گونه ممنوع القطع گون که نقش حیاتی در حفظ آب و خاک در اکوسیستم های شکننده دارد) مجاز اعلام می کند! در ایجاد جاده در عرصه های منابع طبیعی، شیب استاندارد تعریف شده است در شیب های بالای حد استاندارد جاده ساز موظف است برای اینکه با کوچکترین بارندگی طبیعت زیر رو نشود با ایجاد قوس و پیچ شیب را اصلاح کند، سازمان طی بخش نامه ای برداشت خاک جهت حذف پیچ یا به بیانی پیچ خواری را مجاز اعلام می کند.
به هرحال جای بسی تاسف خواهد بود اگر به سازمان جنگل ها اجازه داده شود آزموده را دوباره در جنگل هیرکان جهانی بیازماید. شایان ذکر است مدل مدیریت پایدار جنگل سابقه ای بیش از نیم قرن در دنیا دارد در بسیاری از کشورها اجرا شده و آزمون خطاها را پشت سرگذاشته توصیه بر این است برای تحول از طرح های کلاسیک به SFM باید دوره گذر منظور شود در طرح مدون دوره گذر از جمله منابع جایگزین فیبری برای جوامع محلی (نیازهای چوبی ساختمانی، نجاری و دیگر صنایع کوچک متعلق به عزیزان جنگل نشین) و شغل جایگزین برای نیروی های کار طرح های موجود باید شفاف و با قابلیت اجرائی مشخص شود. سازمان بدون تدوین طرح دوره گذر طرح ها سنواتی را تعطیل کرده است. این امر نیروهای کاری با بلاتکلیفی مواجه و زندگی مشقت باری را تجربه می کنند، در حالیکه سازمان در امر حفاظت نیاز مبرم به این نیروها دارد، از طرفی پیمانکاران از این وضعیت سو استفاده و با دامن زدن معضل یاد شده سعی دارند با تمدید قرار داد کماکان بخشی از دستمزد قشر زحمتکش را نصیب خود کنند. حداقل انتظار از سازمان جنگل ها این است که با احیای ضربتی «شرکت خدمات» این نیروهای زحمتکش را تحت پوشش و مشکل حفاظت را حل و صرفه جوئی قابل توجه هم در هزینه فعلی داشته باشد.
بررسی صحت و سقم کوتاهی ها و ناکارآمدی با دستگاه های ناظر است، اگر صحت داشته باشد چرایی مسئولیت گریزی و صدور بخشنامه های ضد حفاظت منابع طبیعی جای تامل جدی دارد.
منبع: خبرگزاری فارس