خانه یکی از اهالی بوئین میاندشت به عنوان موزه زنده گرجی میزبان گردشگران داخلی و خارجی است
خبرگزاری مهر/ براساس گزارشات منتشر شده، خانه یکی از اهالی بوئین میاندشت به عنوان موزه زنده گرجی میزبان گردشگران داخلی و خارجی است.
تاریخ ایران مملو از جنگ های مختلف است. جنگ هایی که برخی از زمین ها را از مردم ایران گرفت و برخی دیگر را از وطن خود دور کرد. عده ای به ایران تبعید شدند و عده ای به اجبار دور از وطن افتادند. حالا ایران اقوام مختلفی را در خود دارد. اقوامی با زبان های مختلف. در ایران اقوام گرج هم زندگی می کنند. گرجی های ایران سالها پیش از گرجستان وطن خود به ایران تبعید شدند. آنها در دوران حکومت صفویه، افشاریه و قاجاریه در نواحی مختلف ایران پراکنده شدند و تا یزد هم رفتند. برخی از آنها به مناطق شمالی ایران رفته اند و حالا میتوان آنها را در گرجی محله بهشهر شناسایی کرد. خوزستان، قزوین، فارس و تهران هم از جمله شهرهایی بود که در آن زمانها گرجی های زیادی را اسکان داد.
تعدادی نیز به مناطق کوهستانی و غرب اصفهان رفتند. این افراد زبان گرجی را می شناسند شاید زبانی که به آن تکلم می کنند مربوط به همان دوران تبعید باشد و چون دیگر ارتباطی با مردم گرجستان نداشتند زبانشان با زبان امروزی گرجی کمی متفاوت باشد.
برخی از گرجی ها در زمان های دور منطقه کوهستان فریدن را همسان با آب و هوای سرزمین خود یافتند و بنای زندگی را در آنجا گذاشتند. آنها در فریدن پس از بنای شهری جدید به نام افوس شهرهای میاندشت و فریدون شهر را تشکیل دادند. گرجی های فریدن در بوئین میاندشت، افوس، آغچه و داشکسن و فریدون شهر، چیقورت، سیبک، نهضت آباد و صادقیه ساکن هستند.
این روزها گردشگرانی که به منطقه بوئین میاندشت می روند، از موزه ای دیدن می کنند که تنها موزه زنده گرجی در ایران است. به این معنا که خانواده ای گرجی، هر روز میزبان گردشگران این منطقه هستند. آنها آداب و رسوم، وسایل قدیمی و زندگی خود را برای دیگران شرح می دهند و به زبان گرجی با یکدیگر صحبت می کنند.
در بوئین میاندشت خیلی ها عمه اکرم و پسرش حسین مرتضایی را می شناسند. خانواده ای که به همت حسین آقا همه وسایل قدیمی زندگی در خانه ای که به سبک قدیم ساخته شده بود، نگهداری می شود. خانه آنها یک حیاط مرکزی دارد که وسط آن یک اجاق کاهگلی قرار داده شده برای مهر که فصل انگورچینی و پخت شیره انگور است.
یک طرف حیاط دو اتاق قرار دارد اتاقی که در و دیوارش سیاه است وسط اتاق یک تنور بزرگ هست برای زمانی که تنور روشن است و نانهای زیادی آنجا می پزند. شاید کسی نداند انبار آرد و گندم برای روزهای سخت و سردی که میاندشتی ها به خود دیده اند بکار می آید و اصلاً جایش کجاست اما اینجا در گوشه ای از اتاق درست در جایی که جرز دیوار یک متری اندازه دارد، خالی است تا گندم و آرد ذخیره شود. از بالای دیوار غلات می ریختند و از پایین دیوار آن را برمی داشتند.
در زمستان این منطقه کوهستانی که برف آنقدر می باریده که کسی نمی توانسته یک متر دورتر از محل زندگی خود برود، این ذخیره جان اهالی خانه ها را نجات میداده است. برای همه تا می توانستند غلات ذخیره میکردند. حالا با تغییر آب و هوا این سختی از زمستان شهرستان هم رخت بسته ولی همچنان مردم این مناطق به یاد می آورند آن زمانی را که باید با هر آنچه در دست داشتند زندگی میکردند.
در اتاقی دیگر درست کنار اتاق تنور، وسایل قدیمی این خانواده به نمایش گذاشته شده است. وسایلی که شاید این روزها به کار نیاید ولی زمانی کاربردی حیاتی داشته است مانند ظرفی که برای مشک زدن از سقف اتاق آویزان است. این مشک با همه مشک هایی که تاکنون دیده شده متفاوت است چون از فرهنگ گرجستانی ها به این منطقه آمده است. مشک چوبی از یک تنه درخت که درون آن خالی شده بدون ذره ای شکاف ساخته شده است این هنر از توانایی مردم در روزگار گذشته خبر می دهد. آنها از گیاه سخت گون هم استفاده کرده و جارویی لطیف ساخته بودند یا کندوهای عسلی که بر خلاف کندوهای مربعی شکل امروزی به صورت استوانه ساخته می شد.
در این اتاق گنجه های نان و نقش های قالی نیز وجود دارد تا حاکی از آن باشد که این گنجه ها همیشه پر نان و قالی ها بر دار بوده است. اجاق حیاط روشن و میخ های بزرگ دیوار رد انگورهای خشک شده را دارد. در کنار حیاط آب زلالی روان است. بدون اینکه دیواری آن سوی جوی آب باشد خانه ای از قوم دیگری زندگی می کنند. آنها سالها در کنار هم به همین شکل زندگی کرده اند نه دیواری و نه حفاظی میان خودشان و همسایه بوده است. این همان زندگی مسالمت آمیز مردم منطقه بوئین میاندشت است که با وجود 5 قوم لر، ترک، فارس، ارمنی و گرج در کنار هم زندگی خوبی دارند.
حسین مرتضایی همیشه خانه موزه زنده گرجی را به روی گردشگران باز نگه می دارد او خاطره ای از برخورد با گردشگران گرجستانی تعریف می کند و می گوید: روزی دو نفر از گردشگران به اینجا آمدند ما زبان آنها را کمی متوجه میشدیم اما مانند این بود که کسی از زمان حافظ و سعدی با شما حرف بزند یا حتی ممکن است آنها چنین فکری کنند. آنها خیلی خوشحال می شوند وقتی می بینند ما همزبان آنان هستیم.
در دهه 80 و 90 رئیس جمهور و رئیس مجلس وقت گرجستان به فریدونشهر و فریدن سفر کردند آنها اولین مقصدشان را دیدار با گرجی های این منطقه انتخاب کرده بودند. رئیس جمهور گرجستان در سخنرانی خود اعلام کرد که از دیدن و حضور این افراد بسیار خوشحال است.
با این حال بررسی زبان گرچی در این منطقه نشان می دهد مردم این منطقه یا شهر افوس کمتر با یکدیگر گرجی صحبت می کنند خیلی ها می گویند یک واقعه باعث شد تا دیگر به زبان مادری حرف نزنند شاید هم خانی که بر آنها حکومت می کرده اجازه چنین کاری را به آنها نمی داده، چون خودش فارسی زبان بوده است.
با این وجود آنها خیلی سال است که به زبان امروز مردم گرجستان صحبت نمی کنند بنابراین طبیعی است وقتی گردشگر خارجی به بوئین میاندشت یا افوس می رود با زبان قدیمی گرجی مواجه باشد.
در این شهرستان ظرفیت های زیادی برای گردش وجود دارد که شاید به آنها کمتر پرداخته شده است. مثلاً یکی از آنها غذاهای گرجی است. این مردم به راحتی غذاهایی که باب میل ایرانی ها هم هست می پزند اما هنوز بستری برای عرضه به گردشگران داخلی وجود ندارد.