6 ماه فلج شدن جعفر دهقان سر صحنه فیلمبرداری + عکس
جعفر دهقان بازیگر تلویزیون و سینما که مهمان برنامه «سریالیست» بود، در ابتدای این برنامه گفت: یکی از دغدغه های رسول ملاقلی پور در سینمای جنگ این بود که می گفت من خودم را مدیون بچه های جنگ می دانم و باید طوری ادای دین کنم. شاید خیلی کار ها در ژانر های مختلف برایش پیش می آمد، اما آن ها را کنار می گذاشت و به سراغ ژانر دفاع مقدس می رفت. رسول ملاقلی پور از کسانی بود که در سینمای دفاع مقدس ما دارای سهم بسیار بزرگی است.
او در پاسخ به پرسش پدرام کریمی مجری برنامه که گفت شما رکورددار بازی در سریال های تاریخی و ژانر و گونه دفاع مقدس هستید، افزود: همه زحمت می کشند و کار می کنند. من اصلا به این قضیه هیچ وقت فکر نکرده ام که مثلا من در سینمای دینی یا کار های تاریخی و دفاع مقدسی رکورددار باشم. همیشه سعی کرده ام نقش هایی که دوست داشته ام را بازی کنم. نقش هایی که احساس کرده ام شاید به درد جامعه و یا خودم بخورد. باید شخصیتی که می خواهم کار کنم جزو باورهایم باشد. امکان ندارد شخصیت یا نقشی را بخواهم بازی کنم و آن نقش را دوست نداشته باشم یا باورش نداشته باشم. باید اول نقشی که قرار است کار کنم را دوست داشته و جزو باور ها و دغدغه هایم باشد.
این بازیگر پیشکسوت تاکید کرد: باید درست بازی کنم تا در ذهن مخاطب جای بگیرم. مثل خیلی از نقش های دیگری که کار کرده ام و هنوز که هنوز است مردم با آن ها خاطره دارند، مثل ماکسیمیلیانوس، مثل پوتیفار و... وقتی مردم من را می بینند هنوز با این شخصیت ها خاطره دارند. از این بابت خوشحال هستم. خدا را شاکرم که در این چند صباح عمرم توانسته ام در کار هایی بازی کنم که مردم با آن ها ارتباط گرفته و دوستش داشته اند.
دهقان در ادامه خاطرنشان کرد: فیلم های دفاع مقدسی از جمله «حمله به اچ 3»، «عملیات کرکوک» و «حماسه مجنون» همه برگرفته از واقعیت و اتفاقاتی هستند که در دوران دفاع مقدس رخ داده بودند، نوشته و کار شد. اینطور نبوده که زاییده تفکر نویسنده یا کارگردان باشد. خیلی از شخصیت هایی که در سینمای ما بوده و فیلم هایی که بازی کرده ام شخصیت هایی بوده اند که در واقعیت حضور داشته و یا زنده هستند یا شهید شده اند.
* اطلاعات کمی از نقشم در مختارنامه داشتم
او همچنین درباره نحوه تحلیل یا تفکیک نقش هایی که بازی کرده است، توضیح داد: وقتی نقشی به من پیشنهاد می شود اول دقت می کنم ببینم او را می شناسم. بعد می روم دنبالش که بدانم این آدم چه کسی بوده، در تاریخ چه کاره بوده، تاثیر او در جامعه و روی مردم چقدر بوده است و... این ها را می سنجم. اگر اطلاعات نداشته باشم سعی می کنم پیرامون آن شخصیت یکسری مطالعه کنم و کتاب های مرتبط بخوانم. اگر دسترسی نداشته باشم با نویسنده کار و کارگردان که از همه مشرف تر و مسلط تر به کار هستند صحبت می کنم. در سریال «مختارنامه» پیدا کردن شخصیت مصعب بن زبیر خیلی سخت بود. منابع کمی وجود داشت. دیدم بهترین راه برای رسیدن به این شخصیت این است که از آقای میرباقری کمک بگیرم و از او تشکر می کنم.
دهقان تاکید کرد: واقعا باید او را «استاد میرباقری» نامید. اگر کمک های آقای میرباقری نبود امکان نداشت بتوانم به این راحتی با این شخصیت ارتباط برقرار کنم. سر سکانسی که قرار بود کار کنیم اول آقای میرباقری می آمد و می گفت ببین این اتفاقات مثلا قبل از این افتاده و این ها در آینده رخ خواهد داد. یعنی من را در شرایطی قرار می داد که درک آن لحظه ها کاملا برایم ملموس بود. راحت بودم و کار می کردم و این به دلیل کمک های آقای میرباقری بود. کتاب زیاد بود، اما زمان برای مطالعه نداشتم. تصور کنید امروز با من صحبت کردند پنج روز بعد سرصحنه رفتم.
این بازیگر ادامه داد: من برای نقش مصعب انتخاب شدم. نمی دانم چرا مرا انتخاب کردند. سر سریال «حضرت یوسف» بودم که از دفتر زنده یاد اکبر فلاح که تهیه کننده این کار بودند با من تماس گرفتند و برای سریال «مختارنامه» دعوت شدم. خیلی دوست داشتم با آقای میرباقری کار کنم. همیشه می گفتم یعنی می شود با او کار کنم؟ او جزو فیلم ساز هایی است که خیلی از بازیگران آرزوی کار با او را دارند. چون وقتی با او کار می کنی می آموزی و یاد می گیری. علاوه بر کار آموزش هم می بینی. همیشه گفته ام کار های او کلاس بسیار خوبی است. وقتی این نقش را به من پیشنهاد داد گفتم آقای میرباقری من اصلا این آدم را نمی شناسم. گفت می شناسی نگران نباش. بسیار به من اعتماد به نفس داد. در همان جلسه اول نزدیک به دو ساعت تمام با من درباره نقش صحبت کرد. گفتم نگرانم. گفت نگران نباش اگر دوست داشته باشی می توانی بازی کنی. مگر اینکه خودت دوست نداشته باشی. من هم دوست داشتم با آقای میرباقری کار کنم. هر چه کار جلوتر رفت علاقمندی من به این نقش بیشتر شد.
دهقان در ادامه درباره سکانس در خون غرق شدن مصعب در سریال «مختارنامه» توضیح داد: سکانس بسیار مشکلی بود. تصور کنید در فصل سرما خون بود و باید داخل آن می رفتی و بعد از خون بیرون می آمدی. درست است این سکانس خیلی مشکل بود، اما با توجه به اینکه از قبل برایش فکر شده بود فکر نمی کنم بیشتر از دو ساعت برایش وقت گذاشته باشم. از زمانی که گریم شده و لباس پوشیده سر صحنه رفتم و این سکانس را گرفتیم و تمام شد شاید حدود دو ساعت شد. چون برای همه چی فکر شده بود. جلوه های ویژه تصویری و کامپیوتری نداشتیم. همه در صحنه ساخته شده بود. سکانسی هم که از اسب ها از زیر خاک بیرون می آیند و تیر هایی که می رود و دوربین حرکت می کند. همه را ساخته بودند. برای همه چیز فکر شده بود.
این بازیگر در ادامه اظهار کرد: همه بازیگران مختار از دوستانم هستند با همه کارگردان ها راحت هستم. از جلسه اول طوری رفتار می کنم که خودم را در کار بیگانه حس نکنم. سعی می کنم با همه راحت باشم. نمی توانم بین داوود میرباقری با فرج الله سلحشور یا شهریار بحرانی ... فرقی بگذارم. با آقای سلحشور خیلی راحت بودم. با آقای میرباقری هم همینطور و ممنون او هستم. واقعا کسی سر صحنه صدای اضافی نمی شنود. خصلت خودم این است که سرکار ها شوخ هستم و بگو و بخند دارم. با این حال یکبار نشد به من بگوید جعفر ساکت باش.
بازیگر «مریم مقدس» یادآور شد: آقای بحرانی هم شخصیت بسیار بی نظیری دارند. سر فیلم سینمایی «حمله به اچ 3» یکسری هواپیما با مقیاس یک به یک و واقعی ساخته شده بود و قرار بود این ها منفجر شوند. از لابه لای این ها قرار بود یکسری بدلکار و هنرور بدوند و زمین بخورند. یکی از بچه های هنرور خودش را پرت کرد. آقای بحرانی فکر کرد اتفاقی افتاده است. در همان لحظه از استرس کمرش گرفت و یک هفته به همان حالت ماند. آدم ها اینقدر برایش مهم هستند. اگر بداند یک درصد اتفاقی برای کسی سر صحنه بیفتد کار را انجام نمی دهد. افسوس می خورم و نمی دانم چرا اینقدر کم کار می کنند و با وسواس هستند.
بازیگر سریال «مردان آنجلس» همچنین درباره راهکار ماندگار شدن کار های دینی و مذهبی اظهار کرد: نباید اتفاقات تاریخی را به هیچ عنوان تحریف کنیم. باید به سوی واقعیت ها برویم. از تخیل استفاده کنیم، اما واقعه تاریخی را نباید واژگون جلوه بدهیم. شاخصه ها مشخص است. از تخیل برای شناساندن شخصیت های تاریخی به مخاطب استفاده کنیم، اما در همان حد و اندازه ای که باید و لازم است.
دهقان در پایان درباره سختی های کار های تاریخی و دینی گفت: برخی وقتی کار های تاریخی را نگاه می کنند فکر می کنند یک دکور زده اند، رفته ایم و بازی کرده ایم و در این حد است. اما اینطور نیست. هر کدام از لباس ها و گریم های شخصیت ها را ببینید که باید در طول روز و در گرمای 48 درجه شهرک سینمایی کار کرد. واقعا مشکل است. کار های تاریخی مشکلات بسیاری نسبت به کار های دیگر دارد. حادثه هایی وجود دارد و نمی شود پیش بینی کرد. من سر یکی از کار ها از اسب زمین خوردم و اسب با لگد زد مهره های گردنم به نخاعم فرو رفت. سمت راستم فلج شد. 6 ماه گوشه خانه افتاده بودم. حالم خیلی بد شد و در نهایت جراحی کردم. به خیر گذشت. وقتی پروفسور صابری من را عمل کرد، گفت چطور با این وضعیت راه می رفتی؟! نخاعت پاره شده بود!
وی تصریح کرد: اگر کسی می تواند این کار ها را تحمل کند و 5 سال سر «مختارنامه» و 2 سال سر «یوسف پیامبر» بماند، فقط عشق است. اگر عشق نباشد نمی شود تحمل کرد.