آزاده نامداری از دوران حصرش می گوید + تصویر
آخرین خبر/ آزاده نامداری نوشت: نمیدانم چندمین روز قرنطینگیست،چندم فروردین99،فقط میدانم ساعت نزدیک شش صبح است،راستش فکرمیکنم چه فرقی میکند که بشماریم؟آدم آزادی رامیشمارد،شادی را،من پنجره ها را میشمارم،اما حالا که در حصرم اگه چه پنجره دارم باز دیوارها موفق ترند تا یادت بیاورند این عید،با دیوار شروع شد،با در بسته،با نیا،با دلتنگم،با کاش..پس چه فرقی دارد چندمین روز خانه ماندن است.
پ.ن.من طاقت دلتنگی گندم کوچولو را ندارم پس با ماشین وماسک و دستکش و ژل ضدعفونی ونمیدانم اسپری الکلی گاهی عصرها باماشین توی شهر میچرخانیمش،باران را دیدید؟چه دلبرانه میگفت بهار آمده،...،هرچه بیشتر فکر میکنم میبینم من دلخوش به کنارهم بودنم،دلخوش سماوروچایی دم کرده باهل ودارچین،دلخوش بیداری تا اذان صبح،دلخوش کتابهای رو به اتمام وسریالهایم که حالا به پخش هفتگی رسیده اند،من دلخوش زندگی ام،چون میدانم بهاری بودپس بهاری خواهد بود.
پ.ن2.من زنم،مادرم،چراغها_را_من_خاموش_میکنم «زویا پیرزاد»
پ.ن3.این سریال را ببلعید چونان قرص آرامبخش THIS IS US.
باز خانم احساساتی پیدا شد خانم ازاده نامدارری پرستاران هم مادر هستند فرزند دارند شب و روز در بیمارستانها قهرمانانه به بیماران کرونایی کمک میکنند شما توی رختخواب از باران صحبت میکنی خجالت بکش
کیلویی چنده بابا