اصل فالوده را که در یزد ماقوتک می نامیدند و با شهد می خوردند، در خانه ها نیز تهیٌه می دیدند. فالوده را از مغازه حلوائی، مخلوط با شهد یا غالبا بدون شهد خریده در منزل مصرف می کردند. ظهر هنگام در گرمای تابستان کویر، در خنکای بازارچه نیمه تاریک «صدری» در حوالی «دروازه مهریز» یک دکان پالوده فروشی بود تاریک و بزرگ. دور تا دور آن در رف های دکان، قرابه هایی از انواع عرق های گیاهی و گلاب، تنگ هم چیده شده بود و در پیشخوان دکان، یک لگن بزرگ مسی پر از پالوده و یک کاسه بزرگ شیره و تعداد زیادی کاسه کاشی کار میبد گذاشته شده بود. صاحب مغازه که پیر مردی نورانی با شالی بر سر و لنگی به کمر بود، تند و چابک ملاقه مخصوص را پر از پالوده می کرد و آب آن را می گرفت و پالوده را در کاسه، خالی می کرد و قدری شیره در آن می ریخت و کمی گلاب و چند دانه بذر سیاه رنگ نوعی گیاه روی پالوده می افشاند. در آخر کار از زیر گونی های خیس با کلنگ کوچکی قدری برف از توده برف جدا می کرد و در کاسه پالوده ریخته، به دست مشتریان تشنه و از گرمای آفتاب گریخته می داد. مشتری با یک قاشق چوبی پرنقش و نگار، پالوده و شیره و گلاب و برف را به هم می زد. آن ها که امروزی تر شده بودند، پالوده معطر شیرین و سرد را قاشق قاشق می خوردند و عده ای هم بی صبرانه پالوده را هورت می کشیدند و پول اندکی روی پیشخوان گذاشته، پی کار خود می رفتند. معروفترین فالوده فروشی یزد، شیرحسین است که در خیابان مطهری واقع شده.