در شمال شرقی حرم و در ابتدای خیابان نواب صفوی بنایی آجری و گنبد فیروزه ای به چشم می خوره که به دلیل بازسازی در این اواخر به نظر می رسه که تازه ساز باشه ولی در واقع بنای اصلی مربوط به شاه عباس صفویه. این بنا در واقع مزار یکی از عرفای مذهب شیعه به نام شیخ محمد المقتدی کارندهی معروف به پیر پالاندوزست. این مزار در ابتدا در حاشیه کوچه شور و در پایین خیابان قرار داشته که با بازسازی های اخیر در این مکان قرار گرفته. به باور مردم مشهد شیخ با داشتن کرامات فراوان و با اینکه از اولیاء خدا بوده با دوخت پالان برای چهارپایان امرار معاش می کرده و به همین دلیل مردم به او احترام می گذارند .
براساس آخرین خبرهای بدست رسیده، مقبره پیر پالان دوز از نقاط دیدنی شهر مشهد به شمار می رود.
نمایش بیشتر
ادامه داستان پیر پالان دوز پیر به شیخ بهایی میگوید جوالدوز را به حالت اول بر گردان من نیازی به ان ندارم ، شیخ بهایی میفرمایند: من فقط میتوانستم ان را به طلا تبدیل کنم دیگر نمیتوانم ان را بر گردانم، پیر پالاندوز یه نگاه به جوالدوز میکنند و جوالدوز به حالت اولیه به شکل فلز بر می گردد، ودر این مورد شعری نیز هست که: انان که با نظر اهن کیمیا کنند ایا شود که گوشه چشمی هم به ماکنند
با سلام من داستانی رو در مورد پیر پالاندوز از بزرگان شنیدم که نمیدانم درست است یا نه بهر حال گفتنش رو خالی از لطف ندیدم نقل است که روزی شیخ بهایی که از بند گان مخلص و عرفا بوده (و مقبره این بزرگوار نیز در حرم میباشد، و به قولی هر فلزی رو که لمس میکرده اگر میخواسته ، ان فلز طلا میشده، حتی به قولی خارجی ها فکر میکردند که استخوانهایش نیز بعد فوت این خاصیت رو باید داشته باشد ، که به همین خاطر مقبره اش رو میخواسته اند نبش قبر کنند که نتوانستنند ) بهر حال ،روزی شیخ بهایی از مقابل دکان پیر پالاندوز عبور میکرده و اورا نمیشناخته دیده که پیرمردی در حال دوختن پالان است و دلش به حال او سوخته ، توقف میکند و به پیر مرد میگوید جوالدوز ( سوزن بزرگ مخصوص دوختن جوال) را به من بده پیر جوال را به او می دهد و شیخ بهایی ان را تبدیل به طلا میکند و به پیر میگوید این را بفروش و به زندگیت بخرج کن
گویند که پیر پالان دوز به دلیل کرامات زیادی که داشته هرروز صبح به مولایمان امام رضا(ع ) سلام عرض میداشته که گویا امام درحضور جمع بسیاری از مومنین و درباریان حاکم جواب شیخ را میدهد.
عالی