مقبره پیر پالاندوز

  • 4.5 / 5 بر اساس 2 رای
آدرس: ایران خراسان رضوی مشهد شمال شرقی حرم و در ابتدای خیابان نواب صفوی
  • اشتراک گذاری
  • افزودن تصویر
  • افزودن نظر

درباره مقبره پیر پالاندوز

در شمال شرقی حرم و در ابتدای خیابان نواب صفوی بنایی آجری و گنبد فیروزه ای به چشم می خوره که به دلیل بازسازی در این اواخر به نظر می رسه که تازه ساز باشه ولی در واقع بنای اصلی مربوط به شاه عباس صفویه. این بنا در واقع مزار یکی از عرفای مذهب شیعه به نام شیخ محمد المقتدی کارندهی معروف به پیر پالاندوزست. این مزار در ابتدا در حاشیه کوچه شور و در پایین خیابان قرار داشته که با بازسازی های اخیر در این مکان قرار گرفته. به باور مردم مشهد شیخ با داشتن کرامات فراوان و با اینکه از اولیاء خدا بوده با دوخت پالان برای چهارپایان امرار معاش می کرده و به همین دلیل مردم به او احترام می گذارند .

مقبره پیر پالان دوز از نقاط دیدنی شهر مشهد به شمار می رود
گلاره یوسف پور ، شنبه 21 بهمن 1402

براساس آخرین خبرهای بدست رسیده، مقبره پیر پالان دوز از نقاط دیدنی شهر مشهد به شمار می رود.

نمایش بیشتر
معرفی شماری از بهترین جاذبه های دیدنی مشهد
گلاره یوسف پور ، دوشنبه 22 فروردین 1401
شما هم رای بدهید
رزرو آنلاین اقامتگاه
تور ها
نظرت چیه
4 دیدگاه و 2 رای ثبت شده است .
مرتب سازی :
    • 19 شهریور 1395

    ادامه داستان پیر پالان دوز پیر به شیخ بهایی میگوید جوالدوز را به حالت اول بر گردان من نیازی به ان ندارم ، شیخ بهایی میفرمایند: من فقط میتوانستم ان را به طلا تبدیل کنم دیگر نمیتوانم ان را بر گردانم، پیر پالاندوز یه نگاه به جوالدوز میکنند و جوالدوز به حالت اولیه به شکل فلز بر می گردد، ودر این مورد شعری نیز هست که: انان که با نظر اهن کیمیا کنند ایا شود که گوشه چشمی هم به ماکنند

    • 19 شهریور 1395

    با سلام من داستانی رو در مورد پیر پالاندوز از بزرگان شنیدم که نمیدانم درست است یا نه بهر حال گفتنش رو خالی از لطف ندیدم نقل است که روزی شیخ بهایی که از بند گان مخلص و عرفا بوده (و مقبره این بزرگوار نیز در حرم میباشد، و به قولی هر فلزی رو که لمس میکرده اگر میخواسته ، ان فلز طلا میشده، حتی به قولی خارجی ها فکر میکردند که استخوانهایش نیز بعد فوت این خاصیت رو باید داشته باشد ، که به همین خاطر مقبره اش رو میخواسته اند نبش قبر کنند که نتوانستنند ) بهر حال ،روزی شیخ بهایی از مقابل دکان پیر پالاندوز عبور میکرده و اورا نمیشناخته دیده که پیرمردی در حال دوختن پالان است و دلش به حال او سوخته ، توقف میکند و به پیر مرد میگوید جوالدوز ( سوزن بزرگ مخصوص دوختن جوال) را به من بده پیر جوال را به او می دهد و شیخ بهایی ان را تبدیل به طلا میکند و به پیر میگوید این را بفروش و به زندگیت بخرج کن

    • 8 خرداد 1395

    گویند که پیر پالان دوز به دلیل کرامات زیادی که داشته هرروز صبح به مولایمان امام رضا(ع ) سلام عرض میداشته که گویا امام درحضور جمع بسیاری از مومنین و درباریان حاکم جواب شیخ را میدهد.

    • 19 بهمن 1394

    عالی