سفر به دبی | لاس وگاس خاورمیانه با ویژگی های منحصر به فرد

دبی شهری است که تصاویری از شکوه و زرق و برق لاس وگاس را (البته بدون قماربازی و الکل آن) تداعی می کند. قبل از این که ماه گذشته به این شهر سفر کنم، دوستم در مورد آن برایم صحبت کرده بود و آن را شهری گرم، پر از مراکز خرید و فروشگاه های گران قیمت، رستوران، مهاجران بسیار و کمی بی روح تصویر کرده بود. او به من گفت: "دبی یک شهر مصنوعی و تقلبی مانند لاس وگاس است و برای دیدن آن به بیشتر از یک یا دو روز نیاز نخواهی داشت." اما من یک اخلاق خاص دارم و آن این است که اگر دیگران بگویند یک کاری را انجام بدهم یا ندهم، در جهت عکس عمل می کنم. پس تصمیم گرفتم یک سفر پنج روزه به دبی داشته باشم و قصد کردم که چیزی در این شهر پیدا کنم که این کارم را توجیه کند. خوشبختانه در زمانی عالی به این شهر سفر کردم: یکی از دوستانم به این شهر نقل مکان کرده بود؛ بنابراین هم محلی برای اقامت داشتم و هم یک راهنمای تور. از آنجایی که هفته کاری در دنیای عرب از یکشنبه تا پنجشنبه است و روزهای جمعه و شنبه تعطیل هستند، تصمیم گرفتم سفرم را به دو قسمت تقسیم کنم. سه روز اول را با دوستم به دیدن دبی جدید و بین المللی می پرداختم و دو روز بعدی که او سرکار می رفت، به گشت و گذار در بخش قدیم شهر. از آنجایی که دبی یک شهر خاورمیانه ای با قوانین سختگیرانه در مورد خودداری از گناه است، تصور نمی کردم هیچ چیز غیر عادی یا "دیوانگی" در این شهر ببینم. فکر می کردم سفر آرامی داشته باشم که بیشتر زمانم در کنار استخر و در بارها و رستوران های بین المللی شهر بگذرد. با همگردی همراه باشید تا در مورد نکات سفر به دبی و دیدنی های دبی بیشتر بدانید...

دبی / لاس وگاس خاورمیانه با ویژگی های منحصر به فرد

من اشتباه می کردم!

شهر جدید دبی مرا با حجم جشن و میهمانی که در آن برگزار می شد مرا شوکه کرد. بارها و رستوران ها همه پر از گردشگر و مردم محلی بودند و ساعت های شاد بی پایانی در جریان بود. از دیدن این همه جشن و میهمانی در شهری که الکل در آن تا حد زیادی ممنوع بود و در شکلی محدود ارائه می شد غافلگیر شدم. این شهر مرا یاد مهاجرنشین ترین شهرهای دنیا انداخت. انگار هر جای دنیا و هر شهری که پذیرای مهاجران بسیار از ملت های مختلف باشد، حجم خوش گذرانی در آن بسیار بالا می باشد. مردم به رستوران ها و بارها و محله های مختلف شهر می روند و خیلی کم با مردم محلی ارتباط برقرار می کنند. انگار همگی یک سبک زندگی شبه غربی دارند. این مسئله را در بانکوک، تایپه و هنگ کنگ نیز مشاهده کرده بودم و اکنون در سفر به دبی هم همین را می دیدم. به نظرم می رسد این مسئله به این دلیل به وجود می آید که شما در فرهنگی هستید که همیشه حکم یک خارجی را دارید، تمامی دوستان شما کسانی هستند که در محل کار با آنها آشنا شده اید و احتمالا چند سال بیشتر با آنها نخواهید بود و به این دلیل که یک حس موقتی بودن و غیر واقعی بودن در این شرایط موجود است. انگار این زندگی واقعی نیست. در این دنیای کوچکی که در آن زندگی می کنیم و مثل یک حباب است، چرا خوش نگذرانیم!؟ مثلا صبحانه را در نظر بگیرید. در بیشتر جاهای دنیا، صبحانه خیلی ساده و مختصر برگزار می شود. البته می توان در روزهای آخر هفته، کمی آن را مفصل تر برگزار کرد؛ اما بهرحال یک مراسم ساده و کنترل شده است. اما در دبی، صبحانه خودرن، مراسمی است که در سرتاسر روز برگزار می شود و قانون "هرچه می توانی بخور و بنوش" یکی از قواعد آن است. چیزی بیش از آن، یک آئین است. یک رسم یا سنت. تابحال وعده غذایی خاص بین صبحانه و ناهار که در زبان انگلیسی نامیده می شود داشته اید!؟ شما نمی توانید به دبی بیایید و نداشته باشید. این صبحانه طولانی و کش آمده به بخشی از فرهنگ این شهر تبدیل شده است. که به نظر من از دیدنی های دبی، در حقیقت، فرهنگ مهاجران است.

من اشتباه می کردم !

شهر قدیم و حس خاورمیانه

من در سفر به دبی به ندرت افرادی را دیده ام که در زمان کمی، اینقدر بنوشند. وقتی شب هنگام به یک یا دو بار این شهر رفتیم، افراد بزرگسالی را دیدم که به سختی خودشان را روی دو پا نگاه داشته بودند تا زمین نخورند. شهر جدید دبی مانند یک واقعیت مجازی بود که درون هتل ها و بارها اتفاق می افتاد. فرهنگ محافظه کار مردم محلی در این بخش از شهر دیده نمی شد. هیچ قانونی دیده نمی شد.
بنابراین، وقتی یکشنبه سر رسید و دوستم مجبور شد به سرکار برود، بسیار هیجان زده و مشتاق بودم که از شهر قدیم دبی در کنار رودخانه دبی بازدید کنم و نگاهی به زندگی مردم محلی بیاندازم. در این بخش از شهر، هیچ گونه آسمان خراش، مهاجر یا فروشگاه غربی وجود نداشت؛ تنها مساجد، بازارها، رستوران ها و فروشگاه های کوچک دیده می شدند. به نظر می رسید زرق و برق و هیاهو، بارهای هتل ها و مراکز خرید، یک دنیا از این بخش از شهر فاصله دارند. من به قایق سواری روی رودخانه رفتم؛ غذای ارزان خوردم؛ با مردم محلی صحبت کردم و حس شهر را دریافت نمودم.
وقتی از دیدنی های دبی بازدید کردم، به بازارهای طلا رفتم و مسجد جمیرا را دیدم، در فروشگاه های محلی با فروشنده ها صحبت کردم و به تحسین معماری قدیمی شهر پرداختم، بیشتر احساس کردم که در خاورمیانه هستم. بعد از سه روز، این اولین باری بود که احساس کردم در مکانی خارجی و متفاوت بسر می برم. اما با وجود اینکه از تماشای شهر قدیم دبی لذت بردم، کل شهر خیلی روی من تاثیر نگذاشت و توجهم را جلب نکرد. اما همچنان حاضر نیستم به طور کل دور آن را خط بکشم. هنوز چیزهای زیادی در دبی برای دیدن و کشف کردن وجود دارد. من نتوانستم به صحرا بروم، از چند جاذبه این شهر بازدید نکردم و گرمای طاقت فرسای تابستان به من اجازه نداد که به راحتی در خیابان ها و کوچه های شهر گردش کنم. سفر به دبی و دیدنی های دبی هنوز برای من اسرار آمیز است. نمی توانم در مورد آن به راحتی نتیجه گیری کنم و قصد کرده ام که دوباره به این شهر برگردم و چیزهای بیشتری در مورد آن کشف کنم. اما از یک چیز کاملا مطمئن هستم. این شهر فقط یک ایستگاه برای یک توقف کوتاه نیست و برای دیدن آن به بیشتر از یک یا دو روز نیاز خواهم داشت.

 شهر قدیم و حس خاورمیانه

شما هم رای بدهید
رزرو آنلاین اقامتگاه
فلای تودی

درباره نویسنده

بیشتر بخوانید

تالاب برم الوان با وجود ویژگی های منحصر به فرد ناشناخته مانده است

گلاره یوسف پور ، پنج شنبه 26 بهمن 1402

براساس آخرین خبر و گزارش های منتشر شده، تالاب برم الوان با وجود ویژگی های منحصر به فرد ناشناخته مانده است.

نظرت چیه
0 دیدگاه و 0 رای ثبت شده است .
مرتب سازی :